از همان کودکی با تنهایی آشنایید، از آن روزی که یکهو متوجه شدید همه همبازی دارند جز شما؛ از همان سرِ شبی که میخواستید با کسی بگذرانید ولی تنها ماندید؛ از آن مهمانی که حتی یک نفر آشنا نبود و دورتان پر بوده از آدمهایی که داشتند باهم اختلاط میکردند؛ از آن شبی که کنار عشقتان گذراندید و خیلی خوب میدانستید که همه چیز بینتان تمام شده است؛ و از آن لحظهای که تنها ماندید در آپارتمان خالی، وقتی که او برای همیشه رفته بود.
مـَهسـا
هایدگر با این مَثَل که عشق آدم را کور میکند مخالف است، و در عوض باور دارد عشق سبب میشود چیزهایی ببینیم که وقتی عاشق نیستیم نمیتوانیم ببینیمشان.
k.t
ما همه یکجور دورویی یا تضاد ذاتی درونمان داریم: هم به سوی دیگران میکشدمان چرا که به آنها نیاز داریم، و هم ما را از دیگران دور میکند چونکه به دور بودن از آنها هم نیاز داریم و میخواهیم گاهی تنها بمانیم.
مـَهسـا
تنهایی به معنای عدم وجود جمع و گروه نیست بلکه بیشتر مبیّنِ این است که ایدهآلی که از جمع و گروه در ذهن داریم محقق نشده است.
Hanieh
تنهاماندن در بیابانی بزرگ راحتتر است تا انزوا در میان مردم.
Mostafa Farhadkhani
مارکار مینویسد: " بلوغ بیشتر از هرچیزی توانِ تحمل تنهایی و انزواست."
حسین حمیدیا
در کشورهایی که اعتمادِ بینفردیِ بالاتری دیده میشود، همواره شیوع تنهایی هم کمتر است. به همین ترتیب کشورهایی که اعتماد کمی میان مردمانشان وجود دارد، میزان بالاتری از تنهایی را تجربه میکنند.
k.t
بالاترین میزان شیوع تنهایی را میشود در گروه سنیِ ۱۶-۲۴ سال و ۶۷ سال به بالا دید.
k.t
آدمها همیشه تنها میمانند، صدا و ادا در میآورند و فکر میکنند دارند با یکدیگر تعامل میکنند و همدیگر را میفهمند. اما در واقعیت تمامِ اینها توهمی بیش نیست.
Hassan Ghasemi
آنها از اجتماعهای بزرگ کنارهگیری کردند و جمعهای کوچکتری در حاشیهٔ جامعه شکل دادند
k.t