بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شام شوکران | طاقچه
تصویر جلد کتاب شام شوکران

بریده‌هایی از کتاب شام شوکران

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۲از ۱۱ رأی
۳٫۲
(۱۱)
عشق یعنی بیستون کندن بدست عشق یعنی راهد اما بت‌پرست عشق یعنی سوختن یا ساختن عشق یعنی زندگی را باختن عشق یعنی سر به دار آویختن عشق یعنی اشک حسرت ریختن عشق یعنی یک شقایق غرق خون عشق یعنی درد و محنت در درون عشق یعنی شب نخفتن تا سحر عشق یعنی سجده‌ها با چشم تر عشق یعنی مست و بی‌پروا شدن عاقبت هم در جهان رسوا شدن
z.gh
گذر زمان، همیشه هم حلال مشکلات نیست... بعضی مسائل اگر کهنه شوند، دیگر قابل حل نیستند، برای آنکه آنقدر عمیق می‌شوند که آدم به آن‌ها عادت می‌کند... عقل حکم می‌کند، وقتی چیزی مطابق خواسته آدم نیست از همان اول، تکلیفمان را با آن روشن کنیم تا مجبور نشویم مدت‌ها چیزی را بپذیریم که مطابق خواسته قلبی‌امان نیست. تحمل کردن، تصمیم نهایی آدم‌های ضعیف است، آدم‌های قوی و اهل عمل، راهی به جز تحمل برای مشکلاتشان پیدا می‌کنند بزرگی می‌گوید اگر برای به دست آوردن چیزی که دوست داری، نجنگی، مجبوری برای همه عمر همان را که داری، دوست داشته باشی... می‌دانید این یعنی چه؟ یعنی تسلیم شدن، نه به خواست خود، بلکه به جبر روزگار... یعنی حقارت! یعنی ذلت...
z.gh
جهان در دستان کسانی است که شهامت رویا دیدن، خواستن، و خطر کردن برای زیستن کنار رویاهایشان را دارند، و هرگز با رویاهایشان نمی‌جنگند، زیرا می‌دانند که رویاهای انسان از اراده او نیرومندترند... تعهدات، هرگز نباید انسان را از رفتن به دنبال رویاهایش باز دارند. زیرا دنیای بیرون از ما مدام تغییر می‌کند، ما نیز بخشی از این تغییریم. اگر رویاهایمان را بپذیریم و برای رسیدن به آن‌ها تلاش کنیم فرشتگان ما را هدایت و حفاظت خواهند کرد تا ما با پذیرش و رسیدن به رویاهایمان هر روز تغییری شگرف‌تر کنیم. و عاقبت دنبا تنها جایگاه کسانی می‌شود که در رویاهایشان زندگی کرده‌اند و برای به دست آوردنش جنگیده‌اند... رویاها بهایی دارند.. گران یا ارزش مهم نیست. بهای رویایت را بپرداز تا از خودت شرمنده نباشی... زیرا تنها انسانی که از خود شرمگین نیست می‌تواند شکوه خداوند را متجلی کند.
z.gh
خدا... حرف‌هایش را در دنیای اطراف ما نوشته است خدا، هر روز و هر لحظه، و در هر موردی که ما بخواهیم با علائم و نشانه‌ها با ما حرف می‌زند. تنها کافی است به اتفاقات زندگیمان توجه کنیم، تا ببینم که خدا پیغام‌اش را کجا و چه طور برای ما نوشته...
z.gh
گذر زمان، همیشه هم حلال مشکلات نیست... بعضی مسائل اگر کهنه شوند، دیگر قابل حل نیستند، برای آنکه آنقدر عمیق می‌شوند که آدم به آن‌ها عادت می‌کند... عقل حکم می‌کند، وقتی چیزی مطابق خواسته آدم نیست از همان اول، تکلیفمان را با آن روشن کنیم تا مجبور نشویم مدت‌ها چیزی را بپذیریم که مطابق خواسته قلبی‌امان نیست. تحمل کردن، تصمیم نهایی آدم‌های ضعیف است، آدم‌های قوی و اهل عمل، راهی به جز تحمل برای مشکلاتشان پیدا می‌کنند
کاربر ۲۱۵۱۶۱۸
کتاب را بستم. حافظ هم شوخی‌اش گرفته بود. نشسته بود حال دل خودم را برای خودم شرح می‌داد. خودم کم از دست خودم می‌کشیدم، حضرت حافظ هم نمک روی زخمم می‌پاچید. احتمالاً با شاخ نباتش هم همین کار را کرده بود که یک عمر آرزویش به دلش مانده بود.
حدیث بانو
جهان در دستان کسانی است که شهامت رویا دیدن، خواستن، و خطر کردن برای زیستن کنار رویاهایشان را دارند، و هرگز با رویاهایشان نمی‌جنگند، زیرا می‌دانند که رویاهای انسان از اراده او نیرومندترند... تعهدات، هرگز نباید انسان را از رفتن به دنبال رویاهایش باز دارند. زیرا دنیای بیرون از ما مدام تغییر می‌کند، ما نیز بخشی از این تغییریم. اگر رویاهایمان را بپذیریم و برای رسیدن به آن‌ها تلاش کنیم فرشتگان ما را هدایت و حفاظت خواهند کرد تا ما با پذیرش و رسیدن به رویاهایمان هر روز تغییری شگرف‌تر کنیم
حدیث بانو
من همیشه فکر می‌کردم وقتی یک مرد اینطور عاجزانه، بی‌قرار زنی شود و به او ابراز علاقه کند، به چه ذلتی خواهد افتاد... فکر می‌کردم، تکبر و خودستایی آن زن، بیچاره‌اش خواهد کرد. فکر می‌کردم لجن مال خواهد شد. من همیشه مرد را خدای زن دیده بودم و فکر می‌کردم که اگر برعکس شود، حتماً مرد به حضیض ذلت خواهد افتاد. اما عملاً این‌طور نشد، مهراوه با همه زن‌ها فرق می‌کرد. چنان برایم دل می‌سوزاند و هوایم را داشت که گاهی احساس می‌کردم واقعاً بیماری عجیبی‌ای گرفته‌ام و توانایی‌هایم را از دست داده‌ام...
حدیث بانو
فرار از جفت روحی، برای روح هم جفتش به هیچ وجه ممکن نیست هر تلاشی برای فرار از آن غیرممکن است درست مثل براده های آهنی که در میدان مغناطیسی اسیر شده باشند. دو روح جفت وقتی که یکدیگر را می‌یابند، هیچ منطقی را نمی‌پذیرند در هیچ پرده‌پوشی جا نمی‌گیرند هیچ حد و اندازه‌ای را نمی‌شناسند و در چهارچوب هیچ قانونی نمی‌گنجند... می‌روند و می‌روند تا جایی که درهم حلول کنند و به خویشاوندی برسند، پس از آن تعالی می‌یابند
حدیث بانو
حقیقت این است که برای پیدا کردن جفت روحی هیچ زحمتی لازم نیست... چون هر چقدر هم که بگردی، بیهوده است. پیدایش نمی‌کنی. جفت روحی یک روز و یک جا و یک وقتی درست زمانی که منتظرش نیستی، پیش رویت سبز می‌شود و در هیأتی بی‌نظیر، حیرت‌زده‌ات می‌کند آنقدر آشنا و نزدیک و صمیمی که انگار هزار سال است می‌شناسی‌اش
حدیث بانو
در یک روز و یک لحظه، کسی را می‌بینی ناگهان حس غریبی از زوایای روحت طلوع می‌کند و تا هرجا که یک روح ارتفاع دارد، دل تو را با خودش می‌برد فارغ از همه بایدها و نبایدها در روشنایی یک حس، دوست‌داشتنی عمیق ریشه می‌بندد و در زیر نور سبز یقینی مطلق، سبز می‌شود و رشد می‌کنئد، این حس غریب، چنان خطوط آشنا و نگاه همدلی‌ای در صورت و نگاه محبوب می‌بیند که گویی سالهاست که او را می‌شناسد. آن وقت است که روح آدمی با هم جفتش، در عین همه رودربایستی‌ها و غریبگی‌های خونی، چنان احساس خودمانی بودن می‌کند و چنان طعم خویشاوندی و بوی خویشاوندی و گرمای خویشاوندی از سخن و رفتار و آهنگ کلام یار احساس می‌کند که ناگهان خود را در پهن دشت بی‌کرانه مهربانی‌ای اسیر می‌بیند که گویی سالها در آن زیسته و زندگی کرده است.
حدیث بانو

حجم

۲۷۴٫۵ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۴۷۲ صفحه

حجم

۲۷۴٫۵ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۴۷۲ صفحه

قیمت:
۹۹,۹۰۰
۲۹,۹۷۰
۷۰%
تومان