بریدههایی از کتاب بازگشت از شوروی
۴٫۰
(۲۰)
یک مثل معروف فارسی هست، که ندیدهام جز در متون انگلیسی نقل شدهباشد و اینجا نیز آن را با انگلیسی نقل میکنم، میگوید: «زن برای ادای وظیفه؛ فرزند برای سرگرمی؛ و خربزه برای لذت.»
Ahmad Zahedi
من همیشه اعتراف کردهام که میل به یکدندهماندن و در افکار و عقاید خویش پابرجابودن، در غالب اوقات، خطر دورماندن از صمیمیت و صداقت را به همراه خواهدداشت.
reza zamani
رأی تودههای مردم در انتخابات__ چه علنی و چه مخفی__ چیز مسخرهای است؛ بیش از یک ظاهرسازی نیست. داوطلبشدن برای انتخابات نیز امری است که از بالا به پایین سرایت میکند و تصمیم آن را مقامات بالا میگیرند و ملت حق ندارد کسی را انتخاب کند مگر اینکه قبلاً از طرف همان مقامات برگزیده شدهباشد.
tahere.alimohammadi
آدمی همیشه ارزش آنچه را دارد فقط وقتی درک میکند که آن را ازدستدادهباشد.
tahere.alimohammadi
دستهدسته آدمهای قحطیزده را میتوان دید که میخندند و شادند و همانطور که در بازگشت از شوروی نوشتهام خوشبختی خود را مدیون «اعتماد و نادانی و امیدواری» خود هستند.
tahere.alimohammadi
«عشق به قدرت با علاقه به فرمانروایان مستبد آمیختهاست»__
tahere.alimohammadi
این ملاقات بیننده را به این فکر وامیداشت که تمام جنایات را نه به حساب آدمی که مرتکب آنها میشود بلکه به حساب جامعهای باید گذاشت که آدمی را به ارتکاب جنایات وامیدارد.
tahere.alimohammadi
مردم آنقدر از مواهب زندگی محروم بودهاند که به چیز کم نیز رضایت میدهند. وقتی همسایهٔ آدم وضعی بهتر از خود آدم نداشتهباشد ناچار به آنچه دارد راضی خواهدبود. فقط پس از تجربههای بسیار پخته و دقتهای عمیق است که اختلافات برای آدم ظاهر خواهدشد.
tahere.alimohammadi
اگر همهٔ موارد قیاس و سنجش، و ابزار آن را از آدم بگیرند و اگر گذشتهٔ حسرتآوری نیز برای او در کار نباشد، آدم ناچار از آنچه به او میدهند شادی هم خواهدکرد.
tahere.alimohammadi
«من میمیرم در حالی که خدا را پرستش میکنم، دوستانم را دوست میدارم، نسبت به دشمنانم کینهای ندارم و از زجردادن دیگران متنفّرم.»
کاربر ۲۳۱۱۲۶۰
عشق خویش را به حمد و ثنا محدودکردن یعنی درکنکردن صحیح آن عشق.
کاربر ۲۴۲۴۰۴۰
برخی از متفکران و نویسندگان، پاکسازیهای استالین و درنهایت پدیدهای به نام استالین را نتیجهٔ حتمی و اجتنابناپذیر بلشویسم و عملکرد آن میدانند. بر این اساس که پیروی از لنین و حمایت از او در جانبداری از یک حزب متمرکز و نخبه، به دیکتاتوری یک فرد ختم میشود.
tahere.alimohammadi
آنچه در حال حاضر در شوروی از مردم میخواهند پذیرفتن بیچونوچراست؛ همرنگ جماعت شدن است. آنچه از آدم میخواهند، و در این خواستن اصرار هم میورزند، تأیید و تمجید تمام آنچیزهایی است که در اتحاد شوروی میگذرد. و بهخصوص در پی آناند که این تأیید و تمجید از روی بیمیلی نباشد، صمیمانه باشد و حتی از سرِ شور و هیجان نیز باشد؛ و تعجبآورتر از همه اینکه موفق هم میشوند.
tahere.alimohammadi
رفقا، اعتراف کنید که خود شما نیز دارید دچار اضطراب میشوید و با اندوهی روبهازدیاد از خودتان میپرسید که (مثلاً دربارهٔ محاکمات مسکو) آخر تا کی باید تأیید کنیم؟ دیر یا زود چشمهای شما نیز باز خواهدشد. چشمهای شما مجبور به بازشدن است. و آن وقت است که شما__ شما شرافتمندان__ از خود خواهیدپرسید که چهطور توانستهایم اینهمه مدت چشمهای خود را بسته نگهداریم!
tahere.alimohammadi
جوابهایش درست به اندازهٔ نادانیهایش حتمی و متیقّن بود. دخترک به نادانیهای خودش نیز نادان بود و همین مطلب بهتر از هروقت این مسئله را به من فهماند که هر نادانیِ نادانستهای باعث تأییدها و تصدیقهای جدی خواهدشد. تاروپود فکر و عقیدهٔ اینجور آدمها تقریباً با مُدْرَکاتِ ناقص و غلط و درعینحال، متشابه بههم بافته شدهاست….
tahere.alimohammadi
استالین خدای مردم است. آیا میتوان مدعی شد که سودی که مردم و تودهٔ ملت از این اوضاع میبرند به زحماتی میارزد که در طول سالهای انقلاب ۱۹۱۷ تحمل شدهاست؟ و با وجود ترقی عظیمی که در صنایع حاصل شده و کوشش فراوانی که برای پیشرفت در همهجا مشهود است چه وضع جدید و تازهای جانشین گذشته شدهاست؟
اکنون در همهجای شوروی اختلاف طبقاتی دارد بهجای اختلافات سابق جانشین میشود.
tahere.alimohammadi
بعد از شکست روسیه در جنگ جهانی اول، موج بزرگی از نارضایتی بین دهقانان، کارگران و سربازان شکل گرفت که بلشویکها در آن نقش چندانی نداشتند اما با شکلگیری گروههای معترض کارگری و دهقانی در طول انقلاب فوریه، بلشویکها توانستند در این گروهها نفوذ کنند و رهبری این جریانهای معترض را به عهده بگیرند. دامنهٔ این اعتراضها فراتر از مرزهای روسیهٔ امروزی بود؛ پانزده کشور کنونی، در آن دوره، جامعهای را به نام اتحاد جماهیر شوروی تشکیل دادند
amiri1405
مبارزههای او در جهت آرمانهای طبقهٔ کارگر چنان عمیق و اثربخش بود که توجه کارگران و کمونیستهای جهان و نیز اکثر روشنفکران را به خود معطوف کردهبود. از همین رو، بسیاری از تحلیلگران و فعالان اجتماعی و سیاسی در آن دوره با امیدی مضاعف عملیشدن سوسیالیسم را در چنین بعد وسیعی به نظاره نشستهبودند و در برابر بیشتر تصمیمها و اتفاقات در جریان__ بهخاطر امیدهایی که به آیندهٔ سوسیالیسم در جهان داشتند__ سکوت کردند. آنها با دیدهٔ اغماض به حوادث مینگریستند و امیدوار بودند که خطاها و اشتباهات در برابر آنچه در شرف وقوع است، هزینهای باشد که به نتیجهٔ نهایی آن میارزد.
amiri1405
بعد از تصویب اولین برنامهٔ جامع صنعتی، اقتصاد فرمایشی یا دستوری جایگزین اقتصاد رقابتی روسیه شد. مؤسسات و شرکتهای خصوصی و بانکها، ملی اعلام شدند و برنامهای ضربتی برای توسعهٔ صنایع سنگین اجرا شد. این اقدامات جملگی با توسل به زور و خشونت پیگیری میشد. برای نیل به این هدف، تمامی جامعهٔ شوروی بسیج شده و دستورات و وظایف بعضاً غیرعملی به آنها واگذار شدهبود. از هر بخشی در کارخانهها و کارگاهها گرفته تا تکتک افراد در این برنامه سهیم بودند و دولت و دستگاههای قهری و کنترلی آن از طریق تبلیغ، تدوین برنامه و اجبار این اهداف را پیگیری میکرد.
amiri1405
اکنون که انقلاب پیروز شدهاست، اکنون که انقلاب استقرار یافته، اکنون که برای همه خودمانی و عادی شده و پیمان عدم تعرض بسته شده و به عقیدهٔ برخی بهصورتی عقلایی درآمدهاست، اکنون کسانی هستند که هنوز آن خمیرمایۀانقلابی تحریکشان میکند و به عمل وادارشان میکند؛ کسانی که تمام این رجحانها و گذشتهای استقبال شده را به مخاطره انداختن انقلاب تلقی میکنند! اکنون همهٔ این اشخاص در شوروی مزاحماند، منفورند یا محکوم به نیستیاند.
فاطمه
به محض اینکه انتقاد بلنگد و دیگر قدرت بیان آزاد را نداشتهباشد، فرهنگ به مخاطره افتادهاست.
فاطمه
آنچه را انقلاب پیروزمند میتواند و باید به هنرمند خویش عرضه بدارد، قبل از هرچیز، آزادی است. بدون آزادی، هنر، هم معنای خویش را ازدستخواهدداد و هم ارزش خویش را.
فاطمه
وقتی هنر به تعصبی گردن نهاد که در اجتماعی مسلط است، گرچه این تعصب ناشی از عاقلانهترین و سالمترین اصول عقاید باشد، باز هم هنر را ازدسترفته باید شمرد؛ چون در چنین وضعی هنر به خوابِ «مطابق دستور کارکردن» فرومیرود. آنچه را انقلاب پیروزمند میتواند و باید به هنرمند خویش عرضه بدارد، قبل از هرچیز، آزادی است.
n.gharehbaghy
از بالا تا پایین درجاتِ اجتماعِ تجدیدنظرشدهٔ شوروی، فرمانبردارترین و بیغیرتترین و سربهراهترین و پستترین اشخاص، معروفترین و خوشبختترین افرادند.
1984
«آلبرت انیشتن» دربارهٔ گاندی گفته است: «تأثیر معنوی گاندی بر مردم متفکر بادوامتر از آن خواهدبود که به نظر مردم عصر ما میآید؛ عصری که در تأثیر قدرت محض مبالغه میکند. ما از اینکه سرنوشتْ ما را با چنین مرد روشنبینی همزمان ساختهاست، سپاسگزار و خوشحالیم؛ مردی که بیدارگر نسلهای آینده است.»
1984
در اثر همین تلقینها، کارگر روس__ گر چه بهطور محسوسی زندگانی پستتری دارد ولی چون در همان پستی برابری و مساوات کامل میان همه برقرار است__ خودش را خیلی بیش از یک کارگر فرانسوی خوشبخت حس میکند.
کاربر ۲۴۲۴۰۴۰
حجم
۳۴۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۷۵ صفحه
حجم
۳۴۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۷۵ صفحه
قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان