بدتر از اشکهای یه زن تنها چی میتونه تو دنیا وجود داشته باشه
AVA
من ماجرا رو به شما میگم دوشیزهٔ عزیز. یه اشتباه بدی رخ داده. ستوان داشته شتابان خودشو میرسونده در خونهٔ عمهٔ شما. حالا نگو نشانی رو اشتباه کرده و به جای خونهٔ عمهٔ شما، میره خونهٔ عمهٔ جیانینا و اشتباهی به جای ازدواج با شما با جیانینا ازدواج میکنه. باورتون میشه؟ سر یه سوء تفاهم کوچیک.
Aminam
ذات هیچوقت دروغ نمیگه.
Aminam
پس چرا جوری وانمود کرد که کاستانزا رو دوست داره؟
گواسکونیا: قربان خود عشق اساسش بر فریب و پنهان کاریه. از قبل از ما بوده تا بعد از ما هم ادامه داره.
Aminam
نمیتونم خودمو متقاعد کنم که یه مرد جنگجو چطور میتونه دوست داشتن یه زنو جایگزین لذت جنگ بکنه.
Aminam
هیچ وقت فکر نمیکردم کار من با تو به اینجا برسه. میدونم که ده دقیقه بعد رفتن تو من میمیرم. تو میرفتی و من توی همین اتاق بوی تو رو به مشام میکشیدم و میمردم و وقتی پدرم جسد منو توی این اتاق میدید از حیرت شاخ درد میآورد و وقتی صورت منو نگاه میکرد رد غم رو توی چهرهم میفهمید.
Aminam
جیانینا: رنج، یه هدیهست برای آدمهای شایستهای که دنبال زیبایی میگردن...
دولاکوتریه: درسته عزیزم. تا حالا اینطوری به رنج نگاه نکرده بودم. حالا طور دیگهای به رنج نگاه میکنم و رنج میکشم و از رنجور بودن خود دلشادم.
Aminam
ما در غار تاریکی هستیم که نور عشق اونو روشن کرده
Πυρια