بریدههایی از کتاب آرزوهای بزرگ
۴٫۱
(۶۰)
هرگز نبايد از اشكريختن احساس خجالت كنيم؛ زيرا اين اشكها مثل قطرههای باران هستند كه برگرد و غباری كه زمين برمیانگيزد و با آنها پردهای بر دلهای بیعاطفهی ما میكشد، باريده و باعث شفافيتش میشود.
|هیـچِمطلقـ|
هرگز نبايد از اشكريختن احساس خجالت كنيم؛ زيرا اين اشكها مثل قطرههای باران هستند كه برگرد و غباری كه زمين برمیانگيزد و با آنها پردهای بر دلهای بیعاطفهی ما میكشد، باريده و باعث شفافيتش میشود.
نیلوفر🍀
با شرافت و صداقت زندگی كن تا بتونی با خيال راحت بميری.
reyhan
يه كتاب خوب به من بده و يه روزنامهی خوب، منو جلوی يه آتيش خوب بنشون، اونوقت ديگه هيچی نمیخوام.
shima mousavi
اينكه اين ترس چهقدر واهی است اهميت ندارد، خود اين ترس است كه مهم است.
book.lover
هرچهقدر هم بد كرد و خطاهای زيادی مرتكب شد؛ ولی آدم خوش قلبی بود.
Rasta (:
بهراستی نمیدانستم چرا اين لباس اميد را كه ديگر پوسيده و هزار تكه شده بود، همچنان حفظ میكردم؟ آيا تمام آدمهايی كه در وضعيتی مشابه من هستند، چنين عمل نمیكنند؟ آيا آنها اميد خود را بهيكباره قطع میكنند؟
shima mousavi
از آن موقع به بعد، كه خيلی هم گذشته، بيشتر وقتها، خودم انديشدهام كه آدمهای كمی هستند كه میدانند بچهها در اثر ترس و وحشت بسيار رازدار میشوند. اينكه اين ترس چهقدر واهی است اهميت ندارد، خود اين ترس است كه مهم است. من از مرد جوانی كه میخواست دل و جگرم را بيرون بكشد در هراس بودم؛ از مردی كه زنجيرآهنی بهپا داشت و من با او حرف زده بودم میترسيدم و از خودم؛ يعنی كسی كه وعده داده بود خوراك و سوهان برای آن مرد ببرد، وحشت كرده بودم. هرگز هم اميدی نداشتم كه بتوانم با كمك خواهر مقتدرم كه در هرلحظه مرا نسبت به خودش بيزارتر میكرد، از دست اين ترسها نجات پيدا كنم.
Rasta (:
اگه نمیتونی كلمهی مناسبی برای بيان وضعيت كنونيت پيدا كنی، بگو آدم خوبی هستی كه شجاعت و ترديد، جسارت و كمرويی و خيالبافی و عمل، بهنحو عجيبی در وجودت درهم آميخته.
reyhan
سرم را كه بالا آوردم و تابلوی راهنما را ديدم، وجدان معذبم گويی متوجه هيولايی شده كه من را بهسوی كشتی زندانيان فرا میخواند.
Rasta (:
حجم
۵۷۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۶۶۴ صفحه
حجم
۵۷۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۶۶۴ صفحه
قیمت:
۷۹,۰۰۰
تومان