خواب دیدن در هر حال بخشی از حیات روانی ماست، که رسوبات ته نشسته در «خود» مغفول را رو میآورد، که گاه همچون لای و لجنی است که به سطح آب آمده است. در خواب هیچکس عصمتی ندارد.
پویا پانا
ذهن در خواب به محرکات کوچک شکلی مبالغهآمیز میدهد. گرمای اندکی در کف پا در خواب به گذر از میان آتش تبدیل میشود.
پویا پانا
انگار من به درونیترین اسرار پوچ هستی رخنه کرده بودم.
پویا پانا
قول معروف آدم باید حرف حق را بپذیرد.
پویا پانا
«فقط آن روز که سگها درنده شوند ساکنان وفادار میشوند».
پویا پانا
بیندیش که خواب دیدن تا چه اندازه گیج کننده است. چنین معمایی میتواند حل نشده باقی بماند و ما را به خود مشغول کند. به نظر میرسد که چرا نباید هر دو به یک اندازه اسرارآمیز باشند؟
لودویک ویتگنشتاین
پویا پانا