بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ربکا | طاقچه
تصویر جلد کتاب ربکا

بریده‌هایی از کتاب ربکا

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۲۵۴ رأی
۴٫۱
(۲۵۴)
«کاش دانشمندان می‌توانستند دستگاهی اختراع کنند که خاطرات را مثل عطر توی یک بطری حفظ کنند. آن‌وقت می‌شد هر زمان که آرزو کردیم بطری را برداریم و آن لحظه را دوباره زندگی کنیم
narges
آدم‌هایی که دیگران را از روی لباس‌هایشان قضاوت می‌کنند، اهمیتی برایم ندارند.
narges
هر که تنها سفر کند، سریع‌تر به مقصد می‌رسد.»
n re
آدم‌هایی که دیگران را از روی لباس‌هایشان قضاوت می‌کنند، اهمیتی برایم ندارند.
Parinaz
«کاش دانشمندان می‌توانستند دستگاهی اختراع کنند که خاطرات را مثل عطر توی یک بطری حفظ کنند. آن‌وقت می‌شد هر زمان که آرزو کردیم بطری را برداریم و آن لحظه را دوباره زندگی کنیم.»
Niki
افراد بزرگسال می‌توانند با اعتمادبه‌نفس، به‌راحتی و با صورتی خندان دروغ بگویند، اما در سنین نوجوانی و آغاز جوانی، یک فریبکاری ناچیز، هم زبان گوینده‌اش را به لکنت وا می‌دارد و هم او خود را محکوم به عذاب می‌بیند.
narges
همواره تصور می‌کردم که با افکارم تنها هستم،
نَــسـی
فکر می‌کنم برخی بر این باورند که رنج‌کشیدن، انسان را نیرومند‌تر می‌کند و برای پیشرفت در دنیا باید آزمون آتش را از سر گذراند. ما هم با تمام وجود این آزمون آتش را گذرانده‌ایم. هر دو، ترس، تنهایی و اندوهی بزرگ را تجربه کرده‌ایم. فکر می‌کنم دیر یا زود در زندگی هر کسی، گرفتاری‌ای ظاهر می‌شود که باید با آن مقابله کند. ما هرکدام در وجودمان شیاطینی داریم که بارها به ما حمله‌ور شده و شکنجه‌مان می‌دهند، و چاره‌ای جز مبارزه نداریم. اما ما بر شیاطین درونی خود پیروز شده‌ایم، یا دست‌کم خودمان این‌طور فکر می‌کنیم. شیطان درونی ما دیگر آزارمان نمی‌دهد. بحران را گذرانده‌ایم، هرچند آسیب هم دیده‌ایم.
narges
تو می‌دانی که ما از نظر اخلاقی به هم شباهت نداریم.
potterhead
بی‌تردید نمی‌توان برای خوشبختی قیمتی تعیین کرد، چون حسی درونی است. بی‌شک ما هم لحظاتی مملو از افسردگی داریم، اما درمقابل، لحظات دیگری هم هستند؛ لحظاتی که با دیدن لبخندش متوجه می‌شوم که با هم هستیم، کنار هم گام برمی‌داریم و هیچ اختلاف‌نظری بینمان مانعی ایجاد نمی‌کند.
narges
«انسان در خانۀ خالی به همان اندازه احساس تنهایی می‌کند که در هتلی پر از جمعیت. تنها تفاوت این است که خانۀ ماندرلی معروف است.»
Mari
می‌دانی یک مرد چگونه به الکل معتاد می‌شود؟ در ابتدا کم می‌نوشد، هربار به اندک قناعت می‌کند و هر چندماه یک‌بار، دست به افراط می‌زند. اما زمان بین دو افراط کم و کمتر می‌شود. چیزی نمی‌گذرد که ماهی یک‌بار زیاد می‌نوشد، و بعد دوهفته یک‌بار، هر چندروز یک‌بار. آن وقت دیگر تمام خویشتن‌داری‌اش را از دست می‌دهد.
...ali
فکر می‌کنم برخی بر این باورند که رنج‌کشیدن، انسان را نیرومند‌تر می‌کند و برای پیشرفت در دنیا باید آزمون آتش را از سر گذراند.
گیله مرد
او طوری ما را ورانداز می‌کرد انگار افرادی از دنیایی جدید هستیم و او از عصری دوردست به نظارۀ ما نشسته است، عصرِ راه‌پله‌های تنگ و تاریک، عصرِ نجواهای شبانه و تیغۀ شمشیرهای براق و نزاکتی آرام و بی‌نظیر.
مجنون کربلا
امروز من پشت سپر دفاعی بلوغ و پختگی هستم، خراش ناچیز روزمره دیگر تأثیر چندانی روی من ندارد و به‌زودی فراموش می‌شود. یک بی‌اعتنایی کوچک چندان ناراحتم نمی‌کند و به زخمی دردناک تبدیل نمی‌شود...
MTA
«کاش دانشمندان می‌توانستند دستگاهی اختراع کنند که خاطرات را مثل عطر توی یک بطری حفظ کنند. آن‌وقت می‌شد هر زمان که آرزو کردیم بطری را برداریم و آن لحظه را دوباره زندگی کنیم.»
نَــسـی
زندگی کوتاه‌تر از آن است که دائم برای هم کارت دعوت بفرستیم.
mohammad Abbaszadegan
دلم می‌خواست به عقب برگردم و بار دیگر لحظات خوب را تجربه کنم، اما با خودم فکر می‌کنم اگر چنین کاری ممکن بود، دیگر آن لحظات مثل سابق نبودند.
MahShid Pourhosein
بی‌تردید نمی‌توان برای خوشبختی قیمتی تعیین کرد، چون حسی درونی است. بی‌شک ما هم لحظاتی مملو از افسردگی داریم
هدیهٔ دریا
نباید به حرف‌های یک ابله بها داد.
هدیهٔ دریا
بی‌تردید نمی‌توان برای خوشبختی قیمتی تعیین کرد، چون حسی درونی است.
mah
دورترین خاطره‌اش مربوط به بوته‌های گل یاس، درون گلدانی سفید بود که عطر حزن‌انگیز آن فضای خانه را می‌انباشت.
vafa
هر که تنها سفر کند، سریع‌تر به مقصد می‌رسد
بهرام
او مشتاقانه و به‌سرعت دربارۀ موضوعی کم‌اهمیت حرف می‌زند تا دردش را کمی تسکین دهد.
{بانو راد}
فکر می‌کنم برخی بر این باورند که رنج‌کشیدن، انسان را نیرومند‌تر می‌کند و برای پیشرفت در دنیا باید آزمون آتش را از سر گذراند. ما هم با تمام وجود این آزمون آتش را گذرانده‌ایم. هر دو، ترس، تنهایی و اندوهی بزرگ را تجربه کرده‌ایم. فکر می‌کنم دیر یا زود در زندگی هر کسی، گرفتاری‌ای ظاهر می‌شود که باید با آن مقابله کند. ما هرکدام در وجودمان شیاطینی داریم که بارها به ما حمله‌ور شده و شکنجه‌مان می‌دهند، و چاره‌ای جز مبارزه نداریم. اما ما بر شیاطین درونی خود پیروز شده‌ایم، یا دست‌کم خودمان این‌طور فکر می‌کنیم.
vafa
افراد بزرگسال می‌توانند با اعتمادبه‌نفس، به‌راحتی و با صورتی خندان دروغ بگویند، اما در سنین نوجوانی و آغاز جوانی، یک فریبکاری ناچیز، هم زبان گوینده‌اش را به لکنت وا می‌دارد و هم او خود را محکوم به عذاب می‌بیند.
محمد جواد
حتی پس از سپری شدن دو شب، چیزی از ما در آن محل به‌جا می‌ماند، البته نه چیزی مادی مثل سنجاق سر، شیشۀ خالی آسپرین، یا دستمالی زیر بالش؛ چیزی تمام‌نشدنی مانند لحظه‌ای از زندگی ما، فکر و احوالات ما.
Mari
با آنکه مشتاق شنیدن حرف‌هایش بودم، در سکوتش نیز احساس خوشبختی می‌کردم. حرف زدن یا نزدنش تغییری در احوال من ایجاد نمی‌کرد. تنها دشمن من، ساعت آونگ‌داری بود که عقربه‌هایش با سرعتی اجتناب‌ناپذیر به عدد یک نزدیک می‌شد
narges M
انسان در خانۀ خالی به همان اندازه احساس تنهایی می‌کند که در هتلی پر از جمعیت.
MahShid Pourhosein
«کاش دانشمندان می‌توانستند دستگاهی اختراع کنند که خاطرات را مثل عطر توی یک بطری حفظ کنند. آن‌وقت می‌شد هر زمان که آرزو کردیم بطری را برداریم و آن لحظه را دوباره زندگی کنیم.»
MahShid Pourhosein

حجم

۳۸۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۵۲۰ صفحه

حجم

۳۸۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۵۲۰ صفحه

قیمت:
۸۲,۰۰۰
تومان