بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کلیدر؛ جلد سوم و چهارم | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب کلیدر؛ جلد سوم و چهارم اثر محمود دولت‌آبادی

بریده‌هایی از کتاب کلیدر؛ جلد سوم و چهارم

انتشارات:فرهنگ معاصر
امتیاز:
۴.۶از ۳۵ رأی
۴٫۶
(۳۵)
صد تا؟ هزار تا؟
Saeid
آدم خرش را هم که به امانت دست کسی می‌سپارد، سالم و تندرست باید پس‌اش بدهند؛ نه؟!
Saeid
«بگذار گم شود! اسبِ نجیبی اگر بود، به هر رانی رکاب نمی‌داد!»
Saeid
آدم برای گفتن همه آنچه که در دل دارد، لابد زبانش نارساست!
Saeid
شب، امشب به این آسانی‌ها نمی‌رود! نه، نمی‌گذرد شب. نمی‌گذرد. بگذارم نشسته باشم، آشناجان.
Saeid
از او ببُر! یک‌جوری که به دلش هم گران نیاید.
Saeid
پدرها هیچوقت آن‌قدر از پسرهایشان بیزار نمی‌شوند که عاقش کنند.
Saeid
تنش آرام ـ اما چه پنهان ـ دلش بی‌آرام بود.
Saeid
دنیا اگر به کام نیست، گو سرنگون شود!
Saeid
در لحظه‌هایی، پیری چه زود رو می‌کند!
Saeid

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۶۲۳ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۶۲۳ صفحه