بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شراره ها | طاقچه
تصویر جلد کتاب شراره ها

بریده‌هایی از کتاب شراره ها

انتشارات:نشر مشکی
امتیاز:
۴.۰از ۲ رأی
۴٫۰
(۲)
من خود را نخواهم کشت. مردگان زود فراموش می‌شوند.
مجید
فاصلهٔ ما تا مرگ گاهی فقط به‌اندازهٔ یک نفر است. این یک نفر را که بردارید، فقط می‌ماند مرگ.
zeynab
تو جهان را می‌آکنی. از تو می‌توانم فقط به تو بگریزم.
مجید
با چشم‌های بسته عشق ورزیدن کورکورانه عشق ورزیدن است. با چشم‌های باز عشق ورزیدن شاید دیوانه‌وار عشق ورزیدن باشد: پذیرفتن تا به آخر. من تا سرحد جنون به تو عشق می‌ورزم.
مجید
همیشه لحظه‌ای فرا می‌رسد که آدم یاد می‌گیرد ساکت باشد
مجید
مرگ، برای کشتنم، به همدستی‌ام نیاز دارد.
مجید
من زیاد طاقت خوشبختی ندارم. عادت ندارم. در آغوش تو، می‌توانم فقط بمیرم. فایدهٔ عشق. هوسبازان می‌توانند وادی لذت را بی‌عشق بپویند. آدم، هنگامی‌که دارد پیوستن و آمیختن بدن‌ها را تجربه می‌کند، نمی‌داند با شور جنون‌آسا چه کند. آن‌هنگام آدم می‌فهمد که در نیمکره‌ای تاریک هنوز جاهایی هست که باید کشف کرد. آدم به عشق نیاز داشته تا رنج کشیدن را بیاموزد.
مجید
لذتْ خواهر دوقلوی درد است
مجید
عشق جریمه است. جریمه می‌شویم چون نتوانسته‌ایم تنها بمانیم.
مجید
من بوسه می‌زنم بر مچ این دست‌های بی‌اعتنا که تو آن‌ها را دیگر از دست‌هایم کنار نخواهی کشید. من نوازش می‌کنم رگِ کبودش را، این ستون خون را که زمانی چون فواره‌ای از صفّهٔ قلبت می‌جهید. با هق‌هق‌های کوچک رضایت، چون کودکی سرم را میان این دو کف دست می‌گذارم، آکنده از ستاره‌ها، صلیب‌ها و ورطه‌های سرنوشت پیشینم.
☆Nostalgia☆

حجم

۲٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

حجم

۲٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

قیمت:
۱۵۰,۰۰۰
تومان