پیوسته خود را زیر دست ارباب دیگری احساس میکرد. همان اربابی که او را به این زندگی فرستاده بود و میدانست که بعد از مرگ هم زیر دست او خواهد بود
Mohammad
مردم خیال میکنن کار پول شو خیه، تخمش رو میکاری مثل علف سبز میشه! نه، برا پول پیداکردن باید کار کرد. کله رو باید به کار انداخت.
mahsa
فکر مرگ برایش ناگوار نبود زیرا در زندگی هرگز روی خوشی و آسودگی ندیده و بهعکس پیوسته در خدمت این و آن گذرانده و نفس راحتی نکشیده بود و از اینجور زندگی داشت خسته میشد.
mahsa
نکرد. فکر مرگ برایش ناگوار نبود زیرا در زندگی هرگز روی خوشی و آسودگی ندیده و بهعکس پیوسته در خدمت این و آن گذرانده و نفس راحتی نکشیده بود و از اینجور زندگی داشت خسته میشد.
Hossein shiravand
«خوب، معلومه، بار گناهام که سبک نیست. اما این گناهها رو که من به اختیار نکردم. خدا خودش منو اینجور ساخته. چه کنم؟ چهطور میشه گناه نکرد؟ کیست که گناه نکرده باشه؟
mahsa
حقیقتاً بیسوادی چه بلایی است!»
پویا پانا
اینکه او وقتی در آن دنیا از این مرگ راستین بیدار شد خوشتر از این دنیا بود یا ناخوشتر و اینکه در آن دنیا همان چیزی را یافت که انتظارش را داشت یا نه، چیزی است که ما همه بهزودی خود خواهیم دانست.
سپهر
فکر مرگ برایش ناگوار نبود زیرا در زندگی هرگز روی خوشی و آسودگی ندیده و بهعکس پیوسته در خدمت این و آن گذرانده و نفس راحتی نکشیده بود و از اینجور زندگی داشت خسته میشد
Raana