جملات زیبای کتاب با مادرم همراه | طاقچه
تصویر جلد کتاب با مادرم همراه

بریده‌هایی از کتاب با مادرم همراه

انتشارات:انتشارات سخن
دسته‌بندی:
امتیاز
۴.۳از ۹ رأی
۴٫۳
(۹)
کاش همهٔ ما آینه بودیم و صادق. افسوس که بیش‌ترمان پرده‌ایم، نهانکار و عافیت‌جو.
adilipour
اما هنوز در ژرفای چشمانش چیزی مثل فانوسی که برسر مزار می‌سوزد، سوسو می‌زند. انگار شعله‌یی‌ست که به جان کندن، شب را به انتظار صبح سپری می‌کند. انگار حرفی‌ست که برسر زبان است امّا بیرون نمی‌آید. این امید بی‌نوای اوست.
azin
گنجشکی بودم که دهان باز می‌کردم و خوراک در دهانم می‌گذاشت. کبوتری بودم که برشانه‌اش می‌نشستم و گرمی‌ی نفسش را حسّ می‌کردم. برّه‌یی بودم که پشتم از احساس نوازش دستانش کش می‌آمد. آغوشش حصار اَمنَم بود. هرگاه که رعد می‌غرّید به این حصار امن می‌گریختم و او بالهٔ عبای بَرَک را روی دوشم می‌کشید و مرا به سینه می‌فشرد و اشکم را با دستمال نازک سفیدش می‌سترد. به نظر من آغوش مردی که عاشق است، چنین است.
azin
در همان آغاز جنگ، هیتلر به فتوحاتی برق‌آسا دست یافت. شاید نفرتی که در اذهانِ مردم از انگلیس وجود داشت موجب بود که دشمن او را دوست بدارند و عجیب است که هرزمان ملّت ما ناکامی‌ی خود را نتیجهٔ تجاوز یکی از دولِ بزرگ می‌داند. امروز امریکا در مقامِ پیشین انگلیس نشسته است.
adilipour
همین قدر که به زبان فرانسوی صحبت می‌کنید غنیمتی‌ست. آخر می‌گویند هرکس دو زبان می‌داند دو فرهنگ متفاوت را می‌شناسد و به عبارت خودمانی دو نفر است.»
مهرسام
این قبولِ ستم، از سوی زنان و زورگویی و ستم‌کاری از جانب مردان، تازگی ندارد. طبقهٔ برتر و فروتر نمی‌شناسد. گویا زنان ما را سالیان دراز و در طول قرن‌ها افسون کرده بودند.
مهرسام
من اصلا با او آن دوستی و الفتی را که با اخوان دارم، ندارم. اخوان مثلِ خویشاوندِ ماست. با ما خانه خودی‌ست.
Zeinab Ghahremani
آغاز کرده‌ام و باز ادامه خواهم داد. اکنون خون شیر شده است و می‌خواهم که شیر قُوتِ طفل نوزادِ روح من شود. می‌خواهم روان خود را با آن‌چه می‌نویسم پرورش دهم.
Zeinab Ghahremani
خدایا! این موسیقی را، این پنجه‌های هنرمند را و این مواهب خود را از ما نگیر! خدایا نگذار نعمت تو کفران شود! روی خوب، صدای خوب و استعداد و ذوق، نعمت توست. نعمت خاصّی که به همه کس نمی‌دهی به آنان می‌دهی که عزیزشان داشته‌ای.
حمیده ش
موسیقی‌ی ایرانی پدر و مادر من است و موسیقی‌ی ملل دیگر افرادی مهربان و ناشناس.
Zeinab Ghahremani
گاهی حسّ می‌کنم چیزی برای نوشتن ندارم، مثلِ همین حالا. گاه از درون خالیم. انگار که هیچ چیز این دنیا به من مربوط نمی‌شود.
Zeinab Ghahremani
کرامت واقعی، ارادتی‌ست که در دلِ دیگران بتوانی ایجاد کنی.
Zeinab Ghahremani
ای مهربان، مدتی این مثنوی تأخیر شد! متحیرم که چه بنامم تو را. همیشه با عنوان «ای مهربان» نامه را آغاز می‌کردم و می‌دانستم که این «مهربان» کسی جز آرزوی تحقّق نیافتهٔ من نیست. هنوز هم می‌خواهم که کسی با من مهربان باشد و در عالم واقع از این موجود خبری نمییابم.
Zeinab Ghahremani
می‌بایستی نقطهٔ اوج طاق تخیل خود را درست در میان فاصلهٔ دو پنجرهٔ زیر طاق قرار می‌دادم.
Zeinab Ghahremani

حجم

۳۲۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۵۲۳ صفحه

حجم

۳۲۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۵۲۳ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان