بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب جیرجیرک | طاقچه
تصویر جلد کتاب جیرجیرک

بریده‌هایی از کتاب جیرجیرک

نویسنده:احمد غلامی
انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۱۱ رأی
۳٫۸
(۱۱)
گفت: " نمی‌دونم چرا کار ما فقیربیچاره‌ها همه‌ش به خدا می‌افته."
fateme1ghaderi
همیشه مادرها هستند که نمی‌گذارند ما سبک بشویم و به آسمان برویم. آن‌قدر ما را دوست دارند که نخ ما را می‌بندند به انگشت خودشان تا باد ما را نَبرد
rez1.314
من می‌دویدم، چون می‌ترسیدم از اسارت، مسعود ایستاد و دست‌هاش را بالا برد چون می‌ترسید از مرگ. ترس نقطهٔ مشترک ما بود که برای هر کدام‌مان مفهوم دیگری داشت.
rez1.314
مسعود می‌گفت: " می‌ترسم." کنارِ خاک‌ریز دراز کشیده بودیم. گفتم: " از چی؟" گفت: " از مُردن." گفتم: " مُردن، ترس نداره." گفت: " تو نمی‌ترسی؟" گفتم: " چرا!" گفت: " از چی؟" گفتم: " از اسارت."
rez1.314
آدم بهترین دشمنِ خودش است. لازم نیست او را کتک بزنند یا زیر شکنجه لت‌وپارش کنند. بهترین راه این است که خودش را با خودش تنها بگذارند تا خودش دَخلِ خودش را بیاورد.
.ً..
تو می‌فهمی عشق چیه؟” " اگه نمی‌دونستم که تا حالا صدبار رفته بودم."
.ً..
گفت: " تو هم از اون آدم‌هایی هستی که خریت رو با حریتاشتباه می‌گیرن." بعد گفت: " تا بفهمی یه نقطهٔ بالاوپایین خیلی فرق داره کلی دیر شده."
rez1.314
گفتم: " احمق." گفت: " چرا فحش می‌دی؟ واسه هر کی پیش می‌آد." به او نگفتم که فحش نداده‌ام. من عاشق کلمهٔ احمقم. خیلی دوست دارم کسی به خودم هم بگوید احمق. آدم اگر احمق باشد، خیلی کارها را نمی‌کند. چون خیلی کارها را فقط آدم‌های باهوش می‌توانند انجام دهند.
rez1.314
نگاهِ آن روز بود که به من حالی کرد کشتنِ یک مرده سخت‌تر از یک زنده است
rez1.314
چه‌قدر من مهم بودم. این‌همه خمپاره را برای من می‌زدند.
rez1.314
" پایان هر چیزی یعنی مرگ و مرگ چیزی است که تا کسی آن را تجربه نکند، نمی‌فهمد و وقتی تجربه کرد، تجربه‌اش برای خودش و دیگران فایده‌ای ندارد."
elnaz.book
جمعیت گاهی حرف‌های مرد کیف‌به‌دست را تأیید می‌کردند و گاهی حرف‌های حزب‌اللهی‌ها را. یاد رفتار پدرم افتادم و فهمیدم در این میدان کاری از ما برنمی‌آید؛ بگذاریم و برویم. هر چه می‌خواهد بشود، بشود.
.ً..
همیشه مادرها هستند که نمی‌گذارند ما سبک بشویم و به آسمان برویم. آن‌قدر ما را دوست دارند که نخ ما را می‌بندند به انگشت خودشان تا باد ما را نَبرد.
fateme1ghaderi
هر کس که ساختن زندان انفرادی به کله‌اش زده، آدم جالبی بوده و خوب می‌دانسته با آدم‌ها چه‌طور بازی کند. یعنی درست‌تر آن است که بگویم می‌دانسته آدم بهترین دشمنِ خودش است. لازم نیست او را کتک بزنند یا زیر شکنجه لت‌وپارش کنند. بهترین راه این است که خودش را با خودش تنها بگذارند تا خودش دَخلِ خودش را بیاورد.
fateme1ghaderi

حجم

۴۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۶۸ صفحه

حجم

۴۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۶۸ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰
۵۰%
تومان