بریدههایی از کتاب داستان یک اسم جدید
۴٫۳
(۶۲)
«سیاست کثیفه، اما برای پول درآوردن مهمه.
Mary gholami
گفت: «تمام زندگیات کسی رو دوست داری و هرگز واقعآ نمیشناسیش.»
کتابخوار
با شگفتی کشف کرد که چقدر از رها کردن آدمهایی که فکر میکرد تا ابد بخشی از او خواهند بود، خوشحال است.
fatii.ebii
«تو درس خوندی، کتاب خوندی، اما مبتذلی، نمیتونم آدمای مثل تو رو تحمل کنم، حالمو به هم میزنی.»
hamtaf
نینو نیاز شدیدی به اظهار عقایدش داشت، به بیان آنچه خوانده بود، به شکل دادن به آنچه مشاهده کرده بود. این روشش برای نظم دادن به افکارش بود ـحرف، حرف، حرف ــ اما به حتم، نشانهای از تنهایی هم بود. با غرور، احساس کردم من هم شبیه او هستم، با همان میل برای دادن هویتی تحصیلکرده به خود، برای تحمیل آن به دیگران، برای گفتن: «این چیزیه که میدونم، این چیزیه که خواهم شد.» اما مجبورم بگویم، به رغم تلاش گهگاهم، نینو ابدآ مجالی برای خودنمایی به من نمیداد. مثل دیگران نشستم و به او گوش دادم
rana
هر روز به خود میگفتم: من همینم که هستم و باید خودمو بپذیرم؛ اینطور به دنیا اومدم، در این شهر، با این لهجه، بدون پول؛ آنچه بتوانم، میدهم، آنچه بتوانم، میگیرم، آنچه باید را تحمل میکنم.
hamtaf
آدمها چه سریع عوض میشوند، علایقشان، احساساتشان. جملات زیبا جای جملات زیبای دیگری را میگیرد، زمان جریانی از کلماتی است که فقط در ظاهر همسانند، کسی که بهترینها را ردیف کند، برنده است.
ماهی یک برکهی کاشی
«شیدایی! خوبیاش اینه که بعد از مدتی از سر آدم میپره.»
نسیم رحیمی
من یکی از کسانی بودم که شب و روز درس میخواندند، نمرات عالی میگرفتند، حتی با احترام و مطلوب با آنها رفتار میشد، اما هرگز رفتار مناسبِ آن مطالعات سطح بالا را از خود بروز نمیدادند. همیشه خواهم ترسید؛ ترس از گفتنِ چیزهای اشتباه، ترس استفاده از لحنی اغراقآمیز، از نامناسب لباس پوشیدن، از فاش شدن احساسات رقتآمیز، از نداشتن افکار جالب.
me
اینکه نیاز داشت مرا تحقیر کند تا حقارت خود را راحتتر تحمل کند.
fatii.ebii
نونچا گفت: «تمام زندگیات کسی رو دوست داری و هرگز واقعآ نمیشناسیش.» فرناندو هم خوب بود و هم بد و او خیلی دوستش داشت اما ازش متنفر هم بود.
ماهی یک برکهی کاشی
«سیاست کثیفه، اما برای پول درآوردن مهمه.»
نسیم رحیمی
بعضی آدما میرن و بعضیها بلدن چه کار کنن که طرفشون بره
نسیم رحیمی
چقدر پیدا کردن مسیر درست زندگی سخت بود، چقد تخطی نکردن از مقررات و جزئیات باورنکردنی مردان سخت بود
Anahid
خانم لینا میدونه که تو بهتر از اونی و در نتیجه، اون طوری که تو دوستش داری، دوستت نداره.»
Anahid
«اونایی که در اعماقن همیشه میخوان بالا باشن، اونایی هم که بالا هستن، میخوان بالا بمونن و به شیوههای مختلف، همیشه به نقطهای میرسن که به همدیگر لگد میزنن و به صورت هم تف میندازن.»
fatii.ebii
چقدر ماهها و سالهای با او بودن دوستداشتنی بودند. آن موقع، اهمیتشان را درک نکرده بودم و حالا من بودم و غمی که فزونی میگرفت. باران، سرما، برف، بوی بهار در طول آرنو و در خیابانهای پر گل شهر، گرمایی که به هم میبخشیدیم، انتخاب یک لباس، عینک.
لذت او در تغییر دادن من. و پاریس، سفر هیجانانگیز به کشوری خارجی، کافهها، سیاست، ادبیات، انقلابی که به زودی سر میرسید، طبقه زحمتکش که یکپارچه شده بود. و او
shokoufeh
«من دارم هی حرف میزنم و حرف میزنم، اما تو یه کلمه هم نمیگی، احساس میکنم دارم اخبار تلویزیون میگم. دیگه اصلا اهمیتی به ما نمیدی؟»
hamtaf
«فکر میکنی دینو باهوشه؟»
«همه بچهها باهوشن، فقط باید آموزششون داد.»
hamtaf
آیا امکان داشت که والدین ما هرگز نمیرند و هر بچهای ناخودآگاه آنها را در خود پنهان داشته باشد؟ ممکن بود واقعآ مادرم با پای لنگش، سرنوشت من باشد و از درون من سربرآورد؟
Roya Oloumi
ما از بچگی شاهد کتک خوردن مادرانمان از پدرانمان بودیم. با این فکر بزرگ شده بودیم که یک غریبه نباید حتی لمسمان کند، اما پدرمان، دوستپسرمان یا همسرمان، هر وقت دوست داشتند، به خاطر عشق به ما، برای تربیتمان، برای بازآموزیمان میتوانند ما را بزنند.
Soheyla
«تمام زندگیات کسی رو دوست داری و هرگز واقعآ نمیشناسیش.»
Soheyla
«چیزهای غیرعادی هم روزی عادی میشوند.»
نسیم رحیمی
شاید، باید به او میگفتم که چیزهای بیمعنا، زیباترینها هستند.
نسیم رحیمی
آنچه بتوانم، میدهم، آنچه بتوانم، میگیرم، آنچه باید را تحمل میکنم.
ZAHRA
آدمها چه سریع عوض میشوند، علایقشان، احساساتشان. جملات زیبا جای جملات زیبای دیگری را میگیرد، زمان جریانی از کلماتی است که فقط در ظاهر همسانند، کسی که بهترینها را ردیف کند، برنده است
mt
به نظر میرسید نمیفهمید توانایی او برای یادگیری بدون تلاش، همچنان دستنخورده باقی مانده است.
Anahid
گویی در داستانی که برایمان میگفت، شنیده و دیده بود که فرم بدنی زنانه از نیاز به نفرت و ضرورت انتقام یا عدالت میشکست و مفهوم خود را از دست میداد.
لیلی مهدوی
چیزهای بیمعنا، زیباترینها هستند.
ماهی یک برکهی کاشی
«اگه اطلاعات عمیق از مشکلات نداشته باشی و اگه راهحلهای دیرپا براشون پیدا نکنی، به طور طبیعی، خشونت آغاز میشه. اما نمیشه مردمی که طغیان میکنن رو مقصر دونست، تقصیر اوناییه که نمیدونن چطور حکومت کنن.»
ماهی یک برکهی کاشی
حجم
۵۰۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۵۵۴ صفحه
حجم
۵۰۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۵۵۴ صفحه
قیمت:
۲۷۷,۰۰۰
تومان