بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب گریه‌های امپراتور | طاقچه
تصویر جلد کتاب گریه‌های امپراتور

بریده‌هایی از کتاب گریه‌های امپراتور

نویسنده:فاضل نظری
امتیاز:
۴.۶از ۲۴۸ رأی
۴٫۶
(۲۴۸)
تلخ و شیرین جهان چیزی به جز یک خواب نیست مرگ پایان می‌دهد یک روز این کابوس را
Aysan
تمام خانه سکوت و تمام شهر صداست! از این سکوت گریزان، از آن صدا بیزار
ژنرالیسم
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم
اِیْ اِچْ|
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست گاهی بهانه‌ای‌ست که قربانی‌ات کنند
محمدرضا میرباقری
هنوز غصه خود را به خنده پنهان کن! بخند! گر چه تو با خنده هم غم‌انگیزی
اِیْ اِچْ|
تلخ و شیرین جهان چیزی به جز یک خواب نیست مرگ پایان می‌دهد یک روز این کابوس را
هدی✌
بی‌قرار توام و در دل تنگم گله‌هاست
Laya Bedashti
زمین از آمدن برف تازه خشنود است من از شلوغی بسیار ردّپا بیزار
اِیْ اِچْ|
بی‌قرار توام و در دل تنگم گله‌هاست آه! بی‌تاب شدن عادت کم‌حوصله‌هاست مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب در دلم هستی و بین من و تو فاصله‌هاست آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد؟ » بال«وقتی قفس پر زدن چلچله‌هاست بی‌تو هر لحظه مرا بیم فروریختن است مثل شهری که به روی گسل زلزله‌هاست باز می‌پرسمت از مسئله دوری و عشق و سکوت تو جواب همه مسئله‌هاست
Laya Bedashti
آنچه را عقل به یک عمر به دست آورده‌ست دل به یک لحظه کوتاه به هم می‌ریزد
پروانه ای در باد
در غلغله جمعی و » تنها«شده‌ای باز آن‌قدر که در پیرهنت نیز غریبی
کاربر ۶۳۰۵۳۱۷
تو را خدا به زمین هدیه داده، چون باران که آسمان و زمین را به هم بیامیزی
مادربزرگ علی💝
بی‌تو هر لحظه مرا بیم فروریختن است مثل شهری که به روی گسل زلزله‌هاست
Aysan
در غلغله جمعی و » تنها«شده‌ای باز آن‌قدر که در پیرهنت نیز غریبی
اِیْ اِچْ|
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب در دلم هستی و بین من و تو فاصله‌هاست
نَــسـی
باز می‌پرسمت از مسئله دوری و عشق و سکوت تو جواب همه مسئله‌هاست
ali
آسمانی شدن از خاک بریدن می‌خواست بی‌سبب نیست که فواره فروریختنی‌ست
صالح:)
کی به انداختن سنگ پیاپی در آب ماه را می‌شود از حافظه آب گرفت؟!
هانی
آسمانی شدن از خاک بریدن می‌خواست
آسمان
آنچه را عقل به یک عمر به دست آورده‌ست دل به یک لحظه کوتاه به هم می‌ریزد
SARA
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب در دلم هستی و بین من و تو فاصله‌هاست
هانی
بارم که روی شانه عالم زیادی‌ام
ز غوغای جهان فارغ:)
یک روز دو دلباخته بودیم من و تو! اکنون تو ز من دلزده‌ای! من ز تو دلتنگ
هانی
در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار تا گفتم السلام علیکم... شروع شد
سیّد جواد
یا چشم بپوش از من و از خویش برانم یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم
کاربر ۲۶۸۲۵۸۸
بیچاره آهویی که صید پنجه شیری‌ست بیچاره‌تر شیری که صید چشم آهویی
arefe
هر کسی در دل من جای خودش را دارد جانشین تو در این سینه خداوند نشد
reza
به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد که تو رفتی و دِلم ثانیه‌ای بند نشد
SARA
خواستند از تو بگویند شبی شاعرها عاقبت با قلم شرم نوشتند: نشد!
هانی
چای می‌نوشم که با غفلت فراموشت کنم چای می‌نوشم ولی از اشک، فنجان پر شده‌ست
محدثه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۸۴ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۸۴ صفحه

قیمت:
۱۱۰,۰۰۰
۵۵,۰۰۰
۵۰%
تومان