بریدههایی از کتاب حکومت نظامی
۴٫۰
(۲۲)
هرقدر کمتر بفهمند، بیشتر اطاعت خواهند کرد
Mohammad
شما به مردم رنج گرسنگیکشیدن و جداشدنها را دادهاید تا مانع طغیانکردنشان بشوید. فرسودهشان میکنید، نیرو و وقتشان را هدر میدهید تا نه فرصت و نه انگیزهٔ خشمگینشدن را داشته باشند. خیالتان آسوده، آنها درجا میزنند. بهرغم تعداد زیادشان تنها هستند، مثل من که تنهایم. هریک از ما بهخاطر بزدلی دیگران تنها میماند
Mohammad
اما من مغرورتر از آن هستم که بدون احترامگذاشتن به خودم، دوستت داشته باشم
Mohammad
صدسال پس از مردنم
زمین از من خواهد پرسید
آیا سرانجام فراموشت کردهام
و من جوابش را نخواهم داد!
nmroshan
ما تیرهروزترین آدمها هستیم! امید تنها ثروتمان ست. چهگونه میتوانیم خودمان را از آن محروم کنیم؟
علی دائمی
میخواهد آنگونه که درنظر دارد خوشبخت باشیم، نه آنطور که خودمان دلمان میخواهد. اینها لذتهای اجباری هستند، زندگی سرد و بیرونق، خوشبختی به شیوهٔ حبس ابد.
saeed
روی همه علامت بگذارید! حتا کسانی که حرفی نمیزنند ولی میشود حرفهاشان را شنید! آنها دیگر نمیتوانند اعتراض کنند، اما سکوتشان گوشخراش است! دهانهاشان را خرد کنید، به آنها دهانبند بزنید و واژههای کلیدی را یادشان بدهید تا آنها هم پیوسته همان چیزها را تکرار کنند، تا شهروندان خوبی بشوند که ما به آنها نیاز داریم.
علی دائمی
افسرها توی رختخوابشان میمیرند و جنگ و بدبختیهایش نصیب ما میشود!
علی دائمی
در این دنیا همهچیز دروغ است
هیچچیز حقیقت ندارد جز مرگ
Maryam
ما در دنیای دیگری زندگی میکنیم که آدمها نمیتوانند زندگی کنند.
saeed
زندهباد مرگ، دیگر از آن نمیترسیم.
علی دائمی
گیسوان سیاه عشق چه شدند؟ این گیسوان موقعیکه همهچیز بر وفق مراد است، عاشقند! اما دوران تیرهروزی که فرامیرسد، فرار میکنند.
علی دائمی
شد. اما مردها، فکرها و نظریهها را ترجیح میدهند. از مادرانشان میگریزند، از معشوقههاشان جدا میشوند و بهسوی ماجراها میروند، مجروحهایی بدون زخم، مردههایی بدون خنجر، شکارچیان اشباح، آوازخوانهای تنها، زیر آسمان گنگ بهدنبال اتحادی ناممکن هستند و از تنهاییای به تنهایی دیگری گام برمیدارند، بهسوی آخرین انزوا، مردن در بیابان برهوت.
javadazadi
موضوعی که مرا به این فکر میاندازد که باید این وضعیت را پنهان نگه داشت و به هیچ بهایی حقیقت را برای مردم فاش نکرد.
محمد جواد اخباری
این ستارهٔ دنبالهدار نشانهٔ حادثهٔ ناگواری است. به شما هشدار میدهد!
به نظرتان باورنکردنی میآید؟ انتظار همین را هم داشتم. وقتی سه وعده غذاتان را میخورید، هشت ساعت کارتان را میکنید، به هر دو زنتان میرسید، گمان میکنید همهچیز مرتب و روبهراه است. ولی نه، مرتب نیست. توی صف قرار گرفتهاید. در صفی منظم، با قیافههایی هشیار و روشنبین، آماده برای روبهروشدن با فاجعه.
علی دائمی
مردم به شنیدن کلمات پیچیده و مبهم عادت کنند. هرقدر کمتر بفهمند، بیشتر اطاعت خواهند کرد.
saeed
ویکتوریا: من سرسخت و شکستناپذیرم! جز عشقم چیز دیگری نمیشناسم! دیگر هیچ چیز مرا نمیترساند و زمانی که دنیا به آخر برسد، اگر فقط دست تو را در دستم داشته باشم، خوشبختیام را فریادزنان اعلام خواهم کرد.
کاربر ۴۱۰۵۵۶۳
نادا: به همهٔ فرماندهان منطقه دستور داده شده افراد ساکن در منطقهشان را وادارند به حکومت جدید رأی بدهند.
نخستین مقام برجسته: کار آسانی نیست. ممکن است بعضیها علیه آن رأی بدهند.
نادا: نه، اگر از اصول درست پیروی کنید، مشکلی پیش نمیآید.
نخستین مقام برجسته: اصول درست؟
نادا: اصول درست میگویند رأیدادن آزاد است. یعنی رأیهای مثبتی را که به حکومت میدهند، آزادانه داده شده تلقی میکنند. اما سایر رأیها، برای از میانبرداشتن سد و مانعهای پنهانی که میتوانستهاند مانع انتخابی آزاد بشوند، با روش ترجیحی شمرده میشوند، یعنی افزودن رأیهای موافق به خارج قسمت رأیهای سفید در رابطه با رأیهای باطلشده. روشن شد؟
نخستین مقام برجسته: روشن، آقا؟... چه عرض کنم، ولی بالاخره انگار حالیام شد.
نادا: تحسینتان میکنم، اما چه فهمیده باشید و چه نفهمیده باشید، فراموش نکنید که نتیجهٔ بیچونوچرای این روش انتخابات این است که رأیهای مخالف همیشه باطل انگاشته میشوند.
ZinBook
قاضی: دیگران را به حال خودشان بگذار و به فکر خانه باش.
محمد جواد اخباری
خودم را دیگر بهجا نمیآورم، هرگز از کسی نترسیدهام، اما این بیماری چیز دیگری است. شرف و آبرو در برابرش هیچ است و احساس میکنم دارم خودم را به دستش میسپارم. (ویکتوریا به طرفش میرود.) به من دست نزن. شاید هماکنون بیماری به من هم سرایت کرده باشد، آنوقت از من واخواهی گرفت.
علی دائمی
حجم
۹۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۹۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
قیمت:
۲۸,۰۰۰
تومان