بریدههایی از کتاب آخرین روز یک محکوم
۴٫۱
(۶۰)
ای آقایانی که در مرکز تالار مجلس نشستهاید، ای آقایانی که جایتان در بخشهای انتهایی مجلس است، بخش اعظمی از مردم دارند رنج میکشند. شما جمهوریخواه باشید یا سلطنتطلب فرقی نمیکند، مردم رنج میکشند. واقعیت این است.
مردم گرسنهاند، مردم از سرما به خود میلرزند و فقر آنها را به فراخورِ جنسیتشان به سمت جنایت یا فحشا هدایت میکند. به مردم رحم کنید. دلتان به حال ملتی که پسرانش به زندان و دخترانش روانهٔ فاحشهخانهها میشوند، بسوزد.
vafa
مدعیالعموم پیری که در آن جامهٔ بلند سرخرنگ موهایش سفید شده و همهٔ عمر نانش را در خون مجرمان خیسانده و خورده بود ناگهان چهرهٔ انسانی دلسوز به خود گرفته و خداوند را گواهِ بر خشم و ناراحتیاش از گیوتین میگرفت.
misbeliever
چرا که باید بگویم از میان بحرانهای اجتماعی، اعدام سیاسی، منفورترین، فجیعترین و مسمومترینِ اعدامهاست و ریشهکن کردن آن بیش از دیگر اعدامها، حیاتی و واجب است.
misbeliever
ای آقایانی که در مرکز تالار مجلس نشستهاید، ای آقایانی که جایتان در بخشهای انتهایی مجلس است، بخش اعظمی از مردم دارند رنج میکشند. شما جمهوریخواه باشید یا سلطنتطلب فرقی نمیکند، مردم رنج میکشند. واقعیت این است.
مردم گرسنهاند، مردم از سرما به خود میلرزند و فقر آنها را به فراخورِ جنسیتشان به سمت جنایت یا فحشا هدایت میکند. به مردم رحم کنید. دلتان به حال ملتی که پسرانش به زندان و دخترانش روانهٔ فاحشهخانهها میشوند، بسوزد.
vafa
افسوس! در تمام دنیا فقط یک نفر را عمیقاً دوست داشته باشی، با تمام وجودت به او عشق بورزی، روبهروی تو نشسته باشد، تو را ببیند و نگاهت کند، با تو حرف بزند و به سؤالاتت پاسخ دهد اما تو را نشناسد! دردناک است.
Mozhan122
آرام شدهام. همهچیز تمام شده. کاملاً تمام شده. اضطراب و تشویشی که به واسطهٔ ملاقات مدیر زندان در من به وجود آمده بود از بین رفته است. چرا که اعتراف میکنم تا الآن هنوز امیدوار بودم. اما خدا را شکر، حالا دیگر هیچ امیدی ندارم.
ali osso
آیا متوجه نیستید که همهٔ اعدامهایی را که «اعدام در ملأعام» مینامید، به شکل مخفیانه اجرا میشوند؟ نمیبینید که چهطور خودتان را از چشم مردم پنهان کردهاید؟ نمیفهمید که در حقیقت از کاری که انجام میدهید میترسید و خجالت میکشید؟ نمیبینید که با چه لکنت مضحکی عبارت عدالت را بیاموزید را مدام تکرار میکنید؟ که در نهایت این شمایید که متزلزل شدهاید؟ ممنوع شدهاید، نگراناید و در محق بودنِ خود تردید دارید؟ متوجه نیستید که ظن وبدگمانیِ عمومی اطراف شما را فراگرفته و طبق روال معمول مدام سر میبُرید درحالیکه از آنچه انجام میدهید، هیچ نمیدانید؟
Mozhan122
ما آمدهایم که بگوییم مجازاتِ مرگ تنها عمارتی است که هیچ انقلابی آن را ویران نمیکند، که بسیار اندکاند انقلابهایی که تشنهٔ خون انسان نیستند، زیرا آنها اتفاق میافتند تا جامعه را از شاخهها و علفهای زاید تهی کنند و اعدام یکی از داسهایی است که انقلاب نمیتواند بهراحتی خود را از آن محروم کند.
Amirhossein
در گذشته ساختمان جامعه بر سه ستون اصلی استوار بود: کشیش، پادشاه و جلاد.
pejman
از میان بحرانهای اجتماعی، اعدام سیاسی، منفورترین، فجیعترین و مسمومترینِ اعدامهاست و ریشهکن کردن آن بیش از دیگر اعدامها، حیاتی و واجب است.
ساناز
خونِ روی دستهای خود را شستن خوب است اما بهتر آن است که بتوانیم مانع جاری شدن آن خون شویم.
AS4438
میشود؟ درد جسمانی در قیاس با دردوعذابی که روح متحمل میشود هیچ است!
Payambar
در گذشته ساختمان جامعه بر سه ستون اصلی استوار بود: کشیش، پادشاه و جلاد. بسیار پیشتر از اینها کسانی آمدند و گفتند: خدایان باید بروند! اخیراً افراد دیگری با صدای بلند اعلام کردند که: پادشاهان باید بروند! و حالا زمان آن رسیده که کسی بیاید و فریاد بزند: جلادها بروند!
ヽ( ´¬`)ノپری
اعدام سیاسی، منفورترین، فجیعترین و مسمومترینِ اعدامهاست و ریشهکن کردن آن بیش از دیگر اعدامها، حیاتی و واجب است.
soodi
از میان بحرانهای اجتماعی، اعدام سیاسی، منفورترین، فجیعترین و مسمومترینِ اعدامهاست و ریشهکن کردن آن بیش از دیگر اعدامها، حیاتی و واجب است. گیوتینی که سر مجرمین سیاسی را قطع میکند، در زمین ریشه دوانده و در مدتزمانی اندک از همهجای خاک دوباره سر برمیآورَد.
از همین رو، در زمان انقلاب مراقب اولین سری که از بدن جدا میکنید باشید. چرا که آن سر، اشتهای مردم را به انقلاب چند برابر میکند.
Marsan
آنها با این گمان که قادرند بدون ایجاد رنج و درد جسمانی بکُشند، پیروزمندانه به خود میبالند. اما خب، مگر همهچیز اینجا تمام میشود؟ درد جسمانی در قیاس با دردوعذابی که روح متحمل میشود هیچ است!
ヽ( ´¬`)ノپری
افسوس! در تمام دنیا فقط یک نفر را عمیقاً دوست داشته باشی، با تمام وجودت به او عشق بورزی، روبهروی تو نشسته باشد، تو را ببیند و نگاهت کند، با تو حرف بزند و به سؤالاتت پاسخ دهد اما تو را نشناسد!
ali osso
انسانهای سادهلوح بیشماری هستند که لجاجت و سرسختی را اراده تلقی کرده و نورِ شمع را با نور ستاره قیاس میکنند.
کاربر ۴۴۳۸۰۶۶
بسیار اندکاند انقلابهایی که تشنهٔ خون انسان نیستند، زیرا آنها اتفاق میافتند تا جامعه را از شاخهها و علفهای زاید تهی کنند و اعدام یکی از داسهایی است که انقلاب نمیتواند بهراحتی خود را از آن محروم کند.
شراره
تا الآن هنوز امیدوار بودم. اما خدا را شکر، حالا دیگر هیچ امیدی ندارم.
Payambar
آه که زندان چه چیز شرمآوری است! زهری در آن است که همهچیز را آلوده میکند. همهچیز در آن میپژمرد، حتی ترانهٔ دخترکی پانزدهساله!
mohamed khazaiy
ما آمدهایم که بگوییم مجازاتِ مرگ تنها عمارتی است که هیچ انقلابی آن را ویران نمیکند، که بسیار اندکاند انقلابهایی که تشنهٔ خون انسان نیستند، زیرا آنها اتفاق میافتند تا جامعه را از شاخهها و علفهای زاید تهی کنند و اعدام یکی از داسهایی است که انقلاب نمیتواند بهراحتی خود را از آن محروم کند.
pejman
کوچولوی بیچارهٔ من! پدرت را خواهند کشت. پدری که تو را آنقدر دوست داشت
ヽ( ´¬`)ノپری
افسوس! در تمام دنیا فقط یک نفر را عمیقاً دوست داشته باشی، با تمام وجودت به او عشق بورزی، روبهروی تو نشسته باشد، تو را ببیند و نگاهت کند، با تو حرف بزند و به سؤالاتت پاسخ دهد اما تو را نشناسد! دردناک است
ヽ( ´¬`)ノپری
معمولاً زمانی که فاجعهای شخصی و یا عمومی بر سرمان آوار میشود، اگر در ویرانهها و جزئیات مانده از آن آوار بهخوبی جستوجو کنیم، ساختار و استخوانبندیِ آن فاجعه هر چه که باشد، همیشه درخواهیم یافت که بنای آن فاجعه کورکورانه توسط شخصی میانمایه و خیرهسر ساخته شده که به آنچه انجام میدهد ایمان داشته و خود را میستاید. دنیا پُر است از این افرادِ خیرهسر و حقیر که سرنوشت و زندگی انسانهای دیگر را نابود میکنند اما خود را مشیت الهی میدانند.
benyamin parang
مسئله همین سرها هستند. سرهای مردم این سرزمین را مانند زمین زراعت شخم بزنید، آنها را آمادهٔ بذرافشانی کنید، آبیاریشان کنید، بر آنها نور بتابانید، محصول این زراعت اخلاق خواهد بود، اخلاق را به کار گیرید. آن وقت خواهید دید که دیگر نیازی نیست این سرها را از بدن جدا کنید.
nes
خونِ روی دستهای خود را شستن خوب است اما بهتر آن است که بتوانیم مانع جاری شدن آن خون شویم.
شراره
واقعیت ترسناکی به نام گیوتین، در مقابل یک فکر، یک رؤیا، یک انتزاع!
شراره
بااینحال کسانی که او را کموبیش میشناختند احساس میکردند سایهٔ شوم و تیرهای چهرهٔ او را گرفته و این سایه روزبهروز تیرهتر و مشهودتر میشود. اما در ظاهر او از همیشه آرامتر بود.
ali osso
از محکوم پرسید که آیا چیزی برای گفتن دارد یا نه. کلود گفت «حرفِ خاصی ندارم. بااینحال میخواهم بگویم من دزدی کردهام و یک نفر را هم کشتهام. من دزد و قاتلم، قبول. اما چرا دزدی کردهام؟ چرا کشتهام؟ آقایان قضات! آیا هرگز این دو سؤال را از خود کردهاید؟»
پس از پانزده دقیقه مشورت طبق اعلامیهٔ اعضای هیئتمنصفه، کلود بینوا به اعدام محکوم شد.
ali osso
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۶۳ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۶۳ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
۲۷,۵۰۰۵۰%
تومان