
بریدههایی از کتاب هوش عاطفی
۳٫۶
(۱۹)
« امید یعنی اعتقاد به این که علیرغم هر نوع شرایطی هم ارادهٔ دستیابی به هدفهایم را دارم و هم راه رسیدن به آنها را. »
کاربر ۲۶۷۱۸۵۴
هر کدام از ما دو شعور داریم: ۱. شعوری که متکی بر عقل و اندیشه است و ۲. شعوری که عمدتاً متکی بر احساسات و عواطف است.
این دو شعور یا دو شیوهٔ متفاوت و اساسی آگاهی، بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند و حیات ذهنی ما را میسازند. اولی « شعور عقلانی و منطقی » شیوهٔ درک مسائل از طریق تکیه بر آگاهی، اندیشه، توانایی تعمق و بررسی و واکنشی متقابل است. دومی « شعور احساسی » نوعی سیستم آگاهیدهندهٔ قدرتمندی است که گهگاه به نوعی غیرمنطقی عمل میکند.
احسان رضاپور
میتوانم روزی را پیشبینی کنم که آموزش مهارتهای اساسی بشر (از جمله خودآگاهی، کنترل نفس، همدلی و یگانگی با دیگران، هنر گوش کردن، هنر برطرف کردن مشکلات خود با دیگران، هنر همکاری و تعاون) در مدارس جزو دروس ثابت خواهد بود.
احمد
دکتر داماسیو بدین ترتیب اظهار میدارد که شعور احساسی درست همانند شعور عقلانی منطق و استدلال دارد.
simin
یکی از دلایل آن که چرا الکتروشوک (درمان با شوک الکتریکی) برای اکثر افسردگیهای شدید مؤثر است این است که باعث از بین رفتن حافظهٔ کوتاهمدت فرد میشود و بیمار احساس بهتری میکند زیرا نمیتواند به خاطر بیاورد که چرا غمگین بوده است
l
یکی از دلایل آن که چرا الکتروشوک (درمان با شوک الکتریکی) برای اکثر افسردگیهای شدید مؤثر است این است که باعث از بین رفتن حافظهٔ کوتاهمدت فرد میشود و بیمار احساس بهتری میکند زیرا نمیتواند به خاطر بیاورد که چرا غمگین بوده است
l
زندگی برای آنهایی که میاندیشند کمدی است و برای آنهاییکه حس میکنند تراژدی است.
« هوراس والپول »
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
بهترین فرمول در این زمینه فرمول « XYZ » است: « وقتی تو کار X را انجام دادی، باعث احساسY در من شدی، ولی من توقع داشتم که تو کار Z را انجام دهی ». مثلاً: « وقتی تو تلفن نزدی که به من اطلاع دهی دیر به سر قرار شام میآیی (X)، خیلی عصبانی شدم و احساس پوچی کردم (Y)، کاش به من زنگ میزدی و میگفتی که دیرتر میرسی (Z) »
علیرضا کریمی
« بحق عصبانی شدن یعنی در حد و اندازهٔ معقول، در زمان مناسب، با دلایل موجه و به شیوهای مناسب عصبانی شدن»
hasan behjoo
احساسات سمی و تلخ، سلامت جسمانی ما را به اندازهٔ کسی که زنجیروار سیگار میکشد به مخاطره میاندازد
hasan behjoo
ما در تأکید بر اهمیت و ارزش منطق و عقل در زندگی بشر افراط کردهایم
hasan behjoo
شکلگیری هوش عاطفی، یعنی توانایی برای مهار کردن تکانههای عاطفی و هیجانی خود، شناخت و درک خصوصیترین احساسات افراد دیگر، رفتار آرام و سنجیده داشتن در روابط انسانی با دیگران و خلاصه همان طور که ارسطو گفته است مهارت کمیاب و نادر « بحق عصبانی شدن یعنی در حد و اندازهٔ معقول، در زمان مناسب، با دلایل موجه و به شیوهای مناسب عصبانی شدن» ایفای نقش میکند.
l
وقتی نتوانیم نیاز یا نومیدی دیگران را درک کنیم، بالطبع قادر نخواهیم بود به آنها توجه و از آنها مراقبت کنیم.
simplefunction
احساس ترس باعث میشود خون به طرف عضلههای استخوانی بزرگ، مثل عضلات پا، برود تا فرار را آسانتر کند. به همین خاطر است که به هنگام ترس، رنگ چهره مثل گچ سفید میشود زیرا خون به طرف پاها جاری شده است (در این لحظات حس میشود خون سرد شده است). در همین موقع بدن برای مدتی کوتاه سرد میشود.
simplefunction
در موقع بروز غم و غصه، وظیفهٔ اصلی بدن کمک به سازگاری با آن ضایعه (مثلاً مرگ یکی از نزدیکان) است. غم و ناراحتی (بویژه افسردگی) انرژی و شور و شوق برای زندگی را کاهش میدهد و هر چه عمیقتر میشود سوخت و ساز بدن کندتر میشود. این عقبنشینی درونگرایانه فرصتی را ایجاد میکند تا بتوانیم با غم یا مصیبت وارده و پیامدهای آن کنار بیاییم.
simplefunction
در همان لحظات حیاتی که اگر منتظر نئوکورتکس بمانیم تا به ارزیابی کامل از موقعیت بپردازد همه چیز از دست میرود، مسیر کوتاه و اضطراری از چشم یا گوش به تالاموس و از آن جا به آمیگدال مسیری حیاتی است، زیرا در مواقعی که واکنش سریع لازم است در وقت صرفهجویی میکند
احسان رضاپور
با قلب است که میتوان درست دید، چشم آنچه را که اساسی است نمیبیند.
maziyar
چه عواملی در کار هستند که افراد با بهرهٔ هوشی بالا، در زندگی به زحمت جلو میروند ولی افراد با بهرهٔ هوشی متوسط، به طرز شگفتانگیزی خیلی خوب پیشرفت میکنند؟ به نظر من علت این تفاوت را باید در تواناییهایی جست که « هوش عاطفی » نامیده میشوند و شامل خویشتنداری، شور و اشتیاق، استقامت و پشتکار، توانایی برانگیختن و تهییج خود است
anahita
سقراط هنگامی که میگوید: « خودت را بشناس » به این نکتهٔ کلیدی در هوشیاری عاطفی اشاره دارد که: باید به احساس خود در همان زمان که در حال ابراز آن هستیم آگاهی داشته باشیم.
anahita
مدار آمیگدال، لوب جلو پیشانی مغز، در محل تماس اندیشه و احساس، دریچهای حیاتی به روی گنجینهای از دوست داشتنها و دوست نداشتنها که ما در طول عمر خود کسب میکنیم میگشاید. هنگامی که تماس ما با حافظهٔ احساسی در آمیگدال قطع شود آنگاه نئوکورتکس هر چه قدر هم به ژرفاندیشی بپردازد باز هم نمیتواند آن واکنشهای احساسی را که در گذشته با آن همراه بوده است برانگیزد و همه چیز رنگ خاکستری به خود گرفته و جنبهٔ خنثی پیدا میکند. هر نوع محرک، خواه دوستی صمیمی یا غریبهای منفور، دیگر نه جذابیت میآورد نه تنفر، این نوع بیماران همهٔ درسهای عاطفی را « فراموش » کردهاند زیرا دیگر به آن محل در آمیگدال که این درسها در آن جا انبار شده است، دسترسی ندارند.
احسان رضاپور
یادماندنیترین خاطرات ما مربوط به تکاندهندهترین تجربههای ما در زندگی هستند.
علیرضا کریمی
کارن آرنولد، استاد تعلیم و تربیت از دانشگاه بوستون، یکی از محققینی که دانشآموزان ممتاز را زیر نظر دارد چنین توضیح میدهد: « فکر میکنم ما از طریق تستهای خود فقط میتوانیم افراد وظیفهشناسی را که میدانند چه طور در سیستم آموزشی نمرات خوبی کسب کنند، کشف کنیم. ولی بهرهٔ هوشی افراد هیچ نوع اطلاعی در این مورد نمیدهد که آنها در فراز و نشیب زندگی چه طور عمل خواهند
علیرضا کریمی
به هر حال درسی که بچه یاد میگیرد این است: « وقتی که احساسات واقعیت ممکن است به شخصی که دوستش داری آسیب بزند آن را مخفی کن و در عوض احساس دروغینی را که کمخطرتر است بیان کن »
علیرضا کریمی
پسرها و دخترها در سن دهسالگی تقریباً به یک نسبت پرخاشجو هستند و در موقعی که عصبانی میشوند به درگیری آشکار میپردازند. اما در سن ۱۳ سالگی تفاوت چشمگیری پدیدار میشود: دخترها در روشهای ستیزهجویانه و مکارانه مثل طرد و منزوی کردن طرف مقابل، شایعهپراکنی بیرحمانه و انتقام غیرمستقیم مهارت بیشتری پیدا میکنند. پسرها به طور کلی چیزی راجع به این تدابیر مخفیانهٔ دخترها نمیدانند و در موقع خشم، به همان روال سابق، به درگیری مستقیم و آشکار میپردازند.
علیرضا کریمی
حجم
۳۸۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۴۲۵ صفحه
حجم
۳۸۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۴۲۵ صفحه
قیمت:
۹۴,۰۰۰
تومان