بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب گنجینه‌ی آثار ادگار آلن پو | طاقچه
تصویر جلد کتاب گنجینه‌ی آثار ادگار آلن پو

بریده‌هایی از کتاب گنجینه‌ی آثار ادگار آلن پو

۳٫۷
(۲۱)
هرگز نتوانستم بفهمم که آیا چاق بودن انسان را شوخ طبع می‌کند و یا شوخ طبعی موجب چاقی می‌شود؛ اما بدون شک یک طنزپرداز لاغر، عجیب‌ترین موجود زمین است.
گیسو
تنها ولخرجی بزرگ او خرید کتاب بود
|قافیه باران|
بدون شک هر نظریهٔ عمومی و مورد پذیرش، چیزی جز یک کم عقلی و ساده لوحی عامه پسند نیست
کتاب باز
حتی برای گمراهانی که زندگی و مرگ را به مسخره می‌گیرند، مسائلی وجود دارد که نمی‌توان با آن‌ها از درب شوخی درآمد.
Shayan
محیط‌های تاریک همیشه مکان مناسب‌تری برای اندیشیدن عمیق بوده است
کتاب باز
«شاید همین سادگی موضوع است که شما را به اشتباه می‌اندازد!»
MTA
دیگر امیدم را از دست داده بودم و تصور می‌کنم همین ناامیدی اعصابم را آرام کرده بود
|قافیه باران|
در واقع ما در اعماق دره به دنبال حقیقت هستیم در حالی که او برفراز قلهٔ کوه به ما می‌نگرد.
mahdi
نمی توان گفت تحلیل‌گری دقیقا همان تیزهوشی و فراست است، زیرا انسان گاهی با وجود هوش سرشار قادر به تحلیل نیست. استعداد ترکیب یا سازندگی که دقت و تیزهوشی توسط آن‌ها شکوفا می‌شوند و علمای روح و روان انسان به اشتباه این نیرو را نوعی استعداد ذاتی می‌پندارند و به عضوی خاص منسوب می‌کنند.
-؟!.شبح.!؟-
«محیط‌های تاریک همیشه مکان مناسب‌تری برای اندیشیدن عمیق بوده است.»
MTA
مگر به شما نگفته بودم آنچه را که جنون می‌نامید، چیزی جز حساسیت و قدرت بی‌اندازهٔ حواس نیست؟
Atia
فلسفه دربارهٔ این موضوع بحث نمی‌کند، اما من شک ندارم که گرایش به بی‌خبری و گمراهی، یکی از نخستین انگیزه‌های بشر است. نیرویی بنیادین و جدایی‌ناپذیر که شکل‌گیری شخصیت انسان را جهت‌دهی می‌کند. چه کسی می‌تواند ادعا کند بارها و بارها خود را در حال ارتکاب عملی نکوهیده غافلگیر نکرده است؟ عملی که تنها به این دلیل انجام گرفته که نباید انجام می‌شده! مگر نه این که انسان در بهترین داوری‌های خود تمایل شدیدی به زیرپا گذاشتن قوانین ندارد، تنها به این دلیل که قانون است؟
k
پشیمانی تلخی را در دل احساس می‌کردم. او را به دار آویختم، زیرا می‌دانستم که مرا دوست دارد و می‌دانستم که هیچ خطایی از او سر نزده که لایق چنین مجازاتی باشد. او را به دار آویختم، زیرا می‌دانستم که با این کار مرتکب گناهی بزرگ می‌شوم، گناهی که برای روح من نابودی بخشش ناپذیر پروردگار را به ارمغان خواهد آورد. (البته اگر چنین چیزی امکان پذیر باشد!)
k
«او دیوانه نیست، اما شاعر است پس می‌توان از او انتظار جنون داشت!»
s
مردن از فرط خنده باید با شکوه‌ترین نوع مرگ باشد
|قافیه باران|
عادت داشت مسایلی را که از درکشان عاجز بود، موضوعاتی عجیب و خارق‌العاده قلمداد کند و این عادت موجب شده بود همواره در میان عجایب به سر ببرد، زیرا زندگی همیشه او را در موقعیت‌هایی خارج از حیطهٔ درک و فهمش قرار می‌داد.
MTA
«بدون شک هر نظریهٔ عمومی و مورد پذیرش، چیزی جز یک کم عقلی و ساده لوحی عامه پسند نیست
سعادت فر
«بمان برای من که در آن خاک ژرف به ملاقاتت خواهم شتافت.»
nazanin
«محیط‌های تاریک همیشه مکان مناسب‌تری برای اندیشیدن عمیق بوده است.»
s
دنیای مادی سرشار از تشابهات دقیق با دنیای معنوی است و همین تشابهات است که اصول علم بیان را به درستی نشان می‌دهد و باعث می‌شود یک استعاره یا مقایسه بتواند توصیفی را زیبا جلوه بدهد. به طور مثال قانون ثقل در طبیعت مادی و مجرد یکسان جلوه می‌کند، یعنی یک جسم بزرگ و سنگین از یک جسم کوچک و سبک دشوارتر حرکت می‌کند. در عالم مجهولات نیز نظریهٔ مشابهی داریم که می‌گوید هوش‌هایی با ظرفیت بالاتر که از درجات پایین‌تر خود استوارتر به نظر می‌رسند، آن‌هایی هستند که با سرعت کمتری حرکت می‌کنند و در شروع حرکت به علت تردید آشفتگی بیشتری را نشان می‌دهند.
s
بشر نمی‌توانست هم آگاه باشد و هم تسلیم
montag
شاید برخی این روش را بررسی عمقی بنامند اما حقیقت همیشه در ته چاه نیست. به عقیدهٔ من چیزهایی که بیشتر می‌توانند نظر ما را به خود جلب کنند، آنهایی هستند که در دیدرس ما قرار دارند. در واقع ما در اعماق دره به دنبال حقیقت هستیم در حالی که او برفراز قلهٔ کوه به ما می‌نگرد. با مشاهده اجرام آسمانی می‌توانیم نمونه‌
v.fahimi
هوش‌هایی با ظرفیت بالاتر که از درجات پایین‌تر خود استوارتر به نظر می‌رسند، آن‌هایی هستند که با سرعت کمتری حرکت می‌کنند و در شروع حرکت به علت تردید آشفتگی بیشتری را نشان می‌دهند.
مژده
سیاهی تاریکی برهمه جا سایه افکند! و چنان بود که گویی تمامی حواس، در سقوط شتابناک دیوانه‌وار روح به درون دوزخ بلعیده شد. از آن پس، سکوت، سکون و شب، تمامی وجود بود.
کاربر ۸۵۵۳۶۴۰
حتی در گور نیز همه چیز از دست نمی‌رود.
کاربر ۸۵۵۳۶۴۰
مرد بیهوش، کسی نیست که کاخ‌های شگفت‌انگیز و چهره‌های آشنا را در زغال برافروخته می‌بیند؛ کسی نیست که هنگام شناور ماندن در هوا، صحنه‌های اندوهباری را می‌بیند که دیگران را یارای دیدن آن‌ها نیست؛ کسی نیست که حتی در عطر گلی ناشناس می‌اندیشد؛ کسی نیست که ذهنش با شنیدن نغمه‌ای که پیشتر توجهش را جلب نکرده بود، به خود می‌پیچد.
کاربر ۸۵۵۳۶۴۰
اگرچه مرگ برای من نوعی رهایی بود. آه! احساسی غیر قابل توصیف را تجربه می‌کردم. با این وجود اندیشیدن به این که تا لحظاتی بعد تیغهٔ برنده و درخشان تبر سینهٔ من را خواهد شکافت، سلولهایم را به لرزه وامی داشت
کاربر ۸۵۵۳۶۴۰
این امید بود؛ امیدی که بر تخت شکنجهٔ من پیروز می‌شود؛ امیدی که در گوش مرد محکوم- حتی در سیاه چالهٔ دادگاه تفتیش عقاید- نجوا می‌کند.
کاربر ۸۵۵۳۶۴۰
تنها برای مدتی کوتاه از چنگال نوعی از مرگ گریخته بودم تا به دست مرگی دردناک‌تر سپرده شوم
کاربر ۸۵۵۳۶۴۰

حجم

۴۸۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۵۶۴ صفحه

حجم

۴۸۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۵۶۴ صفحه

قیمت:
۱۵۰,۰۰۰
تومان