بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تاریخ فلسفه‌ی راتلج؛ جلد هفتم | طاقچه
تصویر جلد کتاب تاریخ فلسفه‌ی راتلج؛ جلد هفتم

بریده‌هایی از کتاب تاریخ فلسفه‌ی راتلج؛ جلد هفتم

نویسنده:سی. ال تن
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۳.۵از ۲ رأی
۳٫۵
(۲)
آن‌چه باور داشته می‌شود که واقعی است، مستقل از آن چیزی است که در هر زمان خاص باور داشته می‌شود که واقعی است. امر واقعی «چیزی است که دیر یا زود اطلاعات و استدلال به آن می‌انجامد، و بنابراین مستقل از بوالهوسی‌های من و شماست.» (۲۳۹: ۲, [۲. ۱۲]) پیرس فکر می‌کند این امر واقعی
Behrad
سبکی فلسفی که نیچه تقریباً هیچ‌وقت از آن استفاده نکرد، استدلال بسط‌یافته است.
Behrad
پس از انتشار اثر داروین مجادلاتی برپا شد که ناشی از عدم‌فهم ویژگی‌های عمده‌اش بود؛ ویژگی‌هایی که گاهی برای همگان آشکار نبود چرا که کوه شواهد واقعی چنان عظیم بود که خوانندگان در آن گم می‌شدند. اما پژواک نقد اولیهٔ کوویه هنوز تا به امروز باقی است: سوابق فسیلی چنان ناقص است که نمی‌تواند نظریهٔ فرگشت را تأیید کند. با وجود شکاف‌های زیاد در مدارک، نمی‌توان از فرگشت دفاع کرد. در تحولات روش‌شناسی سدهٔ نوزدهم، روشن شد که خواستار چنین شواهدی، آن‌قدر زیاد بودند که عملاً نمی‌شد هیچ نظریه‌ای مطرح کرد. گویی همین بس است که بگوییم سابقهٔ فسیلی نمی‌تواند پشتوانهٔ نظر خود کوویه باشد. اگر به این علت فرگشت تخیلی است پس انقراض و آفرینش مکرر نیز بدون شواهد بیشتر تخیلی است.
محمد طاهر پسران افشاریان
احساس‌ها صرفاً رنگ‌هایی هستند که به نحو گوناگونی نظم و ترتیب یافته‌اند و تغییرات رنگ؛ هر چیز دیگر استنتاج، و کار عقل است و نه کار چشم؛ یا اگر به تبعیت از کاربرد عام، ما آن را به چشم نسبت می‌دهیم، باید بگوییم که چشم این کار را نه با توانایی اصلی بلکه با توانایی اکتسابی انجام می‌دهد ــ توانایی‌ای که چشم از طریق و به وسیلهٔ قوهٔ استدلال یا استنتاج آن را اِعمال می‌کند.
bookwormnoushin
ریاضیات در طی تاریخ بیش از دو هزارسالهٔ خود، به‌ندرت با مجادلات فلسفی آشفته شده است. از زمان افلاطون، که گفته می‌شود بر سردر آکادمی خود این شعار را آویخته بود که «کسی که هندسه نمی‌داند وارد نشود»، ریاضیات معیار دقیق حقیقت بود و سایر گفتمان‌های فلسفی با آن سنجیده می‌شد. گفتار در روش دکارت از رسالهٔ هندسه‌اش حاصل شده بود. اسپینوزا رسالهٔ اخلاق خود را به سبک اصول اقلیدس نوشته بود. و لایبنیتس رؤیای خصیصه‌های عام را در سر داشت که به مدد آن «ما قادر شویم به همان شیوهٔ هندسه و آنالیز، در متافیزیک و اخلاق استدلال کنیم.»
محمد طاهر پسران افشاریان
ریاضیات نه‌تنها بسیار منطقی است، بلکه به نحو شگفت‌انگیزی قدرتمند است. قطعهٔ زیر از زندگی‌نامه‌های کوتاه اثر اوبری نشان می‌دهد که چگونه توماس هابز تحت‌تأثیر ریاضیات قرار گرفت: هابز چهل‌ساله بود که به طور اتفاقی سروکارش به هندسه افتاد. وی که در کتابخانهٔ یکی از نجبا نشسته بود، چشمش به کتاب اصول اقلیدس افتاد که گشوده بود. «قضیهٔ فیثاغورث را خواند. خدای من (او گه‌گاه با چنین تأکیدی قسم محکمی می‌خورد) غیرممکن است. سپس به خواندن اثبات آن پرداخت که او را به قضیهٔ دیگری رهنمون شد. این خواندن او را به قضیهٔ دیگری رساند که آن را نیز خواند... و سرانجام به طور اثباتی به حقیقت آن قانع شد. این امر او را عاشق هندسه کرد.» (۲۳۰, [۱. ۹]) این قدرت ریاضیات در گرفتن نتایج نامنتظره و حل مسائل دشوار است که بر شک‌های فلسفی گاه‌وبی‌گاه دربارهٔ اعتبار روش‌هایش چیره می‌شود.
محمد طاهر پسران افشاریان
منشأ انواع چارلز داروین نظریهٔ بحث‌انگیز فرگشت را مطرح ساخت. موضوع مهم همانا کاربرد نظریهٔ فرگشت در اخلاق بود. هربرت اسپنسر روایتی انعطاف‌ناپذیر از داروینیسم اجتماعی مطرح ساخت که در آن فرآیند انتخاب طبیعی در زندگی اجتماعی، بی‌قیدوبند به حال خود رها می‌شود و ضعیف می‌باید به‌تنهایی از خود دفاع کند.
محمد طاهر پسران افشاریان
آغازگاه کل این پروژه، که به این نکات کوتاه زندگی‌نامه‌ای معنا و شکل می‌دهد، همان درک اولیهٔ بنتام از اهمیت زبان بود. نه‌تنها در قلمروِ قانون، که نادرستی و بیهودگی و بلاهت در آن امری عمومی بود، بلکه در بسیاری از قلمروهای دیگر نیز تعریف دقیق فدای ابهام و احساسات شده بود. بنابراین، منافع مسلط و شیطانی در هر حوزه‌ای ــ قانون، اخلاقیات، سیاست ــ زبانی دارد که واژه‌ها در آن یا یکسره ناروشن یا شامل پیش‌داوری یا جانب‌داری ذاتی به نفع آن‌هاست. تا زمانی که زبان نتواند روشن شود، حقیقت پنهان می‌ماند و امکان اصلاح از میان می‌رود. تعریفْ کلید ماجراست، و در وهلهٔ نخست به تمایز بین موجودیت‌های واقعی و پنداری و سپس به تعیین مشروعیت یا عدم‌مشروعیت دومی توسط روش جدید بنتام یعنی روش بازگویی وابسته است.
محمد طاهر پسران افشاریان
قرار دادن اندیشهٔ نیچه در مقولات سنتی فلسفی، مانند ایده‌آلیسم و ماتریالیسم، عقل‌باوری و عقل‌ناباوری، تلاش بی‌فایده‌ای است.
Behrad
ریشه‌های موضوع عمدهٔ جوهر، که به فلسفهٔ زیست‌شناسی در سدهٔ نوزدهم جان بخشید، در مسائلی نهفته بود که برداشت مکانیکی گالیله از گیتی در سدهٔ هفدهم با آن روبه‌رو شده بود. این برداشت از جهان که قوانین ریاضی حرکت، یا مکانیک، بر آن حاکم بود، بدل به ویژگی اصلیِ به‌اصطلاح انقلاب علمی سدهٔ هفدهم شد. گالیله آگاهانه اصلی را در مخالفت با برداشت مدرسی از گیتی مطرح کرد، برداشتی که ستاره‌شناسی بطلمیوسی را خطا می‌دانست. گالیله گفت نظام خورشیدمحوری کوپرنیکی جایگزین نظام بطلمیوسی شده است و خواستار جایگزینی فیزیک قدیمی‌تر اصحاب مدرسی با مکانیک جدید خود شد.
محمد طاهر پسران افشاریان
سدهٔ نوزدهم، چه در تاریخ و چه در زیست‌شناسی، موضوع جوهر نیز مطرح بود. این موضوع بدل به این پرسش اساسی شد که آیا در رویدادهای آشکارشده معنایی وجود دارد: آیا تاریخ قوانینی بنیادی را نشان می‌دهد، و آیا طرحی بزرگ برای توضیح انطباق میان موجودات زنده وجود دارد؟ آیا صرفاً اتفاقاتی رخ می‌دهد یا هر چیزی توسط طرحی عمیق تعیین می‌شود؟ فیلسوفان و دانشمندان به یکسان در هر دو سوی این مجادلهٔ معروف ایستاده بودند، و در هر طرف نمونه‌هایی از روشنفکران با این دو سبک‌وسیاق وجود داشتند. اما موضوع جوهر صرفاً موضوع تفاوت در سبک نبود، بلکه موضوع شکل‌گیری یک آموزه، نظریه و تعیین جهت آیندهٔ اندیشه بود.
محمد طاهر پسران افشاریان
ریشه‌های موضوع عمدهٔ جوهر، که به فلسفهٔ زیست‌شناسی در سدهٔ نوزدهم جان بخشید، در مسائلی نهفته بود که برداشت مکانیکی گالیله از گیتی در سدهٔ هفدهم با آن روبه‌رو شده بود. این برداشت از جهان که قوانین ریاضی حرکت، یا مکانیک، بر آن حاکم بود، بدل به ویژگی اصلیِ به‌اصطلاح انقلاب علمی سدهٔ هفدهم شد. گالیله آگاهانه اصلی را در مخالفت با برداشت مدرسی از گیتی مطرح کرد، برداشتی که ستاره‌شناسی بطلمیوسی را خطا می‌دانست. گالیله گفت نظام خورشیدمحوری کوپرنیکی جایگزین نظام بطلمیوسی شده است و خواستار جایگزینی فیزیک قدیمی‌تر اصحاب مدرسی با مکانیک جدید خود شد.
محمد طاهر پسران افشاریان
مکانیک‌انگاری نیوتنی صرفاً مجموعه‌ای از قوانین ریاضی مداوماً در حال تغییر دربارهٔ حرکت نبود، بلکه روشی ممتاز داشت. نیوتن طرف‌دار روش تجربی بود که با موفقیت زیادی که کسب می‌کرد، در بسیاری از قلمروهای علم، قدیم و جدید، از آن حمایت می‌شد و آن را به کار می‌بستند. موفقیت علم جدید به پذیرش روش آزمایشی نیوتن نسبت داده می‌شد؛ روشی که مطالعهٔ دقیق واقعیت‌ها و رد تمامی پیش‌فرض‌ها را مقرر می‌کرد.
محمد طاهر پسران افشاریان
نظریهٔ داروین به این دلیل موفقیت‌آمیز بود که هم انقراضِ تقریباً کامل را پذیرفت و هم جا برای فرگشت باقی گذاشت. نظریهٔ فرگشت داروین براساس انتخاب طبیعی این فرض را مبنا قرار می‌دهد که تعداد زیادی دگرگونی‌های کوچک در زادورودها وجود دارد. پیشنهاد او مبنی‌بر ترکیب دگرگونی کور با انتخاب طبیعی این موضوع علمی و متافیزیکی را حل کرد که چگونه شکل و هدف می‌توانند، یا به نظر می‌رسد که می‌توانند، در جهانی مادی و مکانیکی پدید آیند. او در این نظریه توانست از برداشت مکانیکی از جهان به شیوه‌ای دفاع کند که با مطالعهٔ دقیق و مفصل امور واقع سازگار بود. روش نیوتنی و متافیزیک نیوتنی باهم مصالحه کردند و مسئلهٔ فلسفی عمدهٔ علم گالیله‌ای حل شد.
محمد طاهر پسران افشاریان
نوشت که اتحاد آیین کاتولیک و فئودالیسم که از سدهٔ یازدهم بر اروپا حاکم بوده است، به پایان خود نزدیک می‌شود. شکوفایی ملت‌ها و سازمان زندگی فکری‌شان دیگر نیازی نه به جامعهٔ نظامی دارد و نه به روبنای الاهیاتی‌اش. ظهور صنعت و علوم پوزیتیویستی ــ یا متکی بر تجربه ــ می‌تواند جایگزین جنگ و متافیزیک در نقش نیروهای وحدت‌بخش نظام جدید اجتماعی شود و شده است. تکامل این نظام می‌تواند ترغیب شود، مشروط بر این‌که دانشمندان سیاست را با کاربردهای عملی به یک علم تئوریک بدل سازند، علمی که از قوانین تاریخی برای توضیح و از آن مهم‌تر برای پیش‌بینی مسیر زندگی اجتماعی ما استفاده می‌کند.
محمد طاهر پسران افشاریان
دیلتای هرمنوتیک را «علم تفسیر پیشینه‌های مکتوب وجود انسان» تعریف می‌کند. (۲۲۸, [۳۶. ۸]) به این ترتیب، روش‌شناسی هرمنوتیکی وی در علوم انسانی جایگاه خاصی در علم تفسیر زبانی دارد. مقصود این نیست که دیلتای مایل بود علوم انسانی فقط اسناد مکتوب را موضوع مطالعه قرار دهند: این اسناد مکتوب فقط یک مقوله (هر چند بسیار مهم) از «تجلی‌های ذهن» هستند که جستارمایه‌شان را تشکیل می‌دهند. با این‌همه، تأکید هرمنوتیکی، دیدگاه خاصی را بر شیوهٔ تفسیر این تجلی‌ها وضع می‌کند، بنابراین بیان این‌که آن‌ها باید تفسیر شوند، به معنای آن است که گویی آن‌ها تجلی‌های کلامی هستند. این امر پیامدهای تلویحی مهمی برای برخی مفاهیم اصلی فلسفهٔ علوم انسانی دیلتای دارد ــ به‌ویژه برای مقولات فهم و معنا.
bookwormnoushin
ریاضیات نه‌تنها بسیار منطقی است، بلکه به نحو شگفت‌انگیزی قدرتمند است. قطعهٔ زیر از زندگی‌نامه‌های کوتاه اثر اوبری نشان می‌دهد که چگونه توماس هابز تحت‌تأثیر ریاضیات قرار گرفت:
bookwormnoushin
کانتور، مانند دِدِکیند، به پذیرش بی‌نهایت‌های واقعی متمایل شد تا بتواند معنای نقاط روی خط را روشن کند. در مورد کانتور، مشکل فنی‌تر بود (هر چند با تباری که به پژوهش فیثاغورث دربارهٔ سیم‌های مرتعش می‌رسید) و به نقاط ناپیوستگی مجموع بی‌نهایت موج‌های سینوسی مربوط می‌شد. [۹. ۹] وی پی برد که چنین مجموعه‌ای از نقاط می‌تواند بسیار پیچیده باشد، چنان پیچیده که در واقع عملی که وی برای «تُنُک کردن» مجموعه به کار می‌برد می‌توانست تا بی‌نهایت تکرار شود،
bookwormnoushin
این یک واقعیت چشم‌گیر در تاریخ اندیشه است که لایبنیتس، مؤلف جبرباوری مدرن (یعنی قانون دلیل کافی)، به منزلهٔ مؤلف واقعی بخش آغازین سدهٔ نوزدهم فراموش شده است. برعکس، جبرباوری ابداعی لایبنیتس به مکانیک نیوتنی نسبت داده می‌شود. به‌هرحال شاید این موضوع عجیب نباشد. چنان که کویره می‌گوید: ساعت جهانی که توسط صانع الاهی ساخته شده، بسیار بهتر از آن چیزی بود که نیوتن گمان می‌کرد. هر پیشرفت علم نیوتنی نیروی جدیدی برای اثبات ادعای لایبنیتسی فراهم می‌کرد: با نیروی محرک جهان، نیروی حیاتی آن، کاهش نمی‌یابد؛ ساعت جهانی نه به کوک کردن نیاز دارد نه به تعمیر شدن. بنایراین، صانع الاهی کار کمتر و کمتری در این جهان داشت. او حتا نیاز به حفظ آن نداشت، زیرا جهان بیشتر و بیشتر قادر می‌شود از خدمت او صرف‌نظر کند.
bookwormnoushin
سدهٔ نوزدهم، و در واقع تا به امروز، مشکل روش‌شناختی اصلیِ نظریهٔ فرگشت داروین براساس انتخاب طبیعی، این است که پیشینهٔ امور واقع (یعنی فسیل‌ها) ناقص است. به این علت می‌توان نظریهٔ داروین را بی‌بنیاد یا سست‌بنیاد دانست. یا این‌که می‌توانیم آن روش‌شناسی را که از نظریهٔ داروین یا هر نظریهٔ دیگری انتظار زیادی دارد نادیده بگیریم و به این دلیل آن را روش‌شناسی غیرواقع‌گرا و غیرقابل‌پذیرش بدانیم.
bookwormnoushin
نظریهٔ او گسترهٔ چشم‌گیری از رشد برای دیدگاه آماری قایل است؛ دیدگاهی که پیش‌تر در سدهٔ نوزدهم پیش‌بینی شده بود، اگرچه این رشد باید تا زمان «ترکیب جدیدِ» نظریهٔ داروینیِ سازگاری انتخابی با نظریهٔ مندلیِ وراثت ژنتیکی و نظریهٔ وایزمن دربارهٔ تبار نطفه‌ایِ ابدی یا دست‌کم درازمدت منتظر می‌ماند.
bookwormnoushin
سدهٔ نوزدهم فهم اخلاق از دورنمای فرگشتی بی‌گمان تلاشی جنجالی و تبلیغاتی بود. هربرت اسپنسر، یکی از پُرحرارت‌ترین ستایشگران داروین، آموزه‌ای را مطرح ساخت که داروینیسم اجتماعی نامیده می‌شود. در این آموزه، درسی که از رقابت صورت‌های زنده با فرگشت طبیعت می‌گیریم (جهان خون‌خوار وحشی) این است که قوی‌ترین موجودات باقی می‌مانند و موجودات ضعیف از بین می‌روند. این نظریه هنگامی که در سپهر اجتماعی به کار برده می‌شود، به شکل‌گیری ایده‌ای یکسره غیراخلاقی و بی‌احساس دربارهٔ جامعهٔ انسانی می‌انجامد. محبوبیت این نظریه در میان جنبش‌های سیاسی نفرت‌انگیز در سدهٔ بیستم (مثلاً ناسیونال‌سوسیالیست‌ها یا همان نازی‌ها) بسیاری از روشنفکران را از زیست‌شناس‌های نظریهٔ فرگشت اجتماعی وحشت‌زده کرد.
bookwormnoushin
سدهٔ نوزدهم شاهد ظهور مفهومی کاملاً تازه از ناخودآگاه بود که من آن را ناخودآگاه منطقی می‌نامم. در این برداشت، فرآیندهای مغزی ناخودآگاهی وجود دارند که همانند یا دست‌کم مشابه فرآیند استنتاج و حکم کردن هستند. ناخودآگاه منطقی در نوشته‌های جان استوارت میل مطرح شد که همزمان مشغول دفاع و بهبود نظریهٔ تداعی‌باوری پدرش و بسط نظریهٔ منطقی عامی بود که با این روان‌شناسی بهبودیافتهٔ جدید سازگار باشد. اگرچه مورخان گرایش داشتند قدمت آموزهٔ «استنتاج ناخودآگاه» را به دههٔ ۱۸۵۰ و ۱۸۶۰ در آلمان برسانند
bookwormnoushin

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۳۷ صفحه

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۳۷ صفحه

قیمت:
۱۴۰,۰۰۰
۷۰,۰۰۰
۵۰%
تومان