بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب جان‌های شیفته؛ دیالوگ‌های شاعرانه | طاقچه
تصویر جلد کتاب جان‌های شیفته؛ دیالوگ‌های شاعرانه

بریده‌هایی از کتاب جان‌های شیفته؛ دیالوگ‌های شاعرانه

نویسنده:واهه آرمن
انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۹از ۲۵ رأی
۳٫۹
(۲۵)
باید کمی مُرد باید کمی مُرد...
vafa
گاهی برای همیشه ماندن باید کمی مُرد باید کمی مُرد...
-Dny.͜.
«رؤیاهاتو محکم بچسب واسه این‌که اگه رؤیاها بمیرن زندگی عین مرغ شکسته‌بالی می‌شه که دیگه مگه پروازو خواب ببینه»
afsaneh_&_fatemeh
«زیباترین دریا دریایی است که هنوز در آن نرانده‌ایم زیباترین کودک هنوز شیرخواره است زیباترین روز هنوز فرا نرسیده است و زیباتر سخنی که می‌خواهم با تو گفته باشم هنوز بر زبانم نیامده است»
AmirHossein
«من خوب می‌دانم که حتا در شلوغ‌ترین شهر دنیا تنها خواهم بود»
آیدا
«ماه اگر می‌خندید شبیه تو می‌شد»
درسا
گاهی برای همیشه ماندن باید کمی مُرد باید کمی مُرد...
مریم کوهی
شاید خدا در همین نزدیکی پشت مرگ پنهان است
یك رهگذر
ماکسیم: «ما به‌درستی نمی‌دانیم که شهر رُم را چه کسی بنا کرد اما نام آلاریک را که ویرانش کرد به‌خوبی می‌دانیم»
Fa
«وقتی تصاویر شاد را دیگر تنها در خواب می‌توان دید گمان می‌کنی بیدار شدن از خواب آسان است؟...»
masoome
گاهی برای همیشه ماندن باید کمی مُرد باید کمی مُرد...
AmirHossein
«رؤیاهاتو محکم بچسب واسه این‌که اگه رؤیاها بمیرن زندگی عین مرغ شکسته‌بالی می‌شه که دیگه مگه پروازو خواب ببینه»
AmirHossein
مادرم را از روزی که رفت بیشتر از زمانی که کنارم بود صدا کرده‌ام پیش از آن همیشه او صدایم می‌کرد...
آیدا
«زندگی من جز جنونی شیرین نبوده افسوس»
کیمیا نوروزی
گاهی برای همیشه ماندن باید کمی مُرد باید کمی مُرد...
|ݐ.الف
«ما به‌درستی نمی‌دانیم که شهر رُم را چه کسی بنا کرد اما نام آلاریک را که ویرانش کرد به‌خوبی می‌دانیم»
.ً..
تمام دانایی‌مان ما را به نادانی‌مان نزدیک می‌کند و تمام نادانی‌مان ما را به مرگ نزدیک می‌کند
یك رهگذر
«من غمی دارم که از سرزمین پدری آورده‌ام و شما هرگز نمی‌توانید تصور کنید که با چه شوقی به دیدار این درد می‌شتابم»
ناشناس
روزگار عجیبی‌ست پدر را در خانهٔ پدری از یاد برده‌ایم می‌دانی ماکسیم وقتی پدری فرزندش را از یاد می‌برد غم‌انگیز است و نفرت‌انگیز است وقتی فرزندی پدرش را از یاد می‌برد
مریم کوهی
هُوانِس هوا تاریک‌روشن است بیدار شو برویم هُوانِس: «وقتی تصاویر شاد را دیگر تنها در خواب می‌توان دید گمان می‌کنی بیدار شدن از خواب آسان است؟...»
|ݐ.الف
اریک: «برای من مرگ یک واقعه نیست یک راز است»
masoome
«به این ترتیب شما نمی‌دونین مرگ چیه» و دکتر س... که گفته بود «بدترین اتفاقی که می‌تونه برای این سؤال بیفته اینه که پاسخی بهش داده بشه»
Sina Iravanian
مادرم را از روزی که رفت بیشتر از زمانی که کنارم بود صدا کرده‌ام پیش از آن همیشه او صدایم می‌کرد...
|ݐ.الف
«کفر می‌گویم داد می‌زنم خدایی نیست اما خدا از آتش کوره کسی را بیرون می‌کِشد که کوه هم در برابرش به لرزه می‌افتد و امر می‌کند دوستش بدار!»
یك رهگذر
روزی که به خانه‌ام آمد زمستان بود و برف می‌بارید گل سرخی به من داد و گفت این گل را از یک شعر قدیمی چیده‌ام ببین هنوز می‌بوید
ماهی
پیش از رفتن کودکانم را که در جنگ با دشمن یتیم شده‌اند و کودکان دشمنم را که در جنگ با ما یتیم شده‌اند کمی تاب می‌دهم
ماهی
«من غمی دارم که از سرزمین پدری آورده‌ام و شما هرگز نمی‌توانید تصور کنید که با چه شوقی به دیدار این درد می‌شتابم»
ماهی
«آن‌قدر انتظار کشیده‌ام که همه‌چیز را فراموش کرده‌ام»
دردونه
در طول سال‌ها شاعری کردن آموخته‌ام که هر رؤیایی از لحظه‌ای که در ذهنم شکل می‌گیرد و آن را به روی کاغذ می‌آورم، دیگر رؤیا نیست، واقعیتی است که در سطرهای شعرم جان می‌گیرد و نفس می‌کشد.
da☾
«دنیا این‌گونه به پایان می‌رسد نه با انفجار که با زوزه...»
Maryam

حجم

۷۰۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۵۷ صفحه

حجم

۷۰۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۵۷ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
۱۷,۵۰۰
۵۰%
تومان