بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شنل پاره | طاقچه
کتاب شنل پاره اثر نینا بربروا

بریده‌هایی از کتاب شنل پاره

نویسنده:نینا بربروا
انتشارات:نشر ماهی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۳از ۱۴۱ رأی
۳٫۳
(۱۴۱)
جوان‌ها، ناامید، با چهره‌هایی لاغر و تیره، به نظر می‌آمد پیر و شکسته شده‌اند.
𝘙𝘖𝘡𝘈
زندگی امیدها را از ما ستانده بود.
:)
چیزی عظیم می‌طلبیدم و خودم را بی‌نهایت کوچک می‌دیدم.
B-vafa
به‌زودی سی ساله می‌شدم و با وجود این، حس می‌کردم همچنان همان آدم هستم، هیچ‌چیز نیاموخته‌ام، هیچ‌چیز کشف نکرده‌ام، هیچ چیز به دست نیاورده‌ام که قبلا در آن‌جا نداشتم: شناخت زندگی، ناامیدی تنهایی، احساسات رفیع و رمزآلود.
The Stranger
ناله می‌کرد و از خنده به خود می‌پیچید.
B-vafa
در زندگی لحظاتی هست که آدم به دوست احتیاج ندارد.
The Stranger
ما بلایای بسیار از سر گذرانده بودیم. از هیچ‌چیز نمی‌هراسیدیم و مصیبت‌های دیگری نیز در پیش داشتیم. دعاها را فراموش کرده بودیم. زندگی امیدها را از ما ستانده بود. دعاها و امیدها از میانمان رخت بربسته بودند، بی‌بازگشت.
صبا
مسلمآ من بیش از دیگران تغییر کردم: سیزده ساله بودم، بیست و نه ساله شدم. از جوانی‌ام دیگر چیزی برایم نمانده بود
hmd@
به‌راستی، می‌توان از بزرگواری صحبت کرد وقتی فقر و حقارت آن را حقیقتاً غیرممکن می‌سازند؟
mahsa
ترس: ترس از تنها و بی‌پناه مردن، از جدایی، از بیمارستان، از میله‌های زندان، از آوارگی.
ᶜʳᶻ

حجم

۵۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

حجم

۵۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۸,۰۰۰
۳۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۱۰صفحه بعد