بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب هنر ظریف به هیچ نشمردن | طاقچه
تصویر جلد کتاب هنر ظریف به هیچ نشمردن

بریده‌هایی از کتاب هنر ظریف به هیچ نشمردن

۴٫۴
(۳۲)
تکنولوژی مشکلات اقتصادی قدیمی را حل کرد و به‌جایش مشکلات روانی جدیدی به ما داد.
baran
تو نمی‌توانی در زندگی برخی آدم‌ها حضوری مهم و متحول‌کننده داشته باشی بدون اینکه گروهی دیگر تو را مسخره و مایهٔ خجالت ببینند.
امیرحسینم
تحقیقات نشان داده آدم‌هایی که انرژی‌شان را بر لذت‌های سطحی متمرکز می‌کنند مضطرب‌تر، به‌لحاظ احساسی بی‌ثبات‌تر و افسرده‌تر هستند.
baran
هنر ظریفی هست به نام به هیچ گرفتن.
AliDarvish
امروزه فرهنگ ما به شکلی وسواسی بر توقعاتی متمرکز شده که به طرز ناواقع‌گرایانه‌ای مثبت است:‌ خوشحال‌تر باش. سالم‌تر باش. بهترین باش، بهتر از بقیه. باهوش‌تر باش، سریع‌تر، پول‌دارتر، جذاب‌تر، محبوب‌تر، مؤثرتر، رشک‌برانگیزتر، و تحسین‌شده‌تر. کامل و فوق‌العاده باش. هرروز صبح ناشتا مشتی مزخرفات گهربار صادر کن و بعد هم همسرِ همیشه آمادهٔ سلفی گرفتن و دوتاونصفی بچه‌ات را ببوس و با هلی‌کوپترت برو سر کار محشرت، و کل روز به کارهای فوق‌العاده مهم و پرباری بپرداز که احتمالاً روزی جهان را نجات خواهد داد.
Amir Kalhor
از آن دست آدم‌هاست که دربارهٔ خودش با ضمیر سوم شخص می‌نویسد
امیرحسینم
مثلی در تگزاس هست که می‌گوید «سگ هرچه کوچک‌تر صدایش بلندتر». آدمی که اعتمادبه‌نفس دارد نیازی ندارد این را ثابت کند. آدم پول‌دار نیازی ندارد کسی را متقاعد کند که پول‌دار است. یا هستی یا نیستی. و اگر مدام داری در مورد این‌جوری بودن یا آن‌جوری بودن خیال‌پردازی می‌کنی، داری پیوسته بر واقعیتی ناخودآگاه صحه می‌گذاری: اینکه آن‌جوری نیستی.
هرچه درد عمیق‌تر باشد آدم در برابر مشکلات بیش‌تر احساس عجز می‌کند، و برای جبران آن خود محق‌بین‌تر می‌شود. این حق‌به‌جانبی به یکی از دو روش زیر خود را نشان می‌دهد: ۱. من فوق‌العاده‌ام و بقیهٔ شما افتضاح هستید، پس مستحق رفتار خاص هستم. ۲. من افتضاحم و بقیهٔ شما فوق‌العاده‌اید، پس من مستحق رفتار خاص هستم.
Amir Kalhor
حسرتِ حال مثبت‌تر به‌خودی‌خود حالی است منفی. و به‌عکسِ آنچه به نظر می‌آید، پذیرفتن حال منفی به‌خودی‌خود حالی است مثبت.
parisa
چیزی برای ترسیدن وجود ندارد. هیچ‌وقت. و در طول سال‌ها یادآوری مکرر مرگ خودم ـ چه از طریق مراقبه، چه از طریق خواندن فلسفه، یا با کارهای دیوانه‌وار مثل ایستادن بر لبهٔ پرتگاه در آفریقای جنوبی ـ تنها چیزی است که به من کمک کرده که این کشف را در مهم‌ترین قسمت ذهنم نگه دارم. این پذیرش مرگ خودم، این درک شکنندگی خودم، همه‌چیز را ساده‌تر کرده است ـ اعتیادهای مرا از بین برده، و باعث شده حق‌به‌جانبی خودم را بفهمم و با آن مقابله کنم. باعث شده مسئولیت مشکلاتم را بپذیرم، از جمله عذاب کشیدن از انواع ترس‌ها و احساس ناامنی. باعث شده شکست‌هایم را بپذیرم و از رد کردن و رد شدن نگریزم ـ و همهٔ این‌ها به برکت فکر کردن به مرگم اتفاق افتاده. هر چه بیش‌تر به تاریکی چشم می‌دوزم زندگی روشن‌تر می‌شود، جهان آرام‌تر می‌شود، و مقاومت ناخودآگاه من در برابر همه‌چیز کم‌تر می‌شود.
mohxmad
مسئله این است که این‌قدر به جِد گرفتنِ همه‌چیز برای سلامت روان مضر است. باعث می‌شود بیش‌ازاندازه به مسائل سطحی و کاذب بچسبی و زندگی‌ات را وقف دنبال کردن سرابی از خوشبختی و رضایت بکنی. کلید زندگی خوب این نیست که چیزهای بیش‌تری را به جد بگیری. برعکس: راهش این است که کم‌تر جدی بگیری. فقط چیزهایی را به جد بگیری که حقیقی، ضروری و مهم هستند.
فواد
ذهن آدم خصلت عجیب و نابکاری دارد که اگر به آن میدان بدهی ممکن است کاملاً دیوانه‌ات کند.
فواد
به‌هرحال بزرگ‌ترین حقایق در زندگی معمولاً همان‌هایی هستند که شنیدن‌شان از همه ناخوشایندتر است.
ᖇOᔕE ᗷᗩᖇᗪOT
برای خوشبخت بودن باید مسئله‌ای داشته باشیم که حلش کنیم. بنابراین خوشبختی نوعی عمل است، نوعی فعالیت است، نه چیزی که دودستی به تو تقدیم شود،
sahar
آن قدیم‌ها وقتی کسی اوقاتش گه‌مرغی می‌شد با خودش فکر می‌کرد «یا خدا امروز حالم بدجور گه‌مرغی است. اما خب لابد زندگی همین است دیگر. بروم به بیل زدنم برسم.» اما حالا؟ حالا اگر آدم حتی پنج دقیقه حالش بد باشد ۳۵۰ تصویر از آدم‌های کاملاً خوشبختی که دارند کیف دنیا را می‌کنند بر سرش آوار می‌شود.
Mahsa Sadooghi
آنچه من تا مدت‌ها متوجهش نبودم این بود که دلم نمی‌خواست زیاد بالا بروم. فقط دوست داشتم درمورد قله خیال‌پردازی کنم.
دکتر بی مریض
مشکل آدم‌هایی که چپ و راست همه چیز را به جد می‌گیرند این است که در زندگی چیز ارزشمندی ندارند که به‌جدگرفتن‌شان را وقف آن کنند.
m.yoosef
اگر گزینه‌ها و فرصت‌ها روی سر ما بریزند، گرفتار چیزی خواهیم شد که روان‌شناس‌ها به آن می‌گویند «پارادوکس انتخاب». اساساً ما هرچه گزینه‌های بیش‌تری در اختیار داشته باشیم، از انتخاب‌مان، هرچه باشد، کم‌تر راضی خواهیم بود چون از آن همه گزینهٔ دیگری که بالقوه داریم از دست می‌دهیم آگاهیم.
mohxmad
وقتی همه‌چیز و همه‌کس را به جد می‌گیری ـ خیال می‌کنی همیشه سزاوار این هستی که در همه حال شاد و راحت باشی، خیال می‌کنی همیشه قرار است همه‌چیز دقیقاً آن‌طور باشد که تو می‌خواهی. اما چنین طرز فکری نوعی بیماری است که زنده‌زنده می‌خوردت. وقتی این‌طور فکر کنی، هر ناملایمتی را بی‌عدالتی، هر مشکلی را شکست، هر ناراحتی را توهینی شخصی، و هر مخالفتی را خیانت می‌بینی. آن‌وقت در جهنم کوچک خودت که به اندازهٔ کاسهٔ سرت است گیر می‌افتی
Negar
بااین‌حال، به شکلی عجیب و معکوس، مرگ در حکم نوری است که سایهٔ همهٔ معناهای زندگی با آن سنجیده می‌شود.
دکتر بی مریض
درواقع شاهزاده چیزی را فهمید که ما از قبل به‌نوعی می‌دانستیم: اینکه رنج کشیدن خیلی چیز مزخرفی است. و در ضمن لزوماً آن‌قدرها هم معنادار نیست. مثل زندگی در ناز و نعمت، رنج کشیدن هم اگر بی‌هدف باشد ارزشی ندارد.
ᖇOᔕE ᗷᗩᖇᗪOT
آدم ثروتمند از ثروتش رنج می‌برد. فقیر از فقرش در رنج است. کسی که خانواده ندارد از بی‌خانوادگی، و آن‌ها که خانواده دارند از خانواده داشتن رنج می‌کشند. کسانی که به دنبال لذایذ مادی هستند از لذایذ مادی، و آن‌ها که از لذت‌های مادی پرهیز می‌کنند از پرهیزشان رنج می‌کشند. البته این به این معنا نیست که همهٔ رنج‌ها یکسان هستند. مسلماً برخی رنج‌ها از برخی دیگر دردناک‌ترند. اما به‌هرحال همهٔ ما باید رنج بکشیم.
ᖇOᔕE ᗷᗩᖇᗪOT
نویسنده و مفسر رسانه‌ای رایان هالیدی این وضعیت را «هرزه‌نگاری خشم» می‌نامد: رسانه به‌جای آنکه ماجراها و موضوعات واقعی را گزارش کند، می‌بیند که راحت‌تر (و پرسودتر) است که موضوعی کمی وهن‌آمیز را پیدا و آن را برای مخاطب عام پخش کند، خشم تولید کند، و بعد این خشم را دوباره در قالب برنامه‌ای بازتولید کند به‌طوری‌که خشم گروه دیگری از مردم را برانگیزد و الی آخر. این روش موجب نوعی بده‌بستان خصمانهٔ چرندیات بین دو جبههٔ خیالی می‌شود و درعین‌حال حواس مردم را از مشکلات واقعی پرت می‌کند. هیچ تعجبی ندارد که امروزه بیش از هر زمان دیگر از حیث سیاسی دوقطبی شده‌ایم.
mahdi fk
وقتی فکر می‌کنی هواپیمای تو همانی است که سقوط می‌کند، یا پیشنهاد تو دربارهٔ پروژه درست همان پیشنهاد احمقانه‌ای است که همه به آن خواهند خندید، یا تو همانی هستی که همه او را انتخاب می‌کنند که دست بیندازند یا نادیده بگیرند، درواقع تلویحاً داری به خودت می‌گویی «من استثنا هستم؛ من مثل دیگران نیستم؛ من متفاوت و خاص هستم.» این خودشیفتگی است، رُک و راست.
mohxmad
اگر برای کسی که به او اهمیت می‌دهی ازخودگذشتگی می‌کنی، باید به این دلیل باشد که خودت می‌خواهی نه به این دلیل که احساس اجبار می‌کنی یا از عواقب انجام ندادن آن کار می‌ترسی. اگر شریک زندگی‌ات برای تو ازخودگذشتگی می‌کند باید خودش واقعاً این را بخواهد، نه اینکه تو با خشم و ایجاد احساس گناه او را مجبور به این کار بکنی. اعمال عاشقانه تنها در صورتی عاشقانه هستند که بی‌قیدوشرط و بدون توقع انجام شوند.
mohxmad
حالا خودمانیم، آدمی که واقعاً خوشحال و خوشبخت باشد جلو آینه نمی‌ایستد هی به خودش بگوید «من خوشبختم».
امیرحسینم
فهمیدم که اگرچه او کار وحشتناکی در حق من کرده و می‌شود از این بابت او را مقصر دانست، حالا این مسئولیت که حالم را خوب کنم برعهدهٔ خود من است.
رضا عابدیان
وقتی همه‌چیز و همه‌کس را به جد می‌گیری ـ خیال می‌کنی همیشه سزاوار این هستی که در همه حال شاد و راحت باشی، خیال می‌کنی همیشه قرار است همه‌چیز دقیقاً آن‌طور باشد که تو می‌خواهی. اما چنین طرز فکری نوعی بیماری است که زنده‌زنده می‌خوردت. وقتی این‌طور فکر کنی، هر ناملایمتی را بی‌عدالتی، هر مشکلی را شکست، هر ناراحتی را توهینی شخصی، و هر مخالفتی را خیانت می‌بینی
sumana
ما امروز با وحشت به زندگی آدم‌های پانصد سال پیش نگاه می‌کنیم. می‌شود حدس زد که آدم‌های پانصد سال بعد هم به قطعیت‌های امروز ما خواهند خندید. آن‌ها به ما خواهند خندید که اجازه می‌دهیم پول و شغل زندگی ما را تعریف کند. به ما خواهد خندید که از ابراز قدردانی به آدم‌هایی که برای ما مهم‌ترین هستند می‌ترسیم، و درعین‌حال برای آدم‌های مشهوری که هیچ ارزشی ندارند فریادِ تعریف و تمجید سر می‌دهیم.
رضا عابدیان
مشکل آدم‌هایی که چپ و راست همه چیز را به جد می‌گیرند این است که در زندگی چیز ارزشمندی ندارند که به‌جدگرفتن‌شان را وقف آن کنند.
Eyenaz

حجم

۲۰۵٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

حجم

۲۰۵٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

قیمت:
۶۸,۰۰۰
تومان