بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شب به شیشه می‌زند | طاقچه
تصویر جلد کتاب شب به شیشه می‌زند

بریده‌هایی از کتاب شب به شیشه می‌زند

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۴ رأی
۴٫۵
(۴)
مرگ چشم گذاشته من قایم شده‌ام
نورا
حالا چه فرق می‌کند در کدام شهر زندگی کنی وقتی طول زندگی‌ات را آسانسورها با شتاب طی می‌کنند و عرض آن را متروهای سراسیمه
.
گلدان دارد خالی می‌شود از رنگ و بو مثل شیشۀ عطری که فراموش کرده کسی در آن را ببندد
نورا
باید نهالی می‌خریدم برای باغچه که فصل‌ها را نشانم دهد پنجره‌ای که مرا بیرون بیاورد از تاریکی
キラキラ
روز را به شب شب را به روز می‌رسانم در آرزوی خواندن کتابی که هنوز به خط بریل در نیامده است.
キラキラ
پرده‌ها را کنار زدم که ماه بیاید تو همۀ چراغ‌ها را روشن کردم هرچه شمع در خانه بود حتی چراغ‌قوه و فندک را این بار تاریکی نیامده بود که برود
キラキラ

حجم

۴۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۹۸ صفحه

حجم

۴۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۹۸ صفحه

قیمت:
۱۰۰,۰۰۰
تومان