
بریدههایی از کتاب جهان را به شاعران بسپارید
۳٫۷
(۱۳)
هر کجا نگاه میکنم
ردپای اوست
پس چرا
هر چه میروم
نمیرسم به دوست؟!
helya.B
جهان را به شاعران بسپارید
مطمئن باشید
کلمات را بیدار میکنند
Ha.lh
دلتنگ آن نباش
که شب
بیستاره است
گاهی زبان عشق
فقط یک اشاره است
lucifer
صدای آمدنت را
دوباره میشنوم
همیشه
سرزده میآیی!
و باز پشتِ دری
پس چرا نمیآیی؟!
سیما
دوستش دارم
چرا که
نه تسلیم قلاده میشود
نه بازیچهٔ سیرک!
آزاد
رها
وارسته
گرگ
گرگِ زبانبسته!
Ha.lh
بانو، هزار مرتبه گفتم
گفتم تمام میشود
این ابرهای سرد
گفتم تمام میشود
این روزهای تلخ
گفتم، حصارها...
بانو، حصار این شب سنگین
شکستنیست
بانو، بهار میرسد از راه
بانو، بخند
تا که بخندد گلوگیاه
بانو بخند
تا که بتابد نگاه ماه
sama
خاطرهها
گاهوبیگاه
میآیند
کنارم مینشینند
میخندند
گریه میکنند
اما، پیر نمیشوند
Maryam
و مگر فراموش میشود
اطلسها
شمعدانیها
و غمهای مادرم
که آنها را
پشت حوصلهٔ همین گلدانها
پنهان میکرد!
sajan
اتفاقی که نیفتاد و
فراموش نشد
شعلهٔ آن شب خاموش
که خاموش نشد
helya.B
خاطرهها
گاهوبیگاه
میآیند
کنارم مینشینند
میخندند
گریه میکنند
اما، پیر نمیشوند
mina
هر کجا نگاه میکنم
ردپای اوست
پس چرا
هر چه میروم
نمیرسم به دوست؟!
مامانِ لیلی و مهتاب و ارغوان
تو بیا
بیا و بنشین
چو شکوفهای به جانم
گل من اگر تو باشی
همه عمر باغبانم
nia
این حصارها
حصارهای بستهٔ بلند
یادگارِ شوکت و
شکوه و
افتخار نیست
در پناه سایهسارِ این حصارها
ردپای امن و
راحت و
قرار نیست
این حصارهای بستهٔ بلند
یادگاری از تبار دوردستِ ماست
یادگار اضطرابها
این حصارها
که باز هم بهجاست
helya.B
هر کجا نگاه میکنم
ردپای اوست
پس چرا
هر چه میروم
نمیرسم به دوست؟!
fatemeh
آمدی
درست مثل باران!
غافلگیرم کردی
درست مثل شعر!
در دلم نشستی
درست مثل عشق!
و به من
جانی تازه بخشیدی
درست مثل جوانی!
تعجب میکنم!
نکند تو آنی!
نکند تو همانی؟!
Sky_Blue
نکند تو آنی!
نکند تو همانی؟!
Ha.lh
بمانیم در جوشش چشمههایی
ــ که با ذات بخشندگی زنده هستند
بمانیم تا آب معنی شود
ــ در نفسهای تابندهٔ شمعدانی
بمانیم در فرصت مهربانی
و معنای انسان
فقط این دو حرف است
بمانیم
تا گل برویَد
sajan
خاطرهها
گاهوبیگاه
میآیند
کنارم مینشینند
میخندند
گریه میکنند
اما، پیر نمیشوند
sajan
تو بیا
بیا و بنشین
چو شکوفهای به جانم
گل من اگر تو باشی
همه عمر باغبانم
sajan
ای مسافر نجیب
ای که قلب روشنت
جز به خاطر یگانگی نمیتپید
ای که دست بیقرار عشق
جز تو را به لوح جان من نمیکشید
ناگهان پریدنت
تا همیشه پر کشیدنت
داغ ماندگار بود
محمدحسین
من از کدام جهت رو به نیستی رفتم؟!
کجا تمام شدم از عبورِ نیلوفر؟!
کجا شکفتن دل
آخرین نفس را زد؟!
محمدحسین
من دلم
برای روزهای زندگی گرفته است
mina
چشمدرراه تواَم
با همهٔ حالوهوایش
تا کجا میکشدم
چشم تو و
حادثههایش؟!
sama
نلغزیم در سمت خواهش
م. فیروزی
هر کجا نگاه میکنم
ردپای اوست
پس چرا
هر چه میروم
نمیرسم به دوست؟!
میرزا ابراهیم
صدای آمدنت را
دوباره میشنوم
همیشه
سرزده میآیی!
و باز پشتِ دری
پس چرا نمیآیی؟!
nia
غربال عمر را چو تکاندم، فقط همین
من ماندم و تو ماندی و یک مشت خاطره
محمدحسین
و انسان به اندازهٔ آسمانهاست
و ای کاش جز آسمان را نگوییم
همینگونه خوب است
محمدحسین
دل من نپرسید
چرا خانهام از عبور پرستو تهی شد
چرا پشت تنهاییام
ردِ پرواز پروانهها سوخت
مسیر نگاهم
چرا از نفسهای باران جدا ماند
چرا کرتِ دستان سبزم ورق خورد
و دیگر کسی سمت سرچشمهٔ باغ را
از دل من نپرسید
دل من گرهگیر من ماند
mina
و بیگانگی از دلم آسمان را درو کرد
mina
حجم
۶۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۰۳ صفحه
حجم
۶۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۰۳ صفحه
قیمت:
۱۲۸,۰۰۰
تومان