بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اسپرسو با رضا شاه | طاقچه
تصویر جلد کتاب اسپرسو با رضا شاه

بریده‌هایی از کتاب اسپرسو با رضا شاه

۲٫۷
(۷۲)
«ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم»
ر‌‌َقصنده با‌ گُرگ
نگاه به پشت سر و مرثیه خواندن بر روزگار از دست شده همیشه برای بشر جذاب بوده است.
سالوادور
کارمندان و مستخدمان فراوانی مواجب‌بگیر دولت شدند، که بعضا به حضور و کار آن‌ها هیچ نیازی نبود و کار ده نفر را یک نفر می‌توانست به آسانی انجام دهد، اما چون پول زیاد داریم و مواجب‌بگیران هم دعاگو و البته قابل کنترل هستند دستگاه دولت هر روز فربه‌تر و کم‌بازده‌تر شد. شغل‌های آزاد رونق یافت و بقالی‌ها به سوپر و هایپر تبدیل شدند و پیکان‌ها و تویوتاهای عراقی به پلاک‌های خارجی تبدیل شدند. کار به جایی رسید که هندوانه فروش کنار خیابان، که روزگاری با آقا ماشاالله با بازی حمید لولایی در سریال ساخت رضاعطاران تعریف می‌شد، امروزه کارتخوان دارد
farzanepoursoleiman
تنها تاریخی که در ایران ثابت است تاریخ مصرف کالاهاست، و تاریخ همیشه جاری است و هرگز بیحال و پشت سر نهاده نیست.
hooman
گروهی سودای بازگشت به ارزش‌های دههٔ شصت را دارند و گروهی دلتنگ اولاد پهلوی هستند، عده‌ای که بر اثر ساخت و سازهای بدقوارهٔ شهری و به یمن شهرفروشی یا بالانشین شده‌اند و یا صاحب سقف، آرزوی خانه‌ای با حیاط وحش را دارند و دائم می‌سرایند که: آپارتمان‌های جدید که خانه نیست!! و حسرت و نفرین حوالت می‌کنند.
farzanepoursoleiman
انگار برای گروهی گذشته هیچ‌گاه تمام نمی‌شود و با تبلت و اپل هم تاریخ به اشتراک می‌گذارند، در روزگاری که نوستالژی و دریغ‌گویی بر گذشته‌ای که الزاماً دورهٔ خاصی را هم در بر نمی‌گیرد، به یک صنعت، سرگرمی و مقداری روشنفکری تبدیل شده است. گذشته‌ستایی در جامعهٔ ایرانی تبدیل به یک روند شده که البته مختص روزگار اکنون هم نیست و می‌توان در درازنای تاریخ ایرانی از آن سراغ گرفت. اگر حوصلهٔ تماشای آثار علی حاتمی، کارگردان فقید و بلندآوازه سینمای ایران، را که در میان هواخواهانش به سعدی سینما مشهوراست داشته باشید مشاهده می‌کنید در روزگار پهلوی دوم در فیلم‌هایش مدام بر معماری و سبک زندگی قاجاری تأکید دارد، و حسرت و دریغ آن روزگار را می‌خورد
رهگذر
خانعلی مردی است که نود بهار را به چشم دیده و خاطراتی ممزوج با تخیل را به کسانی که ذیل آفتاب‌نشینی‌های روزانه‌اش هم کلام او گردند پیشکش می‌کند، و جوانان و مردان دندان تحیرگزان از ابهت خانعلی و روزگار خوشی که از سر گذرانیده می‌شوند. خانعلی که پدرش را در خردسالی به تیر قزاقی از دست داده و با سختی و رنج بزرگ شده، امروز که خود را در آستانهٔ پیوستن به پدر احساس می‌کند معتقد است آن زمان مملکت صاحب داشت و پدرش چون زبلقرتی (پررویی) کرده بود به حق توسط قزاق مقتول گردید..!
رهگذر
از دیروز تا امروز پول را چرک کف دست می‌دانند و دنیا را فانی و بی‌ارزش. البته صحیح آن است که گفته شود دنیا باقی است و انسان فانی.
Akbar Aghaii
البته اگر سعید و صادق زیباکلام نباشند!
farzanepoursoleiman
گفت شوخی مال کریم شیره‌ای دربار ناصر الدین شاه گربه قجری بوده که سر یه گربه سه روز عزا عمومی داده
farzanepoursoleiman
اقتصاد ایران که گردش پول و مناسبات کارمند یا کارگر و کارفرما در آن دقیقاً پیرو سرمایه‌داری آن هم بدترین و بی‌رحمانه‌ترین مدل آن، تاچری و ریگانی است. جوهر کار و تلاش به غایت شرافتمندانه را به جان کندن و خرحمالی تا نهایت برای صاحبان خصوصی و شبه دولتی و تبدیل کرد.
farzanepoursoleiman
و البته که شعار «رضا شاه روحت شاد»، که در دیماه ۹۶ در خیابان‌های چند شهر ایران شنیده شد را نمی‌توان بی‌ربط با پروژه یا پروسهٔ تولید صنعت نوستالژی تفسیر کرد.
farzanepoursoleiman
از پرتکرارترین سوالاتی که احتمالاً در هر جمع خانوادگی یا دورهمیِ دو یا چند نفره به گوش ایرانیان آشناست عبارت «بالاخره چی میشه» است
farzanepoursoleiman
رفاه و مصرف زدگی کنونی حتی مناطق دور از مرکز و طبقات نسبتاً سنتی و مذهبی را هم درگیر خود ساخته و لاکچریسم و مصرف بیشتر و البته نمایش آن در غالب تصاویر شبکه‌های اجتماعی و سفرهای خارجی و جواهرات در دست و سینه بانوان و لباس‌های مارک (که البته برخی آن را به ماکت تبدیل می‌کند) به ذات مثبت یا منفی نیست و شاید علی رغم بحران‌های اخلاقی ناشی از آن، بتوان یک جامعه ثروتمندتر را سالم‌تر و عاقل‌تر از یک ملت گرسنه و برهنه و دوان از پی نان دانست.
کاربر ۱۲۹۴۸۰۶
کمک تصاویر خوش آب و رنگ شبکهٔ ماهواره‌ای از دوران محمدرضا شاه پهلوی با آن پیوندی وثیق یافته است. البته این تصاویر مقرون به حقیقت هستند، اما نکته در این است که تنها بخش کوچکی از حقیقت. تمام حقیقت هرگز به تصویر کشیده نمی‌شود. خامهٔ روی کیک برای مخاطبان سرو می‌شود و در بی‌عملی و تنگ‌نظری صدا و سیما، یا به روایت صاحبانش رسانهٔ ملی، که تولیداتی چون «معمای شاه» دارد، و در ترجمهٔ سخنان مقامات خارجی هم امانت را رعایت نمی‌کند، طبعاً این روایت من‌وتو برای بخشی از جامعه مقبول هم می‌افتد. و البته که شعار «رضا شاه روحت شاد»، که در دیماه ۹۶ در خیابان‌های چند شهر ایران شنیده شد را نمی‌توان بی‌ربط با پروژه یا پروسهٔ تولید صنعت نوستالژی تفسیر کرد.
امیرحسین
در پاستور دفتری می‌گیرند و در نیاوردن ماوا و قراری.
نون صات
جامعهٔ ایرانی بازگشت‌های بسیاری را در تفکر عمومی جامعه تجربه کرده، که گاه حیرت‌انگیز است
نون صات
جامعهٔ ایرانی بازگشت‌های بسیاری را در تفکر عمومی جامعه تجربه کرده، که گاه حیرت‌انگیز است. گاه برای آزادی و مشروطه جانفشانی‌ها می‌کند و کمی بعد دلخسته از مشروطه، آزادی ایمن و امن ناصری و محمدعلی میرزا را در رضا پهلوی می‌جوید. سپس خسته از پهلوی و باستانگریی‌اش در مقابل سم ستوران متفقین خاموشی می‌گزیند و احساس می‌کند از کف شیر نر خونخواره رهایی یافته است. روزگاری خسته از باستانگری پهلوی پدر و پسر تا مرز تخریب تخت جمشید به دست شیخ خلخالی... می‌رود. ظاهراً گناه کوروش و سایرین آن بوده که چند هزار سال بعد پسر تاج الملوک آیرملو می‌آید در معبرشان برای خود دکان بنا می‌کند و از سیمای ایدئولوژیک دههٔ شصت به احیای باستانگرایی و آن چیزی دست می‌زند که منفور دو دهه بود و ممدوح اکنون.
رهگذر
می بینید گذر زمان چه جادویی دارد. انگاری انسان شرقی همواره نالان از حال و احوال یا در حسرت گذشتهٔ رویایی روزگار می‌گذراند، یا در انتظار آیندهٔ سودائی زیر آفتاب سوزان کویر ایران عمر به کاروان باد می‌سپارد. در جامعهٔ ایران موج نوستالژی، که با کافه و خرید ادوات طرح قدیم ساخت چین آغاز شد حتی به دفترهای کاهی دههٔ شصت هم رسید، و البته کمک تصاویر خوش آب و رنگ شبکهٔ ماهواره‌ای از دوران محمدرضا شاه پهلوی با آن پیوندی وثیق یافته است. البته این تصاویر مقرون به حقیقت هستند، اما نکته در این است که تنها بخش کوچکی از حقیقت. تمام حقیقت هرگز به تصویر کشیده نمی‌شود. خامهٔ روی کیک برای مخاطبان سرو می‌شود و در بی‌عملی و تنگ‌نظری صدا و سیما، یا به روایت صاحبانش رسانهٔ ملی، که تولیداتی چون «معمای شاه» دارد، و در ترجمهٔ سخنان مقامات خارجی هم امانت را رعایت نمی‌کند، طبعاً این روایت من‌وتو برای بخشی از جامعه مقبول هم می‌افتد. و البته که شعار «رضا شاه روحت شاد»، که در دیماه ۹۶ در خیابان‌های چند شهر ایران شنیده شد را نمی‌توان بی‌ربط با پروژه یا پروسهٔ تولید صنعت نوستالژی
رهگذر
پلشتی‌ها و مرارت‌ها در قاب‌های رنگی کم‌ترین جایی ندارند. در عکس‌های یادگاری چهره‌های رتوش شده و فقط یک آن فلاش دوربین بدون حشو و زوائد تصویر می‌شود، و البته راویان خاطرات هم تلخی‌های آن روزگار را یا از یاد برده‌اند و یا گذر زمان هر تلخی را که روزگاری برای آنان مهیب به نظر می‌رسید تبدیل به یک کمدی با تصویر محو کرده است. انگار همان گونه که در افواه خاک به سردی و فراموشی یاد عزیز مدفون شهره است گذر زمان هم زهر خاطرات را شهد یا بی‌اثر می‌کند.
رهگذر

حجم

۱۷۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۱۲ صفحه

حجم

۱۷۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۱۲ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان