بریدههایی از کتاب هدف زندگی
۴٫۱
(۹۷)
انسان برای رسیدن به سعادت آفریده شده است
Ramtin
وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ ا ْلاِنْسَ اِلاّ لِیَعْبُدونِ.
لَبیکَ یا مهدی (عج)
انسان برای رسیدن به سعادت آفریده شده است و خداوند هم از خلقت انسان غرضی ندارد و سودی نمیخواهد ببرد و انسان را آفریده است که به سعادت برسد. منتها انسان در مرتبهای از وجود و وضعی است که راه خودش را باید آزادانه انتخاب کند و هدایت انسان تکلیفی و تشریعی است نه تکوینی و غریزی و جبری. لذا انسان بعد از اینکه راه نموده شد گاهی حسن انتخاب به خرج میدهد و گاهی سوء انتخاب: اِنّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ اِمّا شاکِراً و اِمّا کَفوراً.
Amirhossein kouchaki
هدف از خلقت انسان و آنچه که سعادت انسان در گرو آن است و طبعا هدف از بعثت انبیاء این است که انسان در دو ناحیه «علم» و «اراده» نیرومند شود. خدا انسان را از یک طرف برای علم و آگاهی آفریده است و کمال انسان در این است که هر چه بیشتر بداند، و از طرف دیگر برای قدرت و توانایی آفریده است که هرچه بخواهد بتواند
zeinab niazmand
هدف فقط و فقط خداست
Hoda
برای دیگران همان را دوست بدار که برای خود دوست میداری و برای دیگران همان را بد بدار که برای خود بد میداری
F313
مخصوصا امروز وقتی میگویند جامعه پیشرفته و تکاملیافته، چه چیزی به نظر میرسد؟ آیا جامعهای که به حقیقت نزدیکتر میشود؟ یا ایمان یافته است؟ یا به حکمت و عدالت بیشتر رسیده است؟ و یا به محبت بیشتر رسیده است؟ نه، بلکه جامعهای که بیشتر برخوردار است، به صنعت بیشتر رسیده است و علمی که صنعت را برایش به وجود میآورد. و صنعت هم زندگی را برای انسان مرتب کرده و او را در جهان برخوردارتر کرده است. برخورداری هم از حدود برخورداریهای حیوانی و گیاهی بیشتر تلقی نمیشود و آن را به همین اندازه میدانند که رشد و سلامت بدن انسان را که همان امر مشترک انسان و گیاه است تأمین کند. تغذیه انسان درست باشد که امر مشترک ما و گیاه است. تولید مثل انسان درست باشد که مشترک ما و گیاه است. تقاضای شهوانی بشر تأمین باشد که مشترک بین انسان و حیوان است. و به برخورداریای بالاتر از این قائل نیستند. پس کمال انسانی ماوراء کمال نباتی و حیوانی وجود ندارد. علم هم برای انسان حکم شاخ را دارد برای حیوان، یعنی وسیلهای است برای تنازع با طبیعت یا تنازع با انسانهای دیگر.
نازنین
ایدئولوژی، هم پایه فلسفی میخواهد و هم پایه ایمانی
kamrang
اِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ طَمَعاً وَ تِلْکَ عِبادَةُ ا ْلاُجَراءِ (عِبادَةُ التُّجّارِ) [گروهی خدا را از روی طمع بندگی میکنند و این عبادت مزد بگیران (یا بازرگانان) است.] وَ اِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ خَوْفاً وَ تِلْکَ عِبادَةُ الْعَبیدِ آنان که از ترس عبادت میکنند کارشان از قبیل کار بردگان است که از ترس ارباب کار میکنند. وَ اِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ شُکْراً (حُبّاً لَهُ) فَتِلْکَ عِبادَةُ ا ْلاَحْرارِ و قومی او را عبادت میکنند نه از روی ترس و نه به خاطر طمع، بلکه از روی سپاسگزاری که او را شایسته سپاسگزاری میدانند (یعنی اگر نه ثوابی باشد و نه بهشتی و نه جهنمی باز هم خدا را عبادت میکنند) و این عبادت آزادگان است.
atefeh
خدا انسان را از یک طرف برای علم و آگاهی آفریده است و کمال انسان در این است که هر چه بیشتر بداند، و از طرف دیگر برای قدرت و توانایی آفریده است که هرچه بخواهد بتواند، ارادهاش قوی و نیرومند شود و آنچه را که میخواهد بتواند انجام دهد.
phi.lo.bib.lic
نقصی که در بعضی از مکتبهای اجتماعی و بلکه در اغلب مکتبهای اجتماعی امروز مثل مکتب اگزیستانسیالیسم هست این است که میخواهند ایدئولوژی منهای ایمان به وجود بیاورند، یعنی منهای امری مافوق فرد انسان که انسان نسبت به آن عشق بورزد و در واقع آن چیز به نوعی مورد پرستش انسان باشد. میخواهند بر اساس فلسفه محض مکتب ایجاد کنند و این نشدنی است. ایدئولوژی بر اساس فلسفه محض منهای ایمان ـ که نوعی دلبستگی و شیفتگی به هدف برتر و عالیتر است ـ ایدئولوژی کامل انسانی نیست.
وگاهی شبه دَوْری ایجاد میکنند که معلوم است امری خیالی و استفاده از نیروی خیال بشریت است؛ میآیند خود ایدئولوژی را موضوع ایمان قرار میدهند زیرا این خلأ را احساس میکنند که ایدئولوژی باید بر ایمان به هدف برتر استوار باشد؛ در صورتی که ایدئولوژی طرحی است که باید مشتمل بر ایمان باشد و لذا میتواند مقدس باشد
kamrang
آنچه در استعداد انسان است مافوق این مسائل است و آن اینکه «بداند» و «بتواند» و هرچه بیشتر بداند و هرچه بیشتر بتواند. چنین انسانی به غایت و هدف انسانی خود نزدیکتر است.
zeinab niazmand
به هر حال از نظر ما «ایمان» در اسلام هدف است نه وسیله. این، خلاصه حرف است.
kamrang
هدف از خلقت ما این است که در این دنیا هرچه بیشتر از وجود خود و اشیاء خارج بهره ببریم، یعنی «حداکثر لذت» و «حداقل رنج» را داشته باشیم
کاربر 27474
راسل شعارش با فلسفهاش فرق میکند. شعارش شعار انساندوستی است ولی فلسفهاش ریشه انساندوستی را میزند؛ زیرا او ریشه اخلاق اجتماعی را منافع میداند، و این اخلاق میتواند حاکم بر فردی باشد که منفعت خود را در همکاری با دیگران بداند و از عکسالعمل دیگران بترسد. وقتی یک عده، همزور و همتوان باشند طبعا ملاحظه یکدیگر را میکنند. اما وقتی کسی از نظر قدرت به جایی رسید که صددرصد مطمئن شد که دیگران آنقدر ضعیفند که نمیتوانند کاری بکنند، دلیل ندارد که این اصول اخلاقی را رعایت کند و چرا بکند؟
kamrang
عبادات برای این مقرر شده است که مردم مقنّنِ قانون را فراموش نکنند و ارتباطشان همواره با او برقرار باشد و به یادشان باشد که خدایی دارند و مراقب آنهاست و همان خداست که قانون عادلانه را میان آنها وضع کرده است.
حسن شراره
مکتب به ارزشهای معنوی نیازمند است و بدون اعتقاد به حکیمانه بودن خلقت نمیتوان به چنین ارزشهایی ایمان پیدا کرد و چنین آرمانهایی لازمه هر حرکت است و مکتب باید آنها را به وجود آورد، بدین معنی که برای هر فرد، زندگی فردی و شخصی منتهای آرزو نباشد، بلکه کارهای بزرگ منتهای آرزو باشد.
مرد تازه داماد و تازه زندگی تشکیل داده میآمد خدمت رسول اکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم و میگفت: یا رسولَ الله! آرزوی شهادت دارم، دعا کن خداوند شهادت را نصیب من کند. مکتب تا کجا به انسان آرزو و آرمان بزرگ میدهد که همواره میخواهد به آن برسد و به شهادت نائل آید! و این آرمان، دیگر با این حرفهای پیش پا افتاده درست در نمیآید
kamrang
پس، از نظر ما خود ایمان به خدا هدف است و به عبارت دیگر خود خدا هدف است و ایمان با اینهمه آثار زیادی که دارد، در اسلام به این دلیل واجب نشده است که آن آثار پیدا شود؛ چون آن آثار فواید ایمان است. ایمان از آن جهت واجب است که خودش پیوند انسان با حق است و نفس پیوند انسان با حق از نظر اسلام کمال است. نه علم هدف است (علم به یک معنا همان حکمت است که علم به حقایق اشیاء است)، نه زیبایی هدف است، نه عدالت هدف است و نه محبت، بلکه هدف فقط و فقط خداست و حقیقت، ولی حقیقتی که توأم است با این چیزهای دیگر یا از باب مقدمه و یا از باب نتیجه.
این، بحث ماست در باب آخرین هدف و آرمان اصلی در ایدئولوژی اسلام که جز خداوند چیز دیگری نیست و از این رو عبادت اعلا که در اوج است وسیله پیوند انسان با خداست و نه وسیله پیوند انسان با مطلوبهای دیگر.
kamrang
هدف و آرمانی که اسلام میخواهد بدهد فقط خداست و بس
amir
انسانی که اسلام میخواهد، با انسانی که مکتبهای فلسفی بشر میخواهند، از زمین تا آسمان فرق دارد. خیلی چیزها که اسلام میگوید، با آنچه دیگران میگویند یکی است اما نه با یک دید. اسلام همیشه به مسائل از جهت توحیدی و خدایی نظر میکند.
vahid
این مسئلۀ «غایت در خلقت انسان چیست» برمیگردد به این که «ماهیت انسان» چیست و در انسان چه استعدادهایی نهفته است
کاربر 27474
خدا انسان را از یک طرف برای علم و آگاهی آفریده است و کمال انسان در این است که هر چه بیشتر بداند، و از طرف دیگر برای قدرت و توانایی آفریده است که هرچه بخواهد بتواند، ارادهاش قوی و نیرومند شود و آنچه را که میخواهد بتواند انجام دهد.
حسن شراره
انسان غیرعارف عبادت میکند آنچنان که یک کارگر مزد بگیر کار میکند. کارگر مزد بگیر هدفش پولی است که میگیرد. اگر پول نباشد هرگز حاضر نیست کار کند. این شخص هم عبادت میکند برای برخورداری آخرت
F313
یعنی اساسا هر چیز که موجود میشود کمال منتظَری دارد و خلق شده است برای اینکه به کمال منتظَر خود برسد و به طور کلی ناموس این عالم چنین است که هر چیزی وجودش از نقص شروع میشود و مسیرش مسیر کمال است برای اینکه به کمال لایق خود و کمالی که امکان رسیدن به آن را دارد برسد.
فاطمه
منتها انسان در مرتبهای از وجود و وضعی است که راه خودش را باید آزادانه انتخاب کند و هدایت انسان تکلیفی و تشریعی است نه تکوینی و غریزی و جبری.
فاطمه
در قرآن یک جا تصریح میکند: وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ ا ْلاِنْسَ اِلاّ لِیَعْبُدونِ. غایت خلقت انسان و موجود دیگری را که جن مینامد عبادت شمرده است.
kamrang
ما هرگز در قرآن به این منطق برخورد نمیکنیم که انسان آفریده شده است که هرچه بیشتر بداند و هرچه بیشتر بتواند، تا اینکه انسان وقتی دانست و توانست، خلقت به هدف خود رسیده باشد؛ بلکه انسان آفریده شده است که خدا را پرستش کند و پرستش خدا خود، هدف است. اگر انسان بداند و هرچه بیشتر بداند، و بتواند و هرچه بیشتر بتواند، ولی مسئله شناخت خدا ـ که مقدمه پرستش است ـ و عبادت خداوند در میان نباشد، به سوی هدف خلقت گام برنداشته است و از نظر قرآن سعادتمند نیست. [از نظر قرآن] انبیاء آمدهاند برای اینکه بشر را به سعادت خودش ـ که غایت سعادت از نظر آنها پرستش خداوند است ـ برسانند.
kamrang
همینطور هم هست؛ یعنی اساسا هر چیز که موجود میشود کمال منتظَری دارد و خلق شده است برای اینکه به کمال منتظَر خود برسد
shariaty
مفهوم ارزش
هر کار اختیاری انسان به خاطر یک هدف است. انسان برای هدفی که آن را دنبال میکند اهمیت و ارج قائل است، حال میخواهد مادی باشد یا معنوی. یعنی آن هدف جاذبهای برای طبیعت انسان دارد، و الاّ محال است که چیزی برای انسان جاذبه نداشته باشد و انسان دنبال آن برود و تلاش کند که به آن برسد.
vahid
ولی یکوقت منظور از هدف خلقت، غایت و هدف فاعل نیست بلکه هدف فعل است.
s590hu
حجم
۶۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۱۰۵ صفحه
حجم
۶۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۱۰۵ صفحه
قیمت:
۱۴,۰۰۰
۵,۶۰۰۶۰%
تومان