بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مهربانو | طاقچه
تصویر جلد کتاب مهربانو

بریده‌هایی از کتاب مهربانو

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۵از ۲۲ رأی
۳٫۵
(۲۲)
به جای نرگس‌خاتون، زن‌دایی‌ثمانه سرش را از اتاق ناهارخوری بیرون آورد و گفت: شام حاضر است، بفرمایید…
زهره
بیخودی پرسه زدیم صبحمان شب بشود. بیخودی حرص زدیم، سهم ما کم نشود ما خدا را با خود، سر دعوا بردیم و قسم‌ها خوردیم و قسم‌ها خوردیم ما به هم بد کردیم… ما به هم بد گفتیم و حقیقت ها را، زیر پا له کردیم و چقدر حظ بردیم که زرنگی کردیم که زرنگی کردیم از خودت می‌پرسم ما که را گول زدیم؟!؟!؟
حدیث بانو
ادامه دادم: کاری که در حق من کردی قشنگ بود و بی‌بروبرگرد اجر و مزدش هم پیش خدا محفوظ بود، اما این چند وقته این‌قدر دلم را با نیش و کنایه شکستی و منت سرم گذاشتی که شک دارم بدهکار خدا نشده باشی. (ابراهیم سرش را شرمنده پایین انداخت)
کاربر ۱۸۴۶۱۳۵بانو
همهٔ ما آدم‌ها، خوب بلدیم قیل و قال راه بیندازیم و عتاب و انابه کنیم. اما سکوت کردن را هیچ‌کداممان بلد نیستیم. خدا نکند از کسی اشتباهی سر بزند. به آنی آن را توی بوق و کرنا می‌کنیم و برایش حکم می‌بُریم و قصاصش می‌کنیم. اما خداوند این‌طور نیست. خداوند سکوت را دوست دارد. نگاه کن ببین همهٔ خلقتش، همهٔ درختان و طبیعتش چطور در سکوت می‌رویند. حتی ستارگان و ماه و خورشید هم در سکوت حرکت می‌کنند. روح انسان هم برای بالندگی و رشد نیازمند سکوت است.
کاربر ۱۶۳۱۵۹۸
«شکسپیر می‌گوید: "سرنوشت آدم‌ها را تنها محبت معلوم می‌کند و بس… چون محبت تنها کلیدی است که هر قفل بسته‌ای را باز می‌کند"»
کاربر ۱۶۳۱۵۹۸

حجم

۳۵۹٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۵۹۲ صفحه

حجم

۳۵۹٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۵۹۲ صفحه

قیمت:
۱۱۹,۹۰۰
۳۵,۹۷۰
۷۰%
تومان