بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سفر زمستانی | طاقچه
تصویر جلد کتاب سفر زمستانی

بریده‌هایی از کتاب سفر زمستانی

انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۱از ۱۶ رأی
۳٫۱
(۱۶)
وقتی همیشه خیلی زودتر از موعدِ مقرر در جایی حاضر می‌شوید، نمی‌شود شما را «وقت‌شناس» دانست. من به آن دسته از انواع انسانی تعلق دارم که چنان از دیر رسیدن می‌ترسند که به‌ناچار به شکل قابل‌توجهی زود می‌رسند.
استودیوس
عاشق شدن در زمستان فکر چندان خوبی نیست. در این فصل علایم بیشتر و دردناک‌ترند. روشنایی بی‌نقص سرما لذت اندوهگین انتظار را تشدید می‌کند. لرزش از سرما تب‌وتاب و هیجان را چند برابر می‌کند. کسی که اول فصل سرما عاشق می‌شود باید خطر سه ماه لرزیدن مداوم را به جان بخرد. فصل‌های دیگر هر کدام عشوه‌گری‌ها و طنازی‌های ویژهٔ خود را دارند؛ شکوفه‌ها، خوشه‌ها و شاخ‌وبرگ‌هایی که حالات روانی انسان را در خود فرو می‌برند و پنهان می‌کنند. اما در برهنگی زمستان هیچ پناهگاه و مأمنی پیدا نمی‌شود. سراب و وهم سرما چیزی است فریبنده‌تر و موذی‌تر از سراب بیابان؛ واحه‌ای در مدار قطبی است، افشای ننگین زیبایی‌ای است که به واسطهٔ دمای زیر صفر اتفاق می‌افتد.
Mohammed javad Ghasemi
من که تا حدود چهل‌سالگی به فضاحت و رسواییِ نوشتن تن نداده بودم، تازه کشف کردم که کارِ جنایت‌کارانه نیاز به نوشتن را در انسان افزایش می‌دهد.
Mostafa F
گوستاو ایفل دیوانه‌وار عاشق زنی به نام اَمِلی بود. دلیل این‌که حرف A بیشتر از یه قرنه که بر پاریس حکومت می‌کنه، دلبستگی اون مرد به این حرفه.»
Mostafa F
برای آن‌که جایی را دوست داشته باشید باید از بالا تماشایش کنید. احتمالاً به همین خاطر است که ما خدا را همیشه بر فراز زمین تصور می‌کنیم. اگر آن بالا نیست، چه‌طور می‌تواند ما را دوست داشته باشد؟
Mostafa F
آن‌چه تو آن را «سردی» تعبیر می‌کنی، عکس‌العمل پریشان زنی است که بیش از حدِ انتظارش دوست داشته شده. نه این‌که ناراضی باشم. برعکس. اما پذیرفتن الماسی که با لطف و بخشندگی به کسی اعطا می‌شود، هنری است که در هیچ کجا به کسی یاد نمی‌دهند و من هم مثل همهٔ آدم‌ها آن را بلد نیستم. اگر تو را از دست داده‌ام، می‌پذیرم، تسلیم آن‌چه پیش آمده می‌شوم و از تو به خاطر همان میزان از الماس ارزشمندی که تا امروز به من دادی، سپاس‌گزارم.
reihnne
مواقعی هست که آدم روی هیچ‌کس جز خودش نمی‌تواند حساب کند.
negin
به‌راستی که ما تنها هنگامی که دیوانه‌وار عاشق کسی هستیم می‌توانیم باگذشت و بخشنده باشیم. به‌محض آن‌که تنها کمی از علاقه‌مان کاسته می‌شود، بدجنسی ذاتی‌مان به ما بازمی‌گردد. من میان این دو مرحله در نوسانم.
نورا
گاهی لازم است به‌رغم دانستن این‌که هرگز درک نخواهیم شد به کار خود ادامه دهیم.
JİLA
خودکشی برایم کافی نیست. باید تعداد زیادی انسان را در انهدام خود سهیم کنم
JİLA

حجم

۸۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۹۷ صفحه

حجم

۸۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۹۷ صفحه

قیمت:
۲۷,۰۰۰
۱۳,۵۰۰
۵۰%
تومان