بریدههایی از کتاب جهان را به شاعران بسپارید
۳٫۷
(۱۱)
هر کجا نگاه میکنم
ردپای اوست
پس چرا
هر چه میروم
نمیرسم به دوست؟!
helya.B
صدای آمدنت را
دوباره میشنوم
همیشه
سرزده میآیی!
و باز پشتِ دری
پس چرا نمیآیی؟!
سیما
بانو، هزار مرتبه گفتم
گفتم تمام میشود
این ابرهای سرد
گفتم تمام میشود
این روزهای تلخ
گفتم، حصارها...
بانو، حصار این شب سنگین
شکستنیست
بانو، بهار میرسد از راه
بانو، بخند
تا که بخندد گلوگیاه
بانو بخند
تا که بتابد نگاه ماه
sama
خاطرهها
گاهوبیگاه
میآیند
کنارم مینشینند
میخندند
گریه میکنند
اما، پیر نمیشوند
Maryam
هر کجا نگاه میکنم
ردپای اوست
پس چرا
هر چه میروم
نمیرسم به دوست؟!
مامانِ لیلی و مهتاب و ارغوان
و مگر فراموش میشود
اطلسها
شمعدانیها
و غمهای مادرم
که آنها را
پشت حوصلهٔ همین گلدانها
پنهان میکرد!
sajan
این حصارها
حصارهای بستهٔ بلند
یادگارِ شوکت و
شکوه و
افتخار نیست
در پناه سایهسارِ این حصارها
ردپای امن و
راحت و
قرار نیست
این حصارهای بستهٔ بلند
یادگاری از تبار دوردستِ ماست
یادگار اضطرابها
این حصارها
که باز هم بهجاست
helya.B
اتفاقی که نیفتاد و
فراموش نشد
شعلهٔ آن شب خاموش
که خاموش نشد
helya.B
خاطرهها
گاهوبیگاه
میآیند
کنارم مینشینند
میخندند
گریه میکنند
اما، پیر نمیشوند
mina
هر کجا نگاه میکنم
ردپای اوست
پس چرا
هر چه میروم
نمیرسم به دوست؟!
fatemeh
بمانیم در جوشش چشمههایی
ــ که با ذات بخشندگی زنده هستند
بمانیم تا آب معنی شود
ــ در نفسهای تابندهٔ شمعدانی
بمانیم در فرصت مهربانی
و معنای انسان
فقط این دو حرف است
بمانیم
تا گل برویَد
sajan
خاطرهها
گاهوبیگاه
میآیند
کنارم مینشینند
میخندند
گریه میکنند
اما، پیر نمیشوند
sajan
من از کدام جهت رو به نیستی رفتم؟!
کجا تمام شدم از عبورِ نیلوفر؟!
کجا شکفتن دل
آخرین نفس را زد؟!
محمدحسین
آمدی
درست مثل باران!
غافلگیرم کردی
درست مثل شعر!
در دلم نشستی
درست مثل عشق!
و به من
جانی تازه بخشیدی
درست مثل جوانی!
تعجب میکنم!
نکند تو آنی!
نکند تو همانی؟!
Sky_Blue
چشمدرراه تواَم
با همهٔ حالوهوایش
تا کجا میکشدم
چشم تو و
حادثههایش؟!
sama
تو بیا
بیا و بنشین
چو شکوفهای به جانم
گل من اگر تو باشی
همه عمر باغبانم
sajan
و انسان به اندازهٔ آسمانهاست
و ای کاش جز آسمان را نگوییم
همینگونه خوب است
محمدحسین
ای مسافر نجیب
ای که قلب روشنت
جز به خاطر یگانگی نمیتپید
ای که دست بیقرار عشق
جز تو را به لوح جان من نمیکشید
ناگهان پریدنت
تا همیشه پر کشیدنت
داغ ماندگار بود
محمدحسین
دل من نپرسید
چرا خانهام از عبور پرستو تهی شد
چرا پشت تنهاییام
ردِ پرواز پروانهها سوخت
مسیر نگاهم
چرا از نفسهای باران جدا ماند
چرا کرتِ دستان سبزم ورق خورد
و دیگر کسی سمت سرچشمهٔ باغ را
از دل من نپرسید
دل من گرهگیر من ماند
mina
و بیگانگی از دلم آسمان را درو کرد
mina
کلید را در قفل در میچرخانم
و تنهایی
با پلکهای پفکرده
به استقبالم میآید!
mina
برای همهٔ ما
همهٔ روزها
فراموش میشوند
بهجز همان یک روز
که نشانیِ آن را
به هیچکس نگفتهایم
Maryam
چه بهتر
که پروانهها
جای دیگری را
نمیشناسند
یا بر موهای تو مینشینند
یا در شعرهای من
۱۵
تو که برگردی
Maryam
نلغزیم در سمت خواهش
م. فیروزی
و گلهای امسال
آیینهٔ چشمهای
تو هستند
مامو
انگشتان کشیدهات را
دوست میدارم
چرا که نمیدانم
مرا به کدام خاطره
میکشاند!
sajan
غربال عمر را چو تکاندم، فقط همین
من ماندم و تو ماندی و یک مشت خاطره
محمدحسین
زیباییات
ستارهٔ دنبالهداریست
که هر شب
تا پشت پنجرهٔ اتاقم میآید
بر شیشه انگشت میساید
بلند میشوم
نگاهم میکند
به سویش میروم
میخندد
دست دراز میکنم
دوباره
در همهٔ پنجرهها
پراکنده میشود!
و باز هم
دستم به او نمیرسد!
mina
من دلم
برای روزهای زندگی گرفته است
mina
چهقدر سفرهٔ تزویر
رَنگدررَنگ است
mina
حجم
۶۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۰۳ صفحه
حجم
۶۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۰۳ صفحه
قیمت:
۴۵,۰۰۰
۲۲,۵۰۰۵۰%
تومان