بریده‌هایی از کتاب خاص بودن یا معمولی ماندن

شک بزرگترین تهدید و در نتیجه بزرگترین دشمن پیش روی شماست،

به جای اینکه فکرتان را درگیر کمبود پول کنید، تمرکزتان را بر پول های موجود و کسانی که به خدمات شما نیاز دارند، بگذارید.

مردم به این دل خوشند که اگر روزی جزو طبقه متوسط جامعه شوند، از رفاه مالی بیشتری نسبت به ۸۰% از افراد جامعه برخوردار خواهند شد اما در نهایت از اینکه چرا وقت کافی برای بودن در کنار خانواده شان ندارند و یا نبود پس اندازی برای تفریح در حیرت خواهند ماند.

همیشه در امنیت بودن می تواند بسیار خطرناک باشد و لازم است برای داشتن شانس موفقیت بیشتر ریسک های زیادی را پذیرفت.

شیطان در زمان بیکاری بیشتر به سراغ آدم می آید.

"اگر جایی باشید که در آن موفق ترین فرد خود شمایید، بدانید که جایگاهتان اشتباه است".

مشکل را نباید با مشکل حل کرد، بلکه باید آن را با موفقیت حل کنید.

به آینده و موفقیت مالی تان زیاد فکر کنید و پولتان را تمام و کمال بگیرید وگرنه عاقبت بدی خواهید داشت.

شک بزرگترین تهدید و در نتیجه بزرگترین دشمن پیش روی شماست

برای رسیدن به موفقیت باید آن را با تمام وجود خواست

افراد غمگین نمی توانند به شما بیاموزند که چگونه شاد باشید. یک فرد فقیر نمی تواند راه های پولدار شدن را به شما بیاموزد. فردی که یک ازدواج شکست خورده داشته نمی تواند راه های داشتن یک زندگی پایدار را به شما نشان دهد. یک فرد معمولی هم نمی تواند راهکارهای تبدیل شدن به افراد برجسته و ممتاز را به شما بیاموزد.

شما تلفیقی از ۵ نفری هستید که بیشترین وقت را با آنها می گذرانید. به اطرافتان نگاه کنید: اگر افرادی که دور و برتان هستند آنچنان برای موفقیت تلاش نمی کنند، طرفدار معمولی بودن اند.

موفقیت یعنی اینکه که در همه جنبه ها عالی باشیم. خود من هیچوقت تنها به پول زیاد داشتن قانع نبودم. همه چیز را با هم می خواستم: سلامتی، سرمایه، خانواده، عشق، تفریح، معنویت، وحدت و زمانی که بشود از همه اینها لذت برد. چرا وقتی که می توانم رنگین کمان داشته باشم تنها به یک رنگ قانع شوم؟

کسی بهتر از خودم نمی تواند کمکم کند.

"قدر تمام چیزهایی را که داری بدان". من سعی کردم تا به خاطر تمام چیزهایی که داشتیم قدردان و شکرگذار باشم، اما باز هم شرایط برایم قابل قبول نبود

می دانستم که باید شکرگذار باشم-چون خیلی از افراد دیگر از ما کمتر داشتند. اما از طرفی هم می دانستم که تا حدودی حق با من است. چرا باید به اندک پولی که داریم و زندگی مان را پیش می برد کفایت کنیم و باز هم در شرایط دیگر نگران پول باشیم؟

مسئولیت زندگی و کارتان را بر عهده گیرید و در آینده و جهان پیش رویتان تغییراتی ایجاد نمایید

اگر بخواهید بودجه ای را برای یک پروژه در نظر بگیرید باید ۱۰ برابر آنچه در ابتدا در ذهنتان بود را تعیین کنید؛ اگر می خواهید سالانه درآمدی بالغ بر یک میلیون دلار داشته باشید، بهتر است آن را ۱۰ میلیون دلار در سال در نظر داشته باشید تا بتوانید به هدفی که می خواهید نزدیک تر شوید. قانون ۱۰X به طور اساسی راجع به بیشتر نشان دادن اهداف از آنچه هست به منظور زودتر رسیدن به آن هدف صحبت می کند.

وسواسی بودن برای موفقیت هیچوقت در زندگی برایم مشکل ایجاد نکرد بلکه مبارزه با آن همیشه مشکل ساز می شد. دقیقا زمانی در دام مواد گرفتار شدم که آرزوهای بزرگم را سرکوب کردم. در واقع هر وقت در زندگی به سرکوب آرزوهایم راجع به موفقیت پرداختم، به بیراهه می رفتم و مشکلات بسیاری گریبان گیرم می شد.

در آن لحظه فهمیدم که من به خاطر وابستگی به مواد در دام اعتیاد گرفتار نشده بودم، بلکه به این خاطر بود که دل مشغولی ها و وابستگی های گذشته ام که همان موفقیت بود را رها کرده بودم