بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ستاره ها در دست | طاقچه
تصویر جلد کتاب ستاره ها در دست

بریده‌هایی از کتاب ستاره ها در دست

انتشارات:انتشارات سخن
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۰از ۵ رأی
۳٫۰
(۵)
در برابرِ آینه می‌ایستم نه برای آنکه خود را ببینم بل تا یقین پیدا کنم: آیا به‌راستی این که می‌بینم منم؟
Mohammad
زمانْ بادی است که از سمتِ مرگ می‌وزد.
Mohammad
به‌راستی که زندگی را خانه‌ای است که همه چیز در او می‌گنجد، و مرگ را خانه‌ای است که تنها یک چیز در او می‌گنجد: مرگ.
Mohammad
رؤیا اسبی است که ما را به دوردست می‌برد بی‌آنکه از جای خود تکان بخورد.
YaSaMaN
پس از فرازْ فرود است؟ باور نمی‌کنم؛ بلند همیشه به بلندتر راه می‌بَرَد.
YaSaMaN
چین و چروک‌ها ـ چاک‌هایی است در رخسار حفره‌هایی در دل.
YaSaMaN
سفر به من آموخته است که وقت را هنگامی که دستِ ابر آن را می‌نویسد بخوانم.
جو مارچ
بگو، ای آیینه از کجا آورده‌ای این تاریکی را که جز نور را منعکس نمی‌کند؟
جو مارچ
به هر جا که سفر کنی، به هر سو که رو نهی: اعماقِ تو دوردست‌ترین جاهاست.
YaSaMaN
تشنه‌ام و عطشم را فرونمی‌نشاند جز آبی که به آن نتوانم رسید.
YaSaMaN
هنوز پشتِ سرِ کودکی راه می‌روم که همچنان در اندام‌های من راه می‌سپارد؛
جو مارچ
روشنایی نه درخواست می‌کند و نه چیزی می‌گیرد: همیشه عطا می‌کند.
YaSaMaN
از هر چیز می‌توانی پوشیده بمانی جز از زمان.
ali73
حقایق را به‌ندرت می‌پذیریم مگر از لبانی که مرده باشد.
جو مارچ

حجم

۱۱۴٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

حجم

۱۱۴٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان