بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اتفاق‌ می افتد | طاقچه
کتاب اتفاق‌ می افتد اثر دیوید هیر

بریده‌هایی از کتاب اتفاق‌ می افتد

نویسنده:دیوید هیر
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۱ رأی
۵٫۰
(۱)
پس از ویتنام، بسیاری از هم‌نسل‌های من عهد کردند که وقتی نوبت ما شد و اختیار امور به دست ما افتاد، ما بی‌سروصدا تن به جنگ‌های نسنجیده برای مقاصد نسنجیده ندهیم. سیاستمداران جنگ را آغاز می‌کنند، اما سربازان‌اند که می‌جنگند و کشته می‌شوند.
مسعود
عراقی‌ها به من می‌گویند که «برو، این حرف‌ها را به امریکایی‌ها بزن». من به آنها می‌گویم: «این امام‌زاده کور می‌کند و شفا نمی‌دهد. از امریکا یا از هر کسی انتظار نداشته‌باشید به جای شما کاری بکند. اگر خودتان کارتان را انجام ندهید، نتیجه همین است که می‌بینید.»
zeinab
یک بخشنامه از دیک چِنی مورخ ۱۲ اکتبر ۱۹۷۴ می‌گوید ما نمی‌توانیم مشکل فاضلاب دستشویی حمام طبقه یکم را به سرعت رفع کنیم. لوله‌کشی‌های کاخ سفید بسیار کهنه شده‌است و اداره کل تدارکات مدتی است سرگرم مطالعه است تا برای حل این مشکل راهی پیدا کند.
مسعود
نمی‌توان به سازمان ملل آمد و بعد اعلام کرد چنانچه سازمان ملل تصمیمی خلاف میل شما بگیرد از عهده برنیامده‌است. این درست نیست. به سخن دیگر: نمی‌توانید هم فوتبال بازی کنید و هم داور مسابقه باشید.
zeinab
یک تماشاگران که وارد می‌شوند، بازیگران در صحنه‌اند. نور چراغ‌ها تغییر می‌کند و یکی از بازیگران می‌گوید. یک بازیگر: اجتناب‌ناپذیر چیزی است که به ظاهر بنا بر تصادف محض برایت اتفاق افتد. واقعی چیزی است که به نظرت واقعاً بی‌معنا بیاید. اگر مطمئن نباشی که خواب می‌بینی، یقین بدان که داری خواب می‌بینی. تا فریاد برنیاوردی که «حتماً خطایی در کار است»، حتماً خودت برخطایی.
مسعود
مصاحبه‌کننده: آهنگساز محبوب شما کیست؟
مسعود
نیاکان من مِلک دیگران __ تکّه انسان __ بودند.
مسعود
چِنی: شما یک سیستم تسلیحاتی پیدا کنید که من به آن رأی نداده‌باشم.
مسعود

حجم

۱۲۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۵۶ صفحه

حجم

۱۲۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۵۶ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد