برق که چیزی نیست
مرد اگر بود ادیسون
تو را کشف میکرد
که شب نمیشوی هرگز
تا چیزی کسی روشنت کند
زن
میدانم که اگر نباشم
تو هستی
جهان هست
نانوایی سر کوچهمان هست
بقالی گرانفروش سر گذر
کس دیگری هست
دست دیگری
خوب میدانم اگر نباشم
نیستم
بدون یک فعل وجود صرفشده در اولشخص
جهان باز هم جهان است
چیزی کم نمیشود
اما وانمود میکنم که اگر نباشم تو میمیری
و تظاهر میکنم فقط برای زنده ماندن تو زندهام