
بریدههایی از کتاب جز عشق راهی نیست
۳٫۳
(۱۸)
محبت تا دنیای دیگر ادامه مییابد و سپس توسط روح دوباره به اینجا برمیگردد. محبت درک همهٔ رمزهاست. برای من محبت آخرین مذهب است. اگر میتوانستیم هر یک به روش خودمان دوست بداریم، میتوانستیم آئینهایی را که میگویند «راه من راه درست است و باقی نادرستاند»، دور بیندازیم، میتوانستیم خشونت، اختلاف و رنجی را که به نام خدایی خاص «خدای من» ایجاد میکنیم، کنار بگذاریم. چرا که خدا جهانی است، مال همه است و خدا محبت است. آن وقت دیگر مجبور نمیشدیم زندگیهای متوالی صبر کنیم تا به خدا برسیم.
yasaman
مدیریت خشم، سلامتی، همدلی، شفقت، صبر و تفاهم، دوری از خشونت، روابط، امنیت، جبر و اختیار، تعمق و مراقبه، معنویت: همهٔ اینها قدمهایی هستند به سوی جاودانگی. باید یا در زمان حال یا در آینده در سفرمان به سوی یکتا، در آنها مهارت پیدا کنیم. و همهٔ اینها سطوح کوچکی هستند از بزرگترین فضیلت، یعنی محبت.
محبت درس نهایی است. اگر دوست بدارید: چطور ممکن است خشمگین شوید؟ چطور ممکن است مهربان یا همدل نباشید؟ چطور ممکن است رابطهٔ درست را انتخاب نکنید؟ چطور ممکن است به یکدیگر ضربه بزنید؟ محیط زیست را آلوده کنید؟ با همسایهتان بجنگید؟ در دلتان جایی به عقاید متفاوت، روشهای متفاوت و شیوههای زندگی متفاوت ندهید؟
امکانپذیر نیست.
yasaman
«زندگی زمینی یک موهبت است. مدرسهای است برای آموختن اینکه چطور محبت در ابعاد مادی، جایی که جسم و هیجان وجود دارد، خود را نشان میدهد. اما این مدرسه زمین بازیهای بسیاری دارد که باید از آنها استفاده کنید. باید از زندگی مادی لذت ببرید. به همین خاطر به شما حسهای مختلف داده شده. آدمهای خوبی باشید. تفریح کنید و به خودتان خوش بگذرانید. از خوشیهای ساده و در عین حال فراوان زندگی لذت ببرید، اما به افراد یا چیزهای دیگر از جمله طبیعت، صدمه نزنید»
Qeziii
روحها فقط به کرهٔ زمین نمیآیند. ابعاد بسیار و سطوح آگاهی بسیاری وجود دارند که روحها به آنجا هم میروند. چرا فکر میکنیم که فقط همینجاست؟ برای انرژی محدودیت وجود ندارد. اینجا فقط یکی از مدرسههای متعدد روح است.
Qeziii
بالاترین قدرت، قدرت محبت است
Qeziii
«شفقت و محبت پادزهر نفرت و خشم هستند. خشونت فقط باعث تداوم رنج میشود»
Qeziii
«من بهطور روزمره خودم را جوری میسازم که هستم». این گفته از رابرت تورمان، دانشمندی برجسته در دانشگاه کلمبیاست. این فکر به من انرژی میدهد. من عاشق مفهوم این فرآیند و جریانی هستم که به آن اشاره دارد.
شما هر روز فرد جدیدی هستید. افکار شما، نیات، اعمال، آگاهی و دیدگاههای شما مدام در حال تحولند و با هر تغییری، یک «شمای جدید» ظاهر میشود. شما همان آدمی نیستید که پنج سال پیش یا حتی پنج دقیقهٔ پیش بودید. عزیزان، دوستان و آشنایانتان هم همینطورند. اشکال کار در اینجاست که ما معمولاً نسبت به کسی که قبلاً میشناختیم واکنش نشان میدهیم. آنها هم نسبت به ما در زمانی که ما را میشناختند، واکنش نشان میدهند. به این ترتیب، وقتی کسی را که در دوران دبیرستان از نظر ما آدم زورگویی بوده میبینیم، برایمان هنوز همان آدم زورگوست. در حالی که ممکن است به آرامش معنوی رسیده باشد و منش بسیار ملایمی پیدا کرده باشد.
کاربر ۷۵۷۲۹۲۹
قلبی که گشاده و مهربان باشد و بدون انگیزهٔ خودخواهی، بدون هیچ سایهای از منفیگرایی و آسیبرسانی فقط به فکر خیرخواهی بیشتر باشد، انرژیای آشکار و پرقدرت به کمکش میآید تا به هدفش برسد.
Mojtaba Seyyedi
نتیجهٔ اعمالمان را الزاماً بلافاصله نمیفهمیم. او باید زندگیهای پر از خشونت دیگری را پشت سر میگذاشت تا بفهمد باعث چه چیزهایی شده است. چند زندگی؟ نمیدانم.
Qeziii
ذهن بر سلامت جسم اثر میگذارد و برعکس
Qeziii
نمیتوانید در واقعیتی عمیقتر و پرمعناتر بیدار شوید، مگر اینکه ذهنتان باز باشد
کاربر ۸۰۴۰۰۹۴
از نظر من معنویتر شدن یعنی همدلتر، غمخوارتر و مهربانتر شدن. یعنی ارتباط برقرار کردن با مردم با محبتی بدون چشمداشت.
کاربر ۸۰۴۰۰۹۴
صحنه چندین بار تکرار شود. مهم نیست. هر چه ببینید خوب است. و در تمام مدتی که مشغول تماشای پردهٔ نمایش هستید، جسمتان انرژی شفابخشی را که از کریستالها ساطع میشود، جذب میکند. شفا نه فقط شامل این زندگی میشود، بلکه شامل گذشتهای هم که منشأ آسیب است، میشود. اگر میان ریشههای زندگی گذشتهتان و علائم بیماری امروزتان ارتباط مستقیمی میبینید، درمان مشخصتر و مسلمتر میشود. اگر هم نتوانید ارتباط را معین کنید، که معمولاً هم همین اتفاق میافتد، همچنان معالجه به قوت خود باقی میماند. شما، روح راهنما، معبد، کریستالها و نور، دستهجمعی در کار درمان هستید و همگی قوی هستید.
کاربر ۹۵۷۱۲۳۹
گفتم: «ببین، میدانم که بسیاری از خوابهای درست از آب درآمده است. اما دلیل نمیشود که این یکی هم واقعیت پیدا کند. در اطراف ما موجوداتی با انرژی و آگاهی برتر، هر چه میخواهی اسمشان را بگذار، فرشته، فرشتهٔ نگهبان، راهنما یا خدا، وجود دارند و آنها میتوانند در حوادث زندگی ما دخالت کنند. در اصطلاح ادیان به آن «فیض الهی» میگویند، مداخلهٔ یک موجود الهی. دعا کن، نذر کن، هر کاری بلدی به روش خودت انجام بده»
Qeziii
«آنچه بکاری، خواهی دروید». اگر بذر بهتری بکاری، محصول بهتری برداشت خواهی کرد و عملکرد بهتری خواهی داشت. محصول تو در آینده، پاداش تو خواهد بود
Qeziii
در خطر کردن و خشونت حماقت بزرگی وجود دارد. جسم آسیبپذیر و موقت است. در محبت و شفقت امنیت وجود دارد.
Qeziii
مراقبه به ما کمک میکند نیروهای شفابخش درون وجودمان را به حرکت درآوریم. نه فقط شفای روحی، بلکه شفای جسمی هم. پزشکان بهطرز روزافزونی متوجه میشوند که ما میتوانیم به کمک دارویی که تازه کشف شده است، یعنی قدرتهای شفابخشی که در فطرت روحانی ماست، حتی با خطرناکترین بیماریها مقابله کنیم
کاربر ۸۰۴۰۰۹۴
من جایی هستم که محبت هست و محبت نور است».
کاربر ۸۰۴۰۰۹۴
وقتی آماده شدید، آب را ترک کنید و به ساحل برگردید. خیالتان راحت است که هر چند بار که دلتان بخواهد میتوانید به داخل آب برگردید. شنهای زیر پایتان احساس خوشی به شما میدهند. آن آب چنان خاص است که بلافاصله بر بدنتان خشک میشود. در حالی که احساس رضایت، شادی و سلامتی میکنید، مدتی آرام مینشینید و گرمای آفتاب و نوازش نسیم را بر بدنتان احساس میکنید. سپس از حالت تجسم، از این خواب نرم و ملایم خارج میشوید، در حالی که میدانید هر وقت بخواهید میتوانید به آن برگردید و فرآیند درمان حتی تا بعد از بیداریتان ادامه خواهد داشت.
کاربر ۹۵۷۱۲۳۹
تجسم بازگشت به گذشته
در وضعیت آسوده و با چشمان بسته، یک موجود روحانی را، روحی را که خیلی عاقل است، مجسم کنید. این روح میتواند یک خویشاوند یا دوست عزیزی باشد که درگذشته است. یا میتواند روح بیگانهای باشد که علیرغم بیگانگی به محض برقراری تماس با او دوستش بدارید و به او اعتماد کنید. عامل اصلی آن است که روح این شخص شما را بیقید و شرط دوست دارد. شما در کنار او کاملاً احساس امنیت میکنید.
کاربر ۹۵۷۱۲۳۹
به دنبال روح راهنمایتان به معبد باستانی شفابخشی و خاطرات بروید. این معبد در احاطهٔ ابرهای سپید، در بالای یک تپه قرار دارد. برای ورود به معبد از پلههای مرمرین بسیار زیبایی بالا میروید. وقتی به بالای پلهها میرسید، درهای بزرگ با چرخشی باز میشوند و شما به دنبال روح راهنمایتان وارد جایی میشوید با چشمهها، نیمکتهای مرمرین و دیوارهایی منقوش به مناظر طبیعی در وسیعترین سطح ممکن. اشخاص دیگری هم آنجا هستند. مسافرینی مثل خود شما همراه راهنماهای خودشان، همگی آسوده و مسحور.
کاربر ۹۵۷۱۲۳۹
راهنمایتان شما را به یک اتاق اختصاصی هدایت میکند. تزئینات این اتاق هم مثل اتاق اول، استادانه طراحی شده است. با این تفاوت که هیچ اثاثیهای در آن قرار ندارد، تا درست در وسط اتاق، جا برای یک کاناپه باشد. شما روی کاناپه دراز میکشید و متوجه میشوید تاکنون هرگز به این راحتی نبودهاید. در بالای کاناپه، کریستالهایی با اندازهها، طرحها و رنگهای مختلف آویزان هستند. موجود راهنما، طبق جهتدهی شما کریستالها را جوری مرتب میکند، که نور رنگهای کامل، یعنی سبز، زرد، آبی و طلایی مثل اشعهٔ لیزر به آن قسمت از جسم، یا جسم هیجانی (احساسات م.)، یا ذهن شما، که بیش از همه نیاز به درمان دارد، بتابد. رنگ نور تغییر میکند. کریستالها به رنگ رنگینکمان شکسته
کاربر ۹۵۷۱۲۳۹
کریستالها به رنگ رنگینکمان شکسته شدهاند (شکست نور م.) و شما همهٔ اینها را به عنوان بخشی از معالجه جذب میکنید. موجود روحانی راهنماییتان میکند به یکی از دیوارهای اتاق نگاه کنید و دیوار مقابل چشمان حیرتزدهٔ شما مثل پردهٔ سینما سفید است.
در جلسات گروهی من آهسته از ده تا یک میشمارم و به شرکتکنندگان میگویم که با رسیدن به شماره یک، تصاویری از زندگیهای گذشتهشان روی دیوار ظاهر خواهد شد. نیازی نیست وارد آن زندگی در گذشته شوید. شاید بیشتر از یکی باشد. کافی است آن را تصور کنید. آن زندگی ممکن است به صورت یک سری عکس ظاهر شود. یا ممکن است مثل فیلم سینمایی باشد. ممکن است یک صحنه چندین بار تکرار شود. مهم نیست. هر چه
کاربر ۹۵۷۱۲۳۹
ساس دوست داشتن دیگران، دوست داشتنِ خود است. خیرخواهی واقعی از همینجا شروع میشود. وقتی خودتان را دوست دارید، محبت از شما تراوش میکند. وقتی خود را دوست ندارید، آگاهانه یا ناخودآگاه انرژیتان صرف یافتن راهی برای دوست داشته شدن میشود و دیگر برای کسی فرصت نخواهید داشت.
خوددوستی، خودخواهی نیست. شکل سالم عزت نفس است.
کاربر ۹۵۷۱۲۳۹
حجم
۲۷۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۵۲ صفحه
حجم
۲۷۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۵۲ صفحه
قیمت:
۸۰,۰۰۰
تومان
