بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کتاب | طاقچه
تصویر جلد کتاب کتاب

بریده‌هایی از کتاب کتاب

نویسنده:فاضل نظری
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۱۹۵ رأی
۴٫۵
(۱۹۵)
ما برای با تو بودن عمر خود را باختیم بد نبود ای دوست گاهی هم تو دل می‌باختی
_MahdiGhafuri_
در چرخش تاریخ، چه سرخورده چه سرخوش دنیا نه به جمشید وفا کرد، نه کورش
شیلا در جستجوی خوشبختی
از رستم پیروز همین بس که بپرسند: از کشتن سهراب به تهمینه چه گفتی؟
ترمه🍁
فریب‌خوردهٔ عقلم، شکست‌خوردهٔ عشق من از که شکوه کنم؟ چون به خود ستم کردم همیشه جای شکایت ز خلق بسیار است ولی برای تو از خود شکایت آوردم
م.حکیمی
تعریف تو از عقل همان بود که باید عقلی که نمی‌خواست سر عقل بیاید
Laya Bedashti
مدام در سفر از خویشتن به خویشتنم هزار روحم و در یک بدن نمی‌گنجم
فری‌‌با
تاوان عشق را دل ما هرچه بود داد
*𝐻𝑒𝒾𝓇𝒶𝓃
اگر به ملک رسیدی جفا مکن به کسی که آنچه «کاخ» تو را «خاک» می‌کند ستم است
مادربزرگ علی💝
ای که گفتی عشق را از یاد بردن سخت نیست «عشق» را شاید، ولی هرگز «مرا» نشناختی
up
تمام عمر کوهم خواندی و آتشفشان بودم سکوتم گرچه سر تا پا، شبی فریاد خواهم شد
Sana
برکهٔ بخت من از ماهی دلمرده پر است
شیلا در جستجوی خوشبختی
قلندرها و درویشان و حق‌گویان و عیّاران! من از راهی خبر دارم که ذکرش قل‌هوالله است
AVA
کوری که زمین خورد و منش دست گرفتم در فکر چراغی‌ست که از من برباید
ژنرالیسم
تو را هوای به آغوش من رسیدن نیست وگرنه فاصلهٔ ما هنوز یک قدم است
MrM
تمام عمر کوهم خواندی و آتشفشان بودم
zahra
ای عمر! چیستی که به‌هرحال عاقبت جز حسرت گذشته در آیندهٔ تو نیست
شیلا در جستجوی خوشبختی
شباهت تو و من هرچه بود ثابت کرد که فصل مشترک عشق و عقل، تنهایی‌ست
نَــسـی
ما برای با تو بودن عمر خود را باختیم بد نبود ای دوست گاهی هم تو دل می‌باختی من به خاک افتادم اما این جوانمردی نبود می‌توانستی نتازی بر من، اما تاختی ای که گفتی عشق را از یاد بردن سخت نیست «عشق» را شاید، ولی هرگز «مرا» نشناختی
Melika_SA
با آن که مرا از دل خود راند، بگویید ملکی که در آن ظلم شود، دیر نپاید
azami
سهم ماهی‌های عاشق را چه خوش پرداختی
آساره
دلخوش به جمع‌کردن یک مشت «آرزو»
khazar
نمی‌خوانم خدایش گرچه از اوصاف او پیداست که هم بر عیب ستّار است، هم بر غیب آگاه است
آساره
یک رود و صد مسیر، همین است زندگی
شیلا در جستجوی خوشبختی
ما برای با تو بودن عمر خود را باختیم بد نبود ای دوست گاهی هم تو دل می‌باختی
سکوت
ما اهلی عشقیم چه بهتر که بمیریم جایی که در آن شرط حیات است توحش
مپرس شادی من حاصل از کدام غم است که پشت پردهٔ عالم، هزار زیر و بم است
min
گمان مکن که تو مختاری و جهان مجبور که اختیار تو را هم خدا به جبر نوشت
کاربر ۴۵۹۵۳۳۰
خوش باد روح آنکه به ما با کنایه گفت گاهی به‌قدر صبر بلا می‌دهد خدا
محمدلو
خبر نداشتن از حال من، بهانهٔ توست بهانهٔ همهٔ ظالمان شبیه هم است
مهدی
ای عمر! چیستی که به‌هرحال عاقبت جز حسرت گذشته در آیندهٔ تو نیست
Nino

حجم

۳۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۳۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
۱۱۰,۰۰۰
تومان