بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب به‌هم‌وابستگی بس است | طاقچه
تصویر جلد کتاب به‌هم‌وابستگی بس است

بریده‌هایی از کتاب به‌هم‌وابستگی بس است

نویسنده:ملودی بیتی
انتشارات:نشر علم
امتیاز:
۳.۸از ۱۴ رأی
۳٫۸
(۱۴)
پروردگارا، به من آرامشی بخش تا چیزهایی را که نمی‌توانم تغییر دهم بپذیرم شهامتی بخش تا چیزهایی را که می‌توانم تغییر دهم تغییر دهم و این دانایی را به من بخش تا بتوانم میان آنها تمییز بگذارم.
leila.shirvanei
لازم نیست رفتار دیگران را بازتابِ شایستگی خودمان بگیریم. لازم نیست شرمنده شویم اگر کسی که دوست داریم رفتار نامناسبی را برگزیند. به‌هنجار است که به آن شکل واکنش نشان داده شود، اما اگر کسی به رفتار نامناسبِ خود ادامه می‌دهد، ناگزیر نیستیم به شرمنده بودن و شایسته ندیدنِ خودمان ادامه دهیم. هر کس مسئول رفتار خودش است. اگر دیگری به شکل نامناسبی رفتار می‌کند؛ بگذارید خودش شرمنده شود. اگر شما کاری نکرده‌اید که شرمنده شوید، شرمنده نباشید. می‌دانم که مفهوم سختی است، اما می‌توان در آن استاد شد.
کاربر ۴۶۷۴۱۲۰
کسانی را می‌دیدم که خود را مسئول کلِ دنیا می‌دیدند، اما از پذیرفتنِ مسئولیتِ رهبری و زیستنِ زندگی خود سر باز می‌زدند. کسانی را می‌دیدم که پیوسته به دیگران می‌بخشیدند و گرفتن را بلد نبودند. کسانی را می‌دیدم که آن‌قدر می‌دادند تا عصبانی، فرسوده و از همه چیز خالی شوند. کسانی را می‌دیدم که آن‌قدر می‌بخشیدند تا سرخورده می‌شدند. حتی زنی را دیدم که آن‌قدر می‌بخشید و رنج می‌برد که در سی‌وسه سالگی، از «پیری» و دلایل طبیعی درگذشت.
leila.shirvanei
هیچ‌چیز آهسته‌تر یا دردناک‌تر از یک رؤیا نمی‌میرد.
SHOKoOoH
به یاد داشته باشیم، لازم نیست تصمیم‌ها در حد کمال باشند. لازم نیست ما در حد کمال باشیم. حتی لازم نیست نزدیک کمال باشیم. تنها لازم است همان کسی باشیم که هستیم. در گزینش‌هایمان می‌توانیم اشتباه کنیم. تا به آن اندازه شکننده نیستیم که نتوانیم از عهدهٔ اشتباه‌مان برآییم. خیلی هم مهم نیست! بخشی از زیستن و زندگی کردن است. می‌توانیم از اشتباهات خود بیاموزیم یا خیلی ساده می‌توانیم تصمیم دیگری بگیریم.
SHOKoOoH
نابستگی یعنی «زندگی در دَم» ـ زندگی در اینجا و اکنون. می‌گذاریم زندگی روی دهد به جای آن‌که زور بزنیم و کنترل کنیم. از افسوس خوردن برای گذشته و از ترس‌هایمان برای آینده دست می‌کشیم. بیشترین استفاده را از هر روز می‌کنیم.
سمیه احمدی
از زیستنِ زندگی خودم دست کشیده بودم، به آن پی نبردم. از اندیشیدن دست کشیدم. از حس کردنِ عواطف مثبت دست کشیدم و با عصبانیت شدید، تلخی، نفرت، ترس، افسردگی، درماندگی، نومیدی و حال‌وهوای گناه باقی ماندم. گاه می‌خواستم از زندگی کردن هم دست بکشم، انرژی نداشتم. بیشتر وقتم را به پای نگرانی در بارهٔ دیگران و کوشش برای یافتن راهی برای کنترلِ آنها می‌گذراندم. نمی‌توانستم (به هیچ چیز جز فعالیت‌های تفریحی) اگر زندگی‌ام هم به آن وابسته بود که بود، نه بگویم. رابطه‌هایم با دوستان و اعضای خانواده از هم گسسته بود. به شدت حال‌وهوای قربانی داشتم. خود را از دست داده بودم و نمی‌دانستم چه‌گونه چنین چیزی روی داده بود. نمی‌دانستم چه روی داده بود. گمان می‌بردم دارم دیوانه می‌شوم. و انگشت‌ِ اشاره‌ام را رو به سوی اطرافیانم می‌گرفتم، چون گمان می‌بردم که تقصیر آنهاست. غم‌انگیز این بود که کسی جز خودم نمی‌دانست چه حال بدی داشتم. مشکلاتَم رازم بودند.
Shiva Moshtaghi
گاه از این‌که این‌همه حال‌وهوای مسئولیت داریم، چنان دلزده می‌شویم که از هر مسئولیتی شانه خالی می‌کنیم و بی‌مسئولیت می‌شویم. با این حال، در دلِ بیشتر مسئولیت‌هایمان، دیوی نشسته: کم ارزش دیدن خود.
SHOKoOoH
یاد نگرفته‌ایم بگوییم: «خیلی بد است که مشکلی داری. از من چه می‌خواهی؟» یاد گرفته‌ایم بگوییم: «بگذار من این‌کار را برایت بکنم.»
SHOKoOoH
تا زمانی‌که کسی را که هستیم نپذیریم نمی‌توانیم تغییر کنیم.
SHOKoOoH
مصرف دارو به شمار بالایی از مردمان برای برخورد با نشانه‌های واقعی افسردگی، دلهره و اضطراب کمک کرده است ـ اما برای دیگران، همان داروها می‌تواند به آسانی،، ناآرامی‌ای را بپوشاند که آنها را برای گرفتن کمک برانگیخته بود و به جای خود باقی است
samaneh1983
«اگر بر این باورید که حال‌وهوای بدی د اشتن یا نگرانی برای مدتی دراز چیزی را تغییر می‌دهد، آن‌گاه در سیارهٔ دیگری با نظام دیگری از واقعیت زندگی می‌کنید.
SHOKoOoH
اعتماد می‌کنیم که کسی بزرگ‌تر از ما می‌داند چه روی می‌دهد، آنها را مقدر کرده و و از آنها مراقبت می‌کند.
SHOKoOoH
نیازِ شدید به دیگران در حالی‌که به دوست‌نداشتنی بودن خود و این‌که هرگز کسی در کنارمان نمی‌ایستد، باور داریم می‌تواند باوری با ریشه‌هایی ژرف شود.
SHOKoOoH
نداشتن مرکزی در خود و نداشتن امنیت عاطفی می‌تواند ما را گرفتار کند. می‌توانیم از پایان نهادن به روابطی بترسیم که مرده و ویران‌گر شده‌اند. می‌توانیم به دیگران اجازه دهیم ما را آزار دهند و به زور از ما بهره‌کشی کنند و این هرگز به سودِ ما نیست.
SHOKoOoH
برآوردن نیازهایمان دشوار نیست. به باور من می‌توانیم خیلی زود آنها را بیاموزیم. فرمولِ ساده‌ای دارد: در هر وضعیت معین، خود را جداکنید و بپرسید «چه‌کار نیاز دارم بکنم تا از خود مراقبت کنم؟»
SHOKoOoH
به قول‌های زناشویی نگاهی بیفکنیم. بیشتر مراسم ازدواج گفته‌هایی از این دست را دربرمی‌گیرد ـ در خوبی و بدی ـ دارایی و تهیدستی ـ بیماری و سلامتی ـ تا زمانی‌که مرگ ما را از هم جدا کند. شاید این جایی است که مشکل آغاز شد. هنگامی‌که آن‌را به زبان آوردید، به راستی از ته دل‌تان بود؟ اگر در آن زمان می‌دانستید که نه خوبی، بلکه بدی، نه سلامتی که بیماری، نه دارا که تهیدست می‌شوید، آیا عشقی که در دل داشتید ارزشمند می‌نمود؟ شاید بگویید بله، اما من نمی‌دانم. اگر بیشتر واقع‌گرا بودید، تا رُمانتیک، شاید سوگندها را چنین تعبیر می‌کردید
SHOKoOoH
مهرانه (لطفاً) دریابید که پذیرش به معنای سازگاری نیست. به معنای کناره گرفتن از داستان تأسف‌انگیز و فلاکت‌بارِ چیزها به صورتی که هستند نیست. به معنای پذیرفتن یا تاب آوردن هیچ گونه بهره‌کشی به زور نیست. به این معناست که شرایط را برای لحظهٔ کنونی، می‌پذیریم و به رسمیت می‌شناسیم، از جمله خودمان و افراد زندگی‌مان را به صورتی که هستند. تنها در این حالت است که صلح‌وآرامش و توانایی ارزیابی این شرایط را می‌یابیم، تغییرِ مناسب را پیش می‌بریم و مشکلات را حل می‌کنیم.
SHOKoOoH
«اگر تصمیمی بگیرید، در فرهنگ تعاون قهرمان هستید. اگر سی درصد تصمیم‌های شما درست باشد، برندهٔ بزرگی هستید.»
SHOKoOoH
معمولاً او را با تُندی با یک «نه، خسته‌ام» پس می‌زدم. گاه تن می‌دادم زیرا دلم می‌خواست. اما معمولاً اگر اتفاق می‌افتاد برای این بود که وظیفهٔ خود می‌دانستم از نیازهای جنسی او مراقبت کنم و اگر این کار را نمی‌کردم، گرفتارِ حال‌وهوای گناه می‌شدم.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
تعریف‌های زیادی را از به‌هم‌وابستگی شنیده و خوانده‌ام. در مقاله‌ای از کتابِ به‌هم‌وابستگی: مشکلی در حال پیدایش، رابرت سوبی نوشته که به‌هم‌وابستگی «شرایطی عاطفی، روانی و رفتاری است که در نتیجهٔ قرار داشتنِ درازمدتِ فرد در معرضِ مجموعه‌ای از قوائدِ سرکوب‌کننده یا به کار بردنِ آنها رشد می‌کند ـ قوائدی که از بیان بی‌پردهٔ حال‌وهواها و
09127165563
به‌هم‌وابسته‌ها کارمندانِ بسیار خوبی می‌شوند. گِلِه نمی‌کنند؛ بیشتر از آنچه باید کار می‌کنند؛ هر کاری را که از آنها خواسته شود می‌کنند؛ دیگران را خرسند می‌کنند و می‌کوشند کارشان را عالی پیش ببرند ـ دست‌کم برای مدتی، تا زمانی‌که عصبانی و آزرده شوند.
leila.shirvanei
زمانی‌که می‌کوشیم دیگران و چیزهایی را کنترل کنیم که کنترل آنها کارِ ما نیست، کنترل می‌شویم.
leila.shirvanei
تحمیل ارادهٔ خود به زور به وضعیتی معین نمی‌گذارد که نیروی عالی‌ترم کاری سازنده در بارهٔ آن وضعیت، فرد یا من بکند. کنترل کردنِ من نیروی پروردگار را سَدّ می‌کند. از توانایی دیگران برای رشد جلوگیری می‌کند. نمی‌گذارد رویدادها به شکلی طبیعی روی دهند. نمی‌گذارد من از دیگران یا رویدادها لذت ببرم.
leila.shirvanei

حجم

۳۱۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۱۵ صفحه

حجم

۳۱۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۱۵ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان