جملات زیبای کتاب مرگ در می‌زند | طاقچه
تصویر جلد کتاب مرگ در می‌زند

بریده‌هایی از کتاب مرگ در می‌زند

نویسنده:وودی آلن
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز
۲.۹از ۳۰ رأی
۲٫۹
(۳۰)
نات: صبر کن ببینم. من فرجه می‌خوام. من آمادهٔ رفتن نیستم. مرگ: متأسف ام. کاری‌ش نمی‌تونم بکنم. دل‌م می‌خواد، اما وقت‌ش همین الآن ئه. نات:: چه‌طور ممکن ئه وقت‌ش همین الآن باشه؟ تازه با شرکت مُدیست اورجینالز به توافق رسیدم. مرگ: چند دلار بیش‌تر یا کم‌تر چه فرقی می‌کنه؟
الحمدالله علی کل حال
نات: از من چی می‌خوایی؟ مرگ: چی می‌خوام؟ فکر می‌کنی چی می‌خوام؟
abolfazlzareikm
نات: این رو نمی‌دونستم. مرگ: چرا تو باید بدونی؟ مگه تو کی هستی؟ نات: یعنی چی من کی هستم؟ یعنی من هیچ‌چی نیستم؟ مرگ: هیچ‌چی که نه. تو تولیدکنندهٔ لباس ای. بنابر این اسرار ابدی نمی‌دونی چی ئه.
Marya
تک‌دلاری بیش‌تر ندارم ـ به بیست‌وهشت دلار نمی‌رسه. نات: چک هم قبول می‌کنم. مرگ: از کدوم حساب؟ نات: من رو ببین با کی معامله کردم. مرگ: برو شکایت کن. آخه مرد حسابی من کجا می‌تونم حساب داشته باشم؟ نات: خیلی خب، فعلاً هرچی داری بده، بقیه‌ش هم می‌گیم حلال. مرگ: ببین، من این پول رو لازم دارم.
یاpar

حجم

۱۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۱ صفحه

حجم

۱۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۱ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان