بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب زندگی خصوصی درختان | طاقچه
تصویر جلد کتاب زندگی خصوصی درختان

بریده‌هایی از کتاب زندگی خصوصی درختان

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۳.۳از ۱۱ رأی
۳٫۳
(۱۱)
از میان‌مایگی می‌گریخت و از ساعت‌های بی‌شماری که به‌تنهایی در جمع می‌گذراند.
Marya
خراب‌کاری کاری است که خراب‌کارها می‌کنند، خراب‌کارها آدم‌هایی‌اند که چیزی را خراب می‌کنند فقط برای این‌که از خراب کردن لذت می‌برند.
Marya
از همه‌چی راضی بودن چیز نادریه.
Marya
بخش‌هایی از کتاب را علامت می‌زند نه به این دلیل که بیشتر می‌پسنددشان، بلکه چون ممکن است این جمله‌ها را او گفته و خولیان دزدیده باشد، تکرار کرده باشد.
Marya
مدتی بود که تقریباً امکان نداشت کسی تصمیمی بگیرد بدون آن‌که اول با روان‌شناسی مشورت کند. این مُدی بود که تقریباً خیلی دیر به شیلی رسید و عمرش هم خیلی کوتاه بود: یک‌شبه و قطعاً به برکت هجوم یوگا و متخصصان رئیکی صدها روان‌شناس بی‌کار شدند.
Marya
شغل واقعی‌اش همصدا شدن است. شغل واقعی‌اش شمردن اتومبیل‌های گذران است، یا اتومبیل‌هایی که ناگهان در میانهٔ بولوار متوقف می‌شود. شغل واقعی‌اش طراحی زنان تنها و تکه‌های برفِ سیاه است. شغل واقعی‌اش خلق کلمات و فراموش کردن‌شان در همهمه است.
Marya
باشد که گل‌های باغچه پرستاران من باشند.
Marya
مادرم ترانه‌هایی می‌خواند که خواندن‌شان به او نمی‌خورد. شب‌ها در صندلی فرو می‌رفت تا خودش را سرگرم کند و در خیالش دردی واقعی را تجربه کند. مادرم ابزاری بود که ترانه‌های چپ‌گرا را به ترانه‌های راست‌گرا بدل می‌کرد. مادرم آشکارا همان ترانه‌هایی را می‌خواند که زنان دیگر، زنان سیاه‌پوش، در سوگ عزیزان جان‌باخته‌شان زمزمه می‌کردند.
Marya
ادبیات و دنیای واقعی پُر از زنانی است که نمی‌آیند، زنانی که در تصادف‌های وحشتناک می‌میرند، اما ضمناً دست‌کم در دنیا و زندگی واقعی زنانی هم پیدا می‌شوند که ناگهان مجبور می‌شوند یکی از دوستان‌شان را به درمانگاه برسانند یا وسط بولوار تایر پنچر می‌کنند و هیچ‌کس نزدیک نمی‌شود تا کمک‌شان کند.
Marya
خولیان اصلاً نمی‌خواست رمان بنویسد و صرفاً دلش می‌خواست فضایی مه‌آلود و پیوسته تدارک ببیند و خاطراتش را در آن جمع کند. می‌خواست خاطراتش را در کیفی بگذارد و این کیف را تا آن‌جا پُر کند که از فشار پاره شود.
Marya
سکوت هنگام شنیدن صدای جرعه‌های قهوه یا پُک‌های سیگار ضروری است. سکوت هنگام تماشای دود ضروری است که درون نوری که از پنجره می‌آید پراکنده می‌شود.
rozita sedaghat
انسان عاشق می‌شود که بعد عشق را رها کند و عشق را رها می‌کند تا عشقی دیگر آغاز کند، یا هر دو مدتی و شاید تا همیشه تنها بمانند. این تعصب است، یگانه تعصبی که هست.
rozita sedaghat
خولیان میل دارد آینده‌ای را ببیند که به زمان حال ربطی ندارد و عناصر این آینده را آگاهانه و عاشقانه جوری تعدیل می‌کند که آینده از خطر حال مصون بماند.
rozita sedaghat
خولیان به صدای بلند می‌گوید آینده از آنِ صداهای روایت در پس‌زمینه است. سلام، شب خوش؛ من صدای روایت در پس‌زمینه‌ام. من بهترین صدای روایت در پس‌زمینه‌ام که در بازار پیدا می‌شود.
rozita sedaghat
لختی است این سؤال مهم در ذهنش مطرح شده، این سؤال که فاصله را بیشتر نمی‌کند و فاصله چیزی است که خولیان آرزو دارد. دلش می‌خواهد سال‌ها و خروارها فاصله خلق کند، به دست بیاورد، بخرد،
rozita sedaghat
ادبیات شیلی قهوه‌ای است.
rozita sedaghat
در گذشتهٔ خولیان چیزی نبود که بخواهد از آن فرار کند، اما دقیقاً به همین دلیل فرار می‌کرد: از میان‌مایگی می‌گریخت و از ساعت‌های بی‌شماری که به‌تنهایی در جمع می‌گذراند.
samarium
اشکالی ندارد، تعهدی از آن جنس که باید در کار نبوده است: انسان عاشق می‌شود که بعد عشق را رها کند و عشق را رها می‌کند تا عشقی دیگر آغاز کند، یا هر دو مدتی و شاید تا همیشه تنها بمانند. این تعصب است، یگانه تعصبی که هست.
Zahra Rad
تحمل سهم‌مان از شب، تاب آوردن سهم‌مان از شب، بر دوش کشیدن سهم‌مان از شب، تحمل تاریکی.
yalda

حجم

۶۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۷۱ صفحه

حجم

۶۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۷۱ صفحه

قیمت:
۲۴,۰۰۰
۱۲,۰۰۰
۵۰%
تومان