
بریدههایی از کتاب آیشمن در اورشلیم
۳٫۷
(۲۱۱)
نظامی که موفق میشود قربانی خود را حتی قبل از به دار آویختن نابود کند... با فرسنگها فاصله... بهترین نظام برای نگهداشتن کل یک ملت در یوغِ بردگی است. در بند تسلیم. هیچچیز از صفوف منظم انسانهایی که مانند آدمک بهسوی مرگ خود میروند، هولناکتر نیست» (روزهای مرگ ما، ۱۹۴۷)
Hossein Ghadjari
«شر» لزوماً فقط از هیولاهای شیطانی سر نمیزند، بلکه افراد ابله و کودن هم میتوانند مرتکب شر شوند و آثاری فاجعهبار بیافرینند.
❤ محمد حسین ❤
مشکل بسیاری از اسرائیلیها برای پذیرش کتاب آرنت، دوشادوش مشکلی دیگر بود؛ مشکلی که خودِ آرنت از همان ابتدا پیشبینی کرده بود: مشکلِ مواجههٔ اخلاقی و سیاسی با فلاکتِ فلسطینیهایی که از همهچیز محروم شدهاند. فلسطینیها هیچ مسئولیتی دربرابر فروپاشی تمدن در اروپا نداشتند، اما در نهایت آنها بودند که تقاصش را پس دادند.
Soheyla
همیشه یک نفر زنده میماند تا داستان را بازگو کند. بنابراین، هیچچیز نمیتواند «عملاً بیفایده» باشد، حداقل نه در درازمدت.
rayehe
«اینجا، مردم روز و شب بهسوی مراسم تدفین خود رهسپار میشوند».
نیتا
در دوران جنگ، دروغی که بیشترین تأثیر را بر کل مردم آلمان گذاشت، شعار «نبرد سرنوشت برای ملت آلمان» بود که هیتلر یا گوبلز ساخته بودند و خودفریبی را از سه جهت ساده میکرد: اول اینکه، القا میکرد جنگ، جنگ نیست؛ دوم اینکه، این جنگ به دست سرنوشت آغاز شده نه به دست آلمان؛ و سوم اینکه، برای آلمانیها پای مرگ و زندگی در میان است، یا باید دشمنان خود را نابود کنند یا خود نابود شوند.
Mohammad Jamshidpour
«شرط پیروزی اس.اس. این است که قربانی شکنجهشده، در حق خود روا بداند که بدون اعتراض بهسوی طناب دار برده شود، خویشتنِ خود را چنان انکار و رها کند که تا نقطهٔ دستکشیدن از تأیید هویت خود پیش برود. و این کار بیجهت نیست. بیهوده و از سر سادیسم محض نیست که سربازان اساس، شکستِ قربانی را میخواهند. آنها میدانند نظامی که موفق میشود قربانی خود را حتی قبل از به دار آویختن نابود کند... با فرسنگها فاصله... بهترین نظام برای نگهداشتن کل یک ملت در یوغِ بردگی است. در بند تسلیم. هیچچیز از صفوف منظم انسانهایی که مانند آدمک بهسوی مرگ خود میروند، هولناکتر نیست»
صبا بانو:)
درس نهفته در چنین داستانهایی ساده است و در حد درک همگان. آن درس، از نظر سیاسی، از این قرار است که تحت شرایط رعبانگیز، اغلب آدمها به شرایط تن میدهند، اما برخی حاضر به این کار نمیشوند، درست همانطور که درس آموختنی از کشورهایی که راهحل نهایی به آنها پیشنهاد شد از این قرار است که در اغلب جاها «این اتفاق میتوانست بیفتد»، اما همهجا اتفاق نیفتاد. از نظر انسانی، چیزی بیش از این لازم نیست، و منطقاً چیز بیشتری هم نمیتوان خواست، تا این سیاره، مکانی درخورِ سکونتِ انسان باقی بماند.
Mahla V.KiyAN
هرچه بیشتر به حرفهایش گوش میدادی، روشنتر میشد که ناتوانیِ او در صحبتکردن، ارتباط نزدیکی با ناتوانی او در فکرکردن و بهطور مشخص، فکرکردن از دیدگاه افراد دیگر دارد. برقراری هیچ ارتباطی با او ممکن نبود، نه ازآنرو که دروغ میگفت، بلکه ازآنرو که پشت محکمترین حفاظهای ممکن، خود را از کلمات و حضور دیگران، و لذا از واقعیت، محصور کرده بود.
آرش
نهایتاً کشیشی که بعد از اتمام رسیدگی به فرجامخواهی آیشمن در دیوان عالی، منظم به دیدار او میرفت، خیال همه را راحت کرد و گفت که آیشمن «مردی با اندیشههای بسیار مثبت» است. در پسِ طنازی این متخصصان روح و روان، این واقعیتِ کتمانناپذیر نهفته بود که وضع او، بهروشنی مصداق جنون اخلاقی نیست، چه رسد به جنون حقوقی.
صبا بانو:)
آرنت، به پشتوانهٔ نظریاتی که قبلاً در عناصر و خاستگاههای حاکمیت توتالیتر مطرح کرده بود، در این کتاب از «شر» نوظهوری سخن میگوید که نه از خبثطینت فرد، بلکه از هزارتوی بوروکراسی مدرن سرچشمه میگیرد، جنایات هولناک و فراگیری که خلاف جرائم عادی، تحت حمایت قانون انجام میشوند، قدرت افسارگسیختهای که اطاعت از آن ضامن بقای شهروندان و زمینهساز پیشرفت شغلی و اجتماعی آنهاست، اما وجودشان را از اندیشه و وجدان تهی میکند.
صبا بانو:)
فرستادگان و کارگزارانی که از فلسطین میآمدند برای آیشمن اهمیت بیشتری داشتند، آنها به ابتکار عمل خودشان به گشتاپو و اس.اس. نزدیک میشدند، بدون آنکه از صهیونیستهای آلمانی یا آژانس یهود در امور فلسطین دستور بگیرند. هدف از آمدن آنها، جلب کمک برای مهاجرت غیرقانونی یهودیان به فلسطین بود که در آن زمان تحت حاکمیت بریتانیا قرار داشت، و گشتاپو و اس.اس. هم کمکشان میکردند.
آرش
مشکل آیشمن دقیقاً همین بود که افراد زیادی شبیه او بودند که نه منحرف بودند و نه سادیست؛ آنها به شکلی اسفبار و هولناک معمولی بوده و هستند.
نیتا
بهجای اینکه این قاتلان بگویند: چه بلاهای وحشتناکی به سر این آدمها آوردم! بتوانند بگویند: برای انجام وظایفم شاهد چه بلاهای وحشتناکی باید میشدم، وظیفه چقدر بر دوشم سنگینی میکرد!
صبا بانو:)
اگر نازیها برندهٔ جنگ بودند، آیا حتی یک نفر از آنها دچار عذاب وجدان میشد؟
نیتا
یکی از ظرافتهای حکومتهای توتالیتر قرن ما این است که اجازه نمیدهند دشمنانشان به مرگِ بزرگ و دراماتیک یک شهید بمیرند و پای عقایدشان جان بدهند. بسیاری از ما شاید حاضر بودیم چنین مرگی را بپذیریم. دولت توتالیتر کاری میکند که دشمنانش در سکوت و گمنامی ناپدید شوند.
Travis
«شر» لزوماً فقط از هیولاهای شیطانی سر نمیزند، بلکه افراد ابله و کودن هم میتوانند مرتکب شر شوند و آثاری فاجعهبار بیافرینند.
Sepideh
«احساس کردم باید یک زندگی فردی بیرهبر و دشوار را شروع کنم، دیگر از هیچکس فرمان نخواهم گرفت، دیگر دستور و حکمی خطاب به من صادر نمیشود، هیچ آییننامهٔ بهدردبخوری برای همفکری در کار نیست؛ خلاصه آنکه، یک زندگی کاملاً ناشناخته تا آن زمان، پیش رویم قرار داشت».
Hooryar
«شرط پیروزی اس.اس. این است که قربانی شکنجهشده، در حق خود روا بداند که بدون اعتراض بهسوی طناب دار برده شود، خویشتنِ خود را چنان انکار و رها کند که تا نقطهٔ دستکشیدن از تأیید هویت خود پیش برود. و این کار بیجهت نیست. بیهوده و از سر سادیسم محض نیست که سربازان اساس، شکستِ قربانی را میخواهند. آنها میدانند نظامی که موفق میشود قربانی خود را حتی قبل از به دار آویختن نابود کند... با فرسنگها فاصله... بهترین نظام برای نگهداشتن کل یک ملت در یوغِ بردگی است.
rain_88
تا آنجا که آیشمن میتوانست ببیند، هیچکس اعتراضی نداشت، هیچکس از همکاری امتناع نمیکرد. «اینجا، مردم روز و شب بهسوی مراسم تدفین خود رهسپار میشوند». این جملهای است که یک ناظر یهودی در سال ۱۹۴۳ در برلین گفته است.
Travis
اخیراً در فیلم دکتر استرنجلاو روشن شد؛ این عاشقِ عجیب بمب اتم - که بله، در قالب یک نازی شخصیتپردازی شده - پیشنهاد میدهد پیش از وقوع فاجعهٔ پیشِ رو، چند صدهزار نفر را برای پناهگرفتن و زندهماندن در پناهگاههای زیرزمین انتخاب کنند. و این بازماندگان خوشبخت قرار است چه کسانی باشند؟ کسانی که بالاترین بهرهٔ هوشی را دارند!
Ilgar
اگر نتوانستی جانت را نجات بدهی، شاید هنوز ارزشش را داشته باشد که شرافتت را نجات بدهی
آرمان
مهمترین سؤال در ذهن تقریباً هرکسی که این محاکمه را دنبال میکرد؛ اینکه آیا این متهم وجدان داشت یا خیر؟ بله، وجدان داشت و وجدانش برای چیزی حدود چهار هفته به همان شکلی که باید عمل میکرد عمل کرد، و از آن به بعد، دوباره شروع کرد به معکوس عملکردن.
صبا بانو:)
هرکسی که این سالن اجلاس را برای برگزاری دادگاه انتخاب کرده، اجرای یک تئاتر را در ذهن داشته است، تئاتری بیکموکاست همراه با جایگاه تماشاچیان و بالکن، پیشگاه و صحنه، و درهای جانبی برای ورود بازیگران.
Soheyla
«کمی دیر شده است آقایان، شما که این اَبَرتبهکارِ آلمان را ساختید و تا وقتی همهچیز خوب پیش میرفت به دنبالش میدویدید؛ شما که... بیدرنگ هر سوگندی که خواستند خوردید و خودتان را به پادوهای پست و زبونِ این جنایتکار فروکاستید؛ جنایتکاری که گناه قتل صدها هزار نفر را به گردن دارد و ضجه و لعن و نفرین جهان پشت سر اوست؛
اژی
وقتی در نورنبرگ از یکی از آنها پرسیدند: «چطور امکان داشت تمام شما ژنرالهای شرافتمند، بتوانید با چنان وفاداری بیچونوچرایی، کمر به خدمت یک قاتل ببندید؟»، پاسخ داده بود «سرباز، وظیفه ندارد در مقابل فرمانده ارشد خود در مقام قاضی عمل کند. بگذارید تاریخ یا خداوند در آسمان چنین کاری بکند»
محمدرضا
«زندگی تحت لوای هر قانونی ممکن است. اما زیستن در جهل کامل نسبت به اینکه چه چیز مجاز است و چه چیز غیرمجاز، برای هیچکس ممکن نیست.
❤ محمد حسین ❤
عدالت، خواهانِ خلوت است، عدالتْ اندوه را مجاز میشمرد، ولی غضب را نه، و حکم به پرهیزی کاملاً محتاطانه میدهد، پرهیز از لذت دلچسبِ قراردادن خویش در مرکز توجه همگان.
Soheyla
کل حقیقت این است که اگر مردم یهود هیچگونه سازماندهی و رهبری نمیداشتند، قطعاً هرجومرج و مصائب فراوانی رخ میداد، اما بعید بود تعداد کل قربانیان به چهارونیم تا ششمیلیون نفر برسد.
Moo TB
اگر حدود نیمی از یهودیان از دستور شوراهای یهود پیروی نکرده بودند، میتوانستند جانشان را نجات بدهند.
Moo TB
حجم
۴۸۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه
حجم
۴۸۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه
قیمت:
۴۷,۶۰۰
۲۳,۸۰۰۵۰%
تومان