
بریدههایی از کتاب گزینهی اشعار فاضل نظری
۴٫۲
(۸۱)
هرچند که هرگز نرسیدم به وصالت
عمری که حرام تو شد ای عشق حلالت!
MMahdiGhafuri
آنچه را عقل به یک عمر به دست آوردهست
دل به یک لحظهٔ کوتاه به هم میریزد
Hadis🦋
سنگ در برکه میاندازم و میپندارم
با همین سنگ زدن، ماه به هم میریزد
عشق بر شانهٔ هم چیدن چندین سنگ است
گاه میماند و ناگاه به هم میریزد
آنچه را عقل به یک عمر به دست آوردهست
دل به یک لحظهٔ کوتاه به هم میریزد
لازم نیست
شادم تصور میکنی وقتی ندانی
لبخندهای شادی و غم فرق دارند
hanieh
رود راهی شد به دریا، کوه با اندوه گفت
میروی اما بدان دریا ز من پایینتر است
مرتضی ش.
من کجا بیشتر از حق خودم خواستهام؟
مرگ حق است، به من حق مرا برگردان!
eli_a
به دنبال کسی جامانده از پرواز میگردم
مگر بیدار سازد غافلی را، غافلی دیگر
• Khavari •
چه شوری بهتر از برخورد برق چشمها با هم
نگاهش را تماشا کن، اگر فهمید حاشا کن
یاسمین
ای نسیم بیقرار روزهای عاشقی
هرکجا زلفی پریشان شد، گمان کردم تویی
hamed_j
بیچاره آهویی که صید پنجهٔ شیریست
بیچارهتر شیری که صید چشم آهویی
اکنون ز تو با ناامیدی چشم میپوشم
اکنون ز من با بیوفایی دست میشویی
آیینه خیلی هم نباید راستگو باشد
من مایهٔ رنج تو هستم، راست میگویی
مریم
دمی سرسبزی ما را به پای سرخوشی مگذار
درختی مثل من هر سال ناچار از شکوفاییست
یاسمین
نام تو را میکند روی میزها هر وقت
در دست آن دیوانه میافتاد چاقویی
لازم نیست
مرا ز عشق مگویید، عشق گمشدهایست
که هرچه هست ندارم! که هرچه دارم نیست
hanieh
غیر از ضررم مشورت دوست نبخشید
ای کاش ز دشمن نظری خواسته بودم
سیّد جواد
اینکه «مردم» نشناسند تو را غربت نیست
غربت آن است که «یاران» ببرندت از یاد
مرتضی ش.
آیین عشقبازی دنیا عوض شدهست
یوسف عوض شدهست، زلیخا عوض شدهست
سر همچنان به سجده فرو بردهام ولی
در عشق سالهاست که فتوا عوض شدهست
خو کن به قایقت که به ساحل نمیرسیم
خو کن که جای ساحل و دریا عوض شدهست
آن باوفا کبوتر جلدی که پر کشید
اکنون به خانه آمده، اما عوض شدهست
حق داشتی مرا نشناسی به هرطریق
من همچنان همانم و دنیا عوض شدهست
سیّد جواد
یک رود و صد مسیر، همین است زندگی
با مرگ خو بگیر! همین است زندگی
با گریه سر به سنگ بزن در تمام راه
ای رود سربهزیر! همین است زندگی
تاوان دل بریدن از آغوش کوهسار
دریاست یا کویر؟ همین است زندگی!
hojjat
ایعشق تا هنوز نفس میکشم بیا
از چنگ روزگار مرا باز پس بگیر
ali hatami
آنچه را عقل به یک عمر به دست آوردهست
دل به یک لحظهٔ کوتاه به هم میریزد
Zahra
ما گشتهایم، نیست، تو هم جستجو مکن
آن روزها گذشت، دگر آرزو مکن
در قلب من سراغ غم خویش را مگیر
خاکستر گداخته را زیر و رو مکن
مرتضی ش.
همچنان در پاسخ دشنام میگویم سلام
عاقلان دانند دیگر حاجت تفسیر نیست
باز اگر دیوانهای سنگی به من زد شاد باش
خاطر آیینهٔ ما از کسی دلگیر نیست
مرتضی ش.
من کسی جز تو ندارم که به دادم برسد
میتوانی مگر ایعشق به دادم نرسی
golbaf184
با چراغی همهجا گشتم و گشتم در شهر
هیچکس! هیچکس اینجا به تو مانند نشد
یاسمین
اگرچه شرم من از شاعرانگی باشد
مخواه روزی من بیترانگی باشد
نظر بلند عقابی که آسمان با اوست
چگونه در قفس مرغ خانگی باشد
hojjat
فرقی نمیکند چه برایم نوشته دوست
گیرم که ناسزاست ولی دستخط اوست
سارا
خلاصهٔ همه رنجهای ما این است
پرندهای که دل آورده بود دل بردهست
لازم نیست
با عقل خود از عشق سخن گفتم و خندید
آری! خبر از بیخبری خواسته بودم
یاسمین
دل به شادیهای بیمقدار این عالم مبند
زندگی تنها فرازی در نشیبی ساختهست
phi.lo.bib.lic
اگر شادی سراغ از من بگیرد جای حیرت نیست
نشان میجوید از من تا نیاید اشتباه اینجا
یاسمین
من و توئیم دو پژمردهگل میان کتاب
من و توئیم دو دلبسته از قدیم به هم
مردابِ نیلوفر
حجم
۱۰۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۶۸ صفحه
حجم
۱۰۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۶۸ صفحه
قیمت:
۹۰,۰۰۰
تومان