کتاب فلسفه تنهایی
۳٫۵
(۲۲۱)
خواندن نظراتاز همان کودکی با تنهایی آشنایید، از آن روزی که یکهو متوجه شدید همه همبازی دارند جز شما؛ از همان سرِ شبی که میخواستید با کسی بگذرانید ولی تنها ماندید؛ از آن مهمانی که حتی یک نفر آشنا نبود و دورتان پر بوده از آدمهایی که داشتند باهم اختلاط میکردند؛ از آن شبی که کنار عشقتان گذراندید و خیلی خوب میدانستید که همه چیز بینتان تمام شده است؛ و از آن لحظهای که تنها ماندید در آپارتمان خالی، وقتی که او برای همیشه رفته بود.
مـَهسـا
تنهایی به معنای عدم وجود جمع و گروه نیست بلکه بیشتر مبیّنِ این است که ایدهآلی که از جمع و گروه در ذهن داریم محقق نشده است.
Hanieh
ما همه یکجور دورویی یا تضاد ذاتی درونمان داریم: هم به سوی دیگران میکشدمان چرا که به آنها نیاز داریم، و هم ما را از دیگران دور میکند چونکه به دور بودن از آنها هم نیاز داریم و میخواهیم گاهی تنها بمانیم.
مـَهسـا
خیلی از آدمها وقتی که حواسپرتیها و آشفتگیهای بیرونی از زندگیشان حذف میشوند، نمیتوانند زندگیشان را با " خودشان" پر کنند.
k.t
تنهاماندن در بیابانی بزرگ راحتتر است تا انزوا در میان مردم.
Mostafa Farhadkhani
مارکار مینویسد: " بلوغ بیشتر از هرچیزی توانِ تحمل تنهایی و انزواست."
حسین حمیدیا
آدمها همیشه تنها میمانند، صدا و ادا در میآورند و فکر میکنند دارند با یکدیگر تعامل میکنند و همدیگر را میفهمند. اما در واقعیت تمامِ اینها توهمی بیش نیست.
Hassan Ghasemi
انتظار اینکه کتابی یا کسی در چند صفحه یا فلانتعداد نکته به ما بگوید چطور زندگی کنیم و چگونه خوشبخت شویم، در واقع یکجور انکارِ مسئولیت شخصیِ انسان است. پاسخی قطعی و ابدی که مناسب حال همهکس باشد وجود ندارد. کتابهایی که چنین مدعاهایی دارند فریبکارند.
(:Ne´gar:)
خودم را در انزوایی چنان وحشتآور حس میکنم که به خودکشی میاندیشم. آنچه مرا بازمیدارد این فکر است که هیچکس، مطلقاً هیچ کسی از مُردنِ من ککش هم نمیگزد؛ و در وقتِ مرگم از حیاتم نیز تنهاتر میشوم.
haji.official
چون در هند سخنِ آن پیر شنیدم، تأمل کردم دیدم هیچ طبیبی نمیتواند جسم انسان را سلامتِ ابدی ببخشد، پس طبابت پیش چشمم خوار شد و در پیِ معنای زندگی و خوشبختی و حقیقت برآمدم چندان که سالها در میان اصحاب حکمت و ادیان جستوجو کردم. و حیران بماندم میان آنها، بدیدم " اگر در حیرت روزگار گذرانم" فرصتِ عمر از دست برود و " ناساخته رحلت باید کرد"، چون مجادلهٔ پیروانِ طریقتها و ستیزشان را میدیدم سرگشته بودم، روزی آخر با خود گفتم ای دل! دریغا که اگر در این وادیِ حیرت بمانی به هیچ منزل نرسی، و " راه مخوفست و رفیقان ناموافق و رحلت نزدیک و هنگامِ حرکت نامعلوم"، یعنی مرگ بیاید و از هدفت بازمانده باشی " چنانکه هردو جهان از دست بشود". پس آنوقت دانستم بایستی جوهرِ طریقتها و حکمتها را اختیار کنم: از خشم دوری جویم، قتلِ نفس نباید کرد، دزدی و خیانت و شهوت نکوهیده است، دروغ نباید گفت، اَحَدی را رنج و عذاب نرسانم، فحش و بهتان روا ندارم، بدِ کسی را نخواهم، از صحبت بدطینتتان دوری کنم... و آخرسر " چون فکرتِ من بر این جمله بکارهای دنیا محیط گشت، بشناختم که آدمی شریفترِ خلایق و عزیزترِ موجودات است، و قدرِ ایّامِ عمرِ خویش نمیداند" ...
صبا بانو:)
حجم
۴۴۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۰۶ صفحه
حجم
۴۴۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۰۶ صفحه
قیمت:
۷۴,۰۰۰
تومان