بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دزیره | طاقچه
کتاب دزیره اثر آن‌ماری سلینکو

بریده‌هایی از کتاب دزیره

انتشارات:انتشارات مجید
امتیاز:
۴.۱از ۸۷ رأی
۴٫۱
(۸۷)
خطوط چهره‌اش زیر نور ماه خیلی برجسته می‌نمود. ناگهان به ذهنم رسید او برادرش را دوست ندارد. نه، او ناپلئون را دوست نداشت. حتی از او متنفر هم بود. چون ناپلئون اگرچه برادر کوچک‌تر بود، شغلی برای او دست و پا کرده و باعث شده بود با ژولی عروسی کند، چون ناپلئون...
farzane
گمان می‌کنم اگر نمی‌توانستم این چیزها را توی دفترم یادداشت کنم، دیوانه می شدم. چون حرف دلم را به هیچ کس نمی‌توانم بزنم. توی دلم می‌گویم چه‌قدر در این شهر بزرگ پاریس تنها هستم! در شهر خودم، در شهری‌که هم بی‌نهایت خوشبخت بوده‌ام و هم بی‌نهایت تیره‌روز.
farzane
وقتی یک‌نفر ناگهان مرهم روی زخمی می‌گذارد که از خیلی وقت پیش جوش خورده، آدم چه می‌کند؟ ـ آن کسی را که دارد مرهم روی این زخم می‌گذارد مسخره می‌کند، دزیره! ـ بله، آدم باید به ریش امپراتور بزرگ فرانسه بخندد.
fatima
شب، همهٔ ترس‌ها ابعاد غول‌آسایی پیدا می‌کنند، چون آدم با آن‌ها تنها می ماند.
naomi
«گفته‌تان اگر بله است باید بله باشد و اگر نه، نه؛ آن‌چه به آن افزوده شود ناشی از خبث طینت است»
marie
«تاریخ جهان از سرنوشت همهٔ آدم‌ها تشکیل شده است، نه؟ تنها کسانی که حکم مرگ صادر می‌کنند، یا درست بلدند توپخانه را کجا کار بگذارند و چگونه شلیک کنند نیستند که تاریخ دنیا را رقم می‌زنند. به‌گمان من دیگران هم ــ منظورم این است که این آدم‌هایی که سر از بدن‌شان جدا شد، یا آن‌هایی که توپ به‌طرف‌شان نشانه‌گیری شده‌است، و به‌طور کلی همهٔ مردها و زن‌هایی که زنده‌اند، امیدوارند و آخر سر هم می‌میرند، به‌نحوی تاریخ جهان را رقم می‌زنند.»
Aysan
شب‌ها آدم بیش‌تر وحشت برش می‌دارد
°•𝐌𝐢𝐬𝐬 𝐬𝐜𝐚𝐫𝐥𝐞𝐭•°
«چه حماقتی! خطر از جانب آن‌هایی که پیش از شما بوده‌اند متوجه‌تان نیست، از طرف کسانی است که پس از شما می‌آیند.»
helen
به آن که مرا از گورم برانگیخته
عضوی از قبیله لیلی ها
و این‌همه خون بی‌گناهان، دخترخانم، نباید بی‌ثمر ریخته شده باشد!
Mehrnaz

حجم

۷۸۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۳۸۸ صفحه

حجم

۷۸۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۳۸۸ صفحه

قیمت:
۷۹,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲۳صفحه بعد