بریدههایی از کتاب اعراب و ایرانیان بر اساس روایت فتوحات اسلامی
۳٫۳
(۶)
با توجه به این واقعیت که اسلام در شبه جزیره عربستان متولد شده، طبیعی است که تاریخ عرب باید جایگاه مهمی در هر متن تاریخ اسلامی داشته باشد. اما وجهه ایرانی این متون منعکسکننده خاستگاه اجتماعی این مورخان است. زیرا بیشتر مورخان اصالتاً ایرانی بودند (طبری اهل طبرستان در جنوب دریای خزر بود). علاوهبر آن، آنها در عصری تاریخ مینوشتند که شاهد سلطه سیاسی ایرانیان در بخشهای مرکزی و شرقی خلافت اسلامی و احیای گسترده همزمان سنت و فرهنگ ایرانی بودند.
بنابراین تاریخهای این دوره نشاندهنده تلاش برای ادغام تاریخ اعراب و ایرانیان پیش از اسلام و تبدیل آن به روایتهای جمعی است که اوج آن در زمان ظهور اسلام اتفاق میافتد. در نتیجه شگفتآور نیست که چرا رویدادهای نبرد سرنوشتساز قادسیه که نقطه عطف اتصال این دو تمدن است، در مقایسه با توصیف فتوحات بیزانس توجه مورخان اسلامی را بیشتر جلب میکند.
محمد طاهر پسران افشاریان
طبق نظریه وایت، رویدادها در روایتهای تاریخی بهصورت یک داستان درمیآیند و بر مبنای اپیزودهای یک نمایش سازماندهی میشوند و یک خط داستانی را پیش میبرند، مملو از شخصیتهایی هستند که نقشهای کلیشهای بازی میکنند، بر موتیوهای خاص تأکید میکنند، از ابزار لفاظی و آرایههای ادبی (مانند بازی با کلمات، استعاره، پیشگویی یک رویداد، طنز روزگار، کنایه و غیره) استفاده میکنند و تنوع در لحن و تراکم توصیفها، مطابق اقتضاء پیرنگ داستان است.
روایتهای تاریخی با تعریف داستان به خوانندگان خود سرنخهایی میدهند تا دریابند که داستان چگونه آغاز خواهد شد و آنها باید رویدادها را چگونه تفسیر کنند
محمد طاهر پسران افشاریان
مبنای کتاب حاضر متکی به نظریه روایتسازی هیدن وایت است که افسانهسازی یا قصهگویی در آثار تاریخی را مطرح میکند. از نظر وایت، تمام آثار تاریخی اساساً قصهگویی هستند. وی معتقد است که روایتهای تاریخی توسط راویانی که با فنون داستاننویسی، عناصر «تاریخی» را با عناصر «اسطورهای» درهم آمیختهاند، «بههمان اندازه که کشف شدهاند، اختراع نیز شدهاند».
محمد طاهر پسران افشاریان
مورخان امروزی در مورد صحت گزارش طبری از میزان لشگرکشی شاپور، با یکدیگر مناقشه دارند (۳۲). صرفنظر از جزئیات، این واقعیت که طبری و سایر مورخان بر میزان دقیق و جزئیات این لشگرکشی تأکید کردند، بیانگر اهمیت سرنوشتساز این واقعه است. شرح طبری، اگر مستقیماً توجیه اقدامات اعراب نباشد، حداقل مبتنی بر همدردی است. طبق گزارش او:
«سرزمینهای اعراب نزدیکترین سرزمینها به سرزمین پارس بودند و اعراب بهخاطر شرایط سرزمینشان از نیازمندترین ملتها برای کسب رزق و روزی خود بودند که نتیجه آن بیچارگی و فقر و وضعیت نامطلوب و گذران سخت زندگی بود. بنابراین اجتماع بزرگی از آنها از دریا عبور کردند تا در سرزمین پارس سکنی گزینند»(۳۳).
محمد طاهر پسران افشاریان
طبری که جامعترین شرح جنگهای شاپور علیه اعراب را ارائه کرده، مینویسد که قبایل بنوتمیم، عبدالغیث و بکر بن واعل، بهخاطر ناامیدی و سرخوردگی از شرایط زندگی بسیار سخت خود، از راه دریا از بحرین عبور کردند تا نواحی حاصلخیز فارس (جنوب ایران) را غارت کنند و آن را تبدیل به چراگاه و مرتع سازند (سایر منابع قبیله عیاد را مهمترین مهاجم میان این مهاجمان میدانند). شاپورشاه نتوانست بهعلت سن کم خود بلافاصله به تهاجم اعراب واکنش نشان دهد، اما بهمحض رسیدن به بلوغ، نیروی سوارهنظامی کارکشته متشکل از ۱۰۰۰ سرباز را جمعآوری و اقدام به لشگرکشی تلافیجویانه علیه اعراب کرد و کشتار بیرحمانه و سنگدلی او بهخاطر خشمش از دستاندازی اعراب به مرزهای ایران بود.
محمد طاهر پسران افشاریان
مهمترین رویارویی اولیه بین ایرانیان و اعراب در روایت فتح اسلامی، لشگرکشی تنبیهی شاپور دوم علیه اعراب است که وی در نتیجه تهاجمات برخی قبایل به نواحی حاصلخیز عراق و جنوب ایران آماده رویارویی با اعراب شد. برخی اخباریون روایتهای خود را به دوره حکومت شاپور دوم اختصاص دادهاند و جنگهای او علیه مهاجمان خارجی را برجسته میکردند.
محمد طاهر پسران افشاریان
با توجه به این واقعیت که اسلام در شبه جزیره عربستان متولد شده، طبیعی است که تاریخ عرب باید جایگاه مهمی در هر متن تاریخ اسلامی داشته باشد. اما وجهه ایرانی این متون منعکسکننده خاستگاه اجتماعی این مورخان است. زیرا بیشتر مورخان اصالتاً ایرانی بودند (طبری اهل طبرستان در جنوب دریای خزر بود). علاوهبر آن، آنها در عصری تاریخ مینوشتند که شاهد سلطه سیاسی ایرانیان در بخشهای مرکزی و شرقی خلافت اسلامی و احیای گسترده همزمان سنت و فرهنگ ایرانی بودند.
بنابراین تاریخهای این دوره نشاندهنده تلاش برای ادغام تاریخ اعراب و ایرانیان پیش از اسلام و تبدیل آن به روایتهای جمعی است که اوج آن در زمان ظهور اسلام اتفاق میافتد. در نتیجه شگفتآور نیست که چرا رویدادهای نبرد سرنوشتساز قادسیه که نقطه عطف اتصال این دو تمدن است،
محمد طاهر پسران افشاریان
کتاب تاریخ طبری در قفسه کتابهای تاریخنگاری اسلامی جای میگیرد که از کتابهای جامع تاریخ جهان که بین اواخر قرن نهم و اوایل قرن یازدهم نوشته شدهاند، تشکیل میشوند (۵). این آثار از لحاظ پوشش تمدنهای جهان قبل از اسلام با یکدیگر متفاوت هستند، اما تمرکز اصلی آنها بر دو گروه است: اعراب و ایرانیان.
محمد طاهر پسران افشاریان
تأکید کلیشهای این گزارشها بر تفاوت بین فقر اعراب و شکوه امپراتوری ایرانیان صحت آنها را مورد تردید قرار میدهد. نکته جالب این است که طبری در مقایسه با پوششی که به فتح ایران میدهد، نخستین نبردهای اعراب مسلمان علیه رُمیان را کمتر شرح میدهد. این اتفاق با توجه به فراوانی منابع مربوط به فتوحات اعراب در غرب جهان که طبری به آنها دسترسی بسیار داشته، غیرعادی و عجیب است.
این آثار تقابل بین اعراب و امپراتوری رُم را نشان میدهند (۴)، پس چرا طبری به نوشته مشکوک سیف درباره سفرای اعراب در نبرد قادسیه و بهطور کلی فتح ایران توجه زیادی میکند؟ شرایط اجتماعی و سیاسی زندگی وی، چه تأثیری در شکلدهی نگرش او در قبال این رویدادها داشته است؟
محمد طاهر پسران افشاریان
سفیر عرب که بهتنهایی وارد اردوگاه ارتش ساسانیان میشود، نماد یک جنگجوی بدوی است که لباسهای مندرس به تن دارد، سلاحهای زهوار دررفتهای در دست دارد و بهطور کلی ژنده و نامرتب است. در مقایسه، ایرانیان با تشریفات و آرایش نظامی کامل نشان داده میشوند. سربازان، زره و لباس جنگی پررزق و برق و سلاحهای باشکوهی دارند و اشراف لباسهای زیبایی پوشیده و تاج بر سر دارند. در انتهای چادر فرشی پهن شده که دو طرف آن کوسنهایی چیده شده و فرمانده ساسانیان –رستم فرخزاد- بر تختی زرین نشسته است. اما سفیر عرب هیچ اعتنایی به شکوه و جلال ایرانیان نمیکند و پیش میرود تا به رستم فرخزاد نزدیک شود.
محمد طاهر پسران افشاریان
نبرد قادسیه (۶۳۶ میلادی) پیروزی سرنوشتساز و تعیینکننده اعراب مسلمان بر امپراتوری ساسانیان بود و زمینه فتح ایران را فراهم کرد و منجر به براندازی خاندان ساسانیان شد. ابوجعفر محمد بن جریر طبری (متوفی به سال ۹۲۳) در کتاب تاریخی خود «تاریخ الرسل و الملوک» از سفرای اعراب در روزهای قبل از این نبرد به اردوگاه ایرانیان (۱) گزارشهای مفصل و متعددی نوشته است. منبع اصلی حکایتهای تاریخی او سیف بن عمر (متوفی به سال ۸۰۹) است که راوی احادیث کوفی بود و به شاخ و برگ دادن و آرایههای ادبیاش معروف است و البته مشهور است که وی چندان هم قابل اعتماد نیست
محمد طاهر پسران افشاریان
بهطور کلی، داستان همیری که از تبلیغات پیش از عباسیان در جنوب عربستان ریشه میگیرد، ظهور اسلام را پیشبینی و برای وجود یک تمدن باشکوه عربی اسناد و مدارکی دست و پا میکند.
در این زمینه، سیف بن زیزن بهعنوان پلی در تاریخ عربی–اسلامی عمل میکند و میراث وجهه حمیریها را برای اعراب و اسلام جذب میکند. همچنین این فصل حکایتهای روز ننگین یوم السفقه را مورد بررسی قرار داد که خسرو برای تنبیه قبیله بنیتمیم استراتژیای مکارانه بهکار بست. ما با بررسی حکایات رویدادهای بدشگون فصل را بهپایان رساندیم که مقارن با ولادت پیامبر اسلام در ایران بهوقوع پیوستند و خبر از ظهور اسلام و سقوط دولت ساسانیان میدادند. پس شگفتآور نیست که این بر عهده یک عرب یعنی ساطیح پیشگوی است که این پیشبینی را برای ایرانیان انجام دهد.
محمد طاهر پسران افشاریان
شیوه تصویرسازی تاریخ اسلامی از فرستادگان یمنی به دربار خسرو اول برای درخواست کمک علیه اتیوپیها یا حبشیهای اشغالگر و جنگ مشترک ایرانی–یمنی در جنوب عربستان، فصل سرنوشتسازی را در روایت فتوحات اسلامی میسازد. طبق گفته این منابع، رویدادهایی که باعث وقوع این دیدارها شدند به قرار ذیل هستند:
حاکم حبشی پس از اینکه پادشاه یهودی همیری، یوسف ذونواس، مسیحیان نجران را قتل عام کرد، سردار خود، ابرهه را برای فتح جنوب عربستان فرستاد (همیریها در حکومت ابوکرب به یهودیت گرویده بودند)(۲۹). پس از اینکه پادشاه یمن هنگام گریختن با اسبش به دریا رفت و کشته شد، اتیوپیها دهها سال ظالمانه بر یمن حکومت کردند و در نتیجه هیأتی از یمن به دربار ایران رفت و برای بیرون راندن اشغالگران درخواست کمک کرد.
محمد طاهر پسران افشاریان
حقیقت تمام منابعی که این رویدادها را شرح میدهند، حکایتهای خود را با مقدمهای در وصف ناتوانی قباد آغاز میکنند. این دوره درس عبرتی است که در مورد خطرات زندقه هشدار میدهد و یادآور میشود که اگر باورهای بدعتآمیز ضاله به حال خود رها شوند، سقوط نظم اجتماعی را بهدنبال خواهد داشت (کما اینکه در مورد نهضت مزدکی شاهد آن بودیم) و با تشویق بیگانگان به حمله و تجاوز، نهایتاً به سقوط دولت خواهد انجامید. بنابراین جا دارد که بگوییم حارص، رئیس خشن قبیله عربی (۲۰)، احتمالاً آسیبپذیری پادشاهی که از خونریزی متنفر است را تشخیص میدهد. یعنی قباد بهعنوان یک زندیق کمخرد، درها را برای تهاجم اعراب به پادشاهی خود گشوده است (۲۱)
محمد طاهر پسران افشاریان
گنجاندن این روایت «جایگزین» به سبک داستانهای اسکندر باید برای کارکرد آموزشی آن مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. محتمل بهنظر میرسد که ما با یک سنت تبلیغاتی در جنوب عربستان مواجه هستیم که اقدامات برجسته همیریها که در برابر سنت بومی ایرانی قرار دارد را میستاید و قباد را بهخاطر سوءرفتار سرزنش میکند. ضعف قباد و نهضت مزدک ریشه اصلی این رشته رویدادها قلمداد میشوند که به فطرت کیندایی و سپس سقوط ایران و مرگ خود پادشاه ساسانی شتاب بخشید (۱۹).
محمد طاهر پسران افشاریان
بر اساس اختلافات و ناهمخوانیهای آشکار در منابع (چه مسیحی و چه مسلمان) در مورد واقعه مزدکیان، مورخان امروزی نه تنها درباره جزئیات و زمانبندی این جنبش اختلافنظر دارند، بلکه در مورد اینکه آیا خود مزدک اصلاً وجود داشته است یا خیر نیز شک دارند. اخیراً جکسن بانر معتقد است که در تأثیر آیین مزدکیان بر جامعه ایرانی در کتاب «خداینامه» و تصویر خسروانوشیروان بهعنوان مدافع سرسخت آیین زرتشتی که غائله مزدکیان را خاتمه داد و مزدک را اعدام کرد، اغراق شده است
محمد طاهر پسران افشاریان
تأکید بر تقابل و برجستهشدن پادشاه سنگدل ایران و اعراب آسیبپذیر در متون، در دو گزارش مربوط به یک دیدار بهروشنی نمایان است؛ دیداری که در میانه این لشگرکشی، بین پادشاه و یک پیر عرب بهوقوع میپیوندد که به ترتیب مسعودی و ثعالبی روایت میکنند.
تعیین منشأ این گزارشها غیرممکن است، اما بر اساس موضوع مطالب، با یک استنباط دقیق میتوان به ابن کلبی بهعنوان منبع این گزارشها رسید، زیرا هر دو مورخ در جای دیگر ذکری از این مورخ بهمیان میآورند (۳۹). «خردادبه» نیز یک احتمال دیگر در مورد این زنجیره روایت است، زیرا هر دو نویسنده درباره تاریخ پیش از اسلام به تاریخ این مؤلف بسیار تکیه میکنند (۴۰). در حکایت مسعودی که بین این دو، توصیفیتر است، شاپور به سرزمین بحرین سفر میکند و کشتار هولناکی در بنو تمیم بهراه میاندازد.
محمد طاهر پسران افشاریان
اینکه اعراب بهواسطه فقر مجبور شدند از خلیج فارس عبور کنند و در سرزمینهای جنوبی ایران خسارتهای فراوان بهبار آورند، نمایی آشکار از خشم شاپور بهدست میدهد که منابع تاریخی آن را واکنشی سنگدلانه و مفرط میدانند. در ادامه، گزارش طبری از لشگرکشی شاپور علیه اعراب را میخوانیم که صرفاً نابودی متکبرانه اعراب بهدست شاپور را برجسته میکند:
«وی به سربازانش دستور داد با پیروی از فرمان او به پیش بروند و آنها را از ترحم بر اعرابی که بر سر راه میبینند یا توقف برای گرفتن غنایم منع کرد. وی سپس سربازان را گسیل کرد که به اعراب بیپناهی که مشغول چراندن دام در سرزمین پارس بودند، حمله کنند. وی کشتار شرورانهای بهراه انداخت و برخی را نیز به اسارت گرفت و بقیه فرار کردند.
محمد طاهر پسران افشاریان
وی نخست به سمت فارس حرکت و سپس از خلیج فارس عبور کرد و در حالیکه راهی بحرین و یمامه بود، قبایل سر راه خود را درهم میشکست تا اینکه لشگرکشی او به منتهی علیه غرب عربستان در نزدیکی مدینه رسید. طبری روایت میکند که شاپور در جنگهای بعدی خود با رُمیان فرصت بیشتری برای مبارزه با اعراب پیدا کرد، زیرا برخی قبایل عرب با رُمیان همپیمان شده بودند
محمد طاهر پسران افشاریان
«شاپور خودش عدهای از سربازان را رهبری کرد و به زیزن حملهور شد و او را کشت. وی سپس تمام سربازان عرب را از لبه تیغ شمشیر گذراند و هیچکس نتوانست فرار کند. کسانی که تلاش کردند با گریختن به میان شکاف دیوار فرار کنند، توسط سربازانی که شاپور در آنجا گمارده بود قتلعام شدند. اینها عربهای بیابان حجاز، بحرین، یمامه، شام و یمن بودند. قبیلهای نبود که سربازان قلعهاش جان بهدر برده باشند. این بلایی نازلشده بر سر تمام قبایل عرب بود و تاریخ این حادثه در ترانههای اعراب حفظ شده است
محمد طاهر پسران افشاریان
حجم
۳۷۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۳۷ صفحه
حجم
۳۷۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۳۷ صفحه
قیمت:
۷۰,۰۰۰
۳۵,۰۰۰۵۰%
تومان