مردی که همه دریاها تا قیامت تشنه اویند.
عقل سرخ
پس ناصرخسرو پیش از خیام، خون رزان را در برابر خون حسین قرار داده است. بیتِ ناصرخسرو به کلامِ عامِ خیام، معنی خاصی نیز «صاحبان فتوا» ادامه تاریخی همانهایی هستند که به هدر بودن شریفترین خونِ عالم هم ـ پیشترها ـ بیواهمه از دنیا و آخرت، فتوا دادهاند. راز غمگینی ادبیات علوی در طی قرون و اعصار در همین نکتههای به ظاهر ساده و بدیهی، نهفته است.
عقل سرخ
عقل، ریشه در «خود» دارد و فاصله از «خدا» تا «خود» این جدار شفافی که از فرط شفافیت به چشم نمیآید، میان حباب و اقیانوس، این چنین دیوار چین میکشد! اگر حباب از هوای درون، تهی شود و این دیوار شفاف را فرو ریزد، بیدرنگ، اقیانوس خواهد شد!
عقل سرخ
دستی که به دامن تولّا نرسید
از پله «لا» به بام «الّا» نرسید
هر حنجرهای که راز عشقی نسرود
امروزِ ترانهاش به فردا نرسید!
عقل سرخ
راوی: نخستین تیر را ابن سعد به سوی اردوگاه زادگان نبی و وارثان وصی میافکند؟!
سروش: نه! در این وادی، تیر نخست را غربت در کمان تنهایی گذاشت و گلوی رسالت حسین (ع) را نشانه گرفت! کربلا حاصل تنهایی و غربت مرام محمد و مشرب علی (ع) است!
عقل سرخ
راوی: مگر میشود آفتاب عالمتاب را ندید!
سروش: آن که پشت به آفتاب ایستاده است، جز سایه خود را نمیبیند! لشکریان عمرسعد در رکاب راهنمای گمراهشان، پشت به آفتاب صدای حسین (ع) تاختند و جز سایه «خود» که سایه شیطان است، ندیدند!
عقل سرخ