بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب هزار اقاقیا در چشمان تو هیچ بود | طاقچه
تصویر جلد کتاب هزار اقاقیا در چشمان تو هیچ بود

بریده‌هایی از کتاب هزار اقاقیا در چشمان تو هیچ بود

انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۴از ۵ رأی
۳٫۴
(۵)
از ابدیت به‌سوی امروز صبح بازمی‌گشتی من برهنه بر سخنان تو سجده می‌کردم احساس آب و خنکی داشتم و سخن از عمرم کوتاه‌تر بود هر چند بهار افسون می‌کرد من زنده بودم
helya.B
مردی از تلفن عمومی به زنی تلفن می‌کند که آن زن خود را در خانه حلق‌آویز کرده است پس تا ابد تلفن زنگ می‌زند و تا ابد کسی گوشی را برنمی‌دارد.
amirkarimifar

حجم

۸۶٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۲۰۴ صفحه

حجم

۸۶٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۲۰۴ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان