بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شازده کوچولو | طاقچه
تصویر جلد کتاب شازده کوچولو

بریده‌هایی از کتاب شازده کوچولو

امتیاز:
۴.۴از ۲۴ رأی
۴٫۴
(۲۴)
روباه جواب داد: «خداحافظ. رازی که می‌خواستم به تو هدیه کنم، خیلی ساده است: آدم فقط با قلبش می‌تواند جوهر حقیقت را ببیند. چشم سر قادر به دیدنش نیست.»
Hana
چشم سر قادر به دیدن جوهر حقیقت نیست.
Tina
روباه جواب داد: «بله، البته. تو برای من هنوز پسربچه‌ای هستی کاملا شبیه صدها هزار پسربچهٔ دیگر. احتیاجی هم به تو ندارم. تو هم به من نیازی نداری. من برای تو روباهی هستم شبیه صدها هزار روباه دیگر. ولی اگر مرا دست‌آموز کنی، آن‌وقت به یکدیگر احتیاج پیدا می‌کنیم. و برای تو می‌شوم تنها روباه موجود در دنیا...»
Hana
شازده کوچولو دوباره رفت به دیدار گل‌های سرخ و به آن‌ها گفت: ــ شما به هیچ وجه شبیه گل من نیستید. نه کسی شما را دست‌آموز کرده و نه شما کسی را. شما هم مانند روباهم بودید. روباهی بود شبیه صدها هزار روباه دیگر. اما با او دوست شدم و حالا او در همهٔ دنیا بی‌همتاست.
Hana
«میان آدم‌ها هم که باشی به همین‌شکل احساس تنهایی می‌کنی.»
Tina
می‌دانی... وقتی که آدم خیلی غمگین است دوست دارد مدام غروب خورشید را تماشا کند...
Tina
برای آدم‌های خودشیفته، همهٔ آدم‌های دیگر تحسین‌کنندگان‌شان هستند.
Tina
از یاد بردن یک دوست غم‌انگیز است. آخر همهٔ آدم‌ها که دوستی برای خودشان ندارند
sobhan mohammadi
ــ اگر یک نفر گلی را دوست دارد که منحصر به فرد است و در میلیون‌ها و میلیون‌ها ستارهٔ دیگر نمی‌روید، همین قدر که ستاره‌ها را تماشا کند آدم خوشبختی است. چون به خودش می‌گوید: «گل من آن‌جا توی یکی از این ستاره‌هاست...» اما اگر گوسفند آن گل را بخورد، برای آن شخص حکم آن را دارد که ناگهان همهٔ ستاره‌ها خاموش شوند! این هم که طبعآ اهمیتی ندارد!
Yasin
قلمرو اشک‌ها واقعآ سرزمین اسرارآمیزی است.
Tina
تو خودت را محاکمه خواهی کرد. این دشوارترین کارهاست. قضاوت کردن دربارهٔ خود خیلی سخت‌تر از قضاوت دربارهٔ دیگران است. اگر بتوانی به خوبی دربارهٔ خودت قضاوت کنی، مفهومش این است که آدم واقعآ خردمندی هستی.»
Tina
من هر جای دیگری هم که باشم می‌توانم دربارهٔ خودم داوری کنم، نیازی نیست این‌جا بمانم.
Tina
آدم فقط با قلبش می‌تواند جوهر حقیقت را ببیند. چشم سر قادر به دیدنش نیست.»
Tina
وقتی که آدم خیلی غمگین است دوست دارد مدام غروب خورشید را تماشا کند...
sobhan mohammadi
قلمرو اشک‌ها واقعآ سرزمین اسرارآمیزی است.
sobhan mohammadi
گندم‌زارها هیچ خاطره‌ای را در من زنده نمی‌کنند. این موضوع خیلی غم‌انگیز است! اما رنگ موهای تو طلایی است. وقتی دست‌آموزم کنی خیلی جالب می‌شود. رنگ طلایی گندم مرا به یاد تو خواهد انداخت. آن‌وقت از صدای وزش باد در گندم‌زارها لذت خواهم برد.
j
ــ یک روز دیدم خورشید چهل و سه بار غروب کرد! کمی بعد به گفته‌ات اضافه کردی: ــ می‌دانی... وقتی که آدم خیلی غمگین است دوست دارد مدام غروب خورشید را تماشا کند... ــ پس آن روزی که تو شاهد چهل و سه بار غروب خورشید بودی خیلی دلت گرفته بود؟ اما شازده کوچولو پاسخ سؤالم را نداد.
limoon
حرف زدن سرچشمهٔ سوءتفاهم‌هاست...
Mahdi Sattari
«بله، وقتی پای خانه‌ای، یا ستاره‌هایی، یا بیابانی در میان است، آن‌چه قشنگ‌شان می‌کند، دیده نمی‌شود.»
Mahdi Sattari

حجم

۴۲٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

حجم

۴۲٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

قیمت:
۱۹,۰۰۰
تومان