بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کشتن شوالیه ی دلیر (۲) | طاقچه
تصویر جلد کتاب کشتن شوالیه ی دلیر (۲)

بریده‌هایی از کتاب کشتن شوالیه ی دلیر (۲)

انتشارات:نشر مصدق
امتیاز:
۴.۰از ۳۲ رأی
۴٫۰
(۳۲)
"تو قوی هستی... آرزوی داشتن چیزایی رو داری که می‌دونی نمی‌تونی داشته باشی، اما من ضعیفم و فقط آروزی داشتن چیزایی رو می‌کنم که می‌تونم اونا رو به‌دست بیارم."
Soh Bat
"فردا؛ فرداست... به‌طور کلی ما فقط امروز رو وقت داریم که زندگی کنیم."
kosar
ما در جهانی زندگی می‌کنیم که همهٔ امور نسبی‌اند؛ برای مثال بارش باران سالانه ممکن است سی درصد یا هفتاد درصد باشد؛ اما این اعداد و ارقام هیچ تغییری در اصل مطلب ایجاد نمی‌کنند. از نظر من کلاغ‌ها زندگی راحت‌تری دارند، چون از دیدگاه آن‌ها فقط دو حالت وجود دارد: باران می‌بارد یا باران نمی‌بارد! در جهان کلاغ‌ها درصدها بی‌معنی‌اند.
kosar
همهٔ مردم، آگاهانه یا ناآگاهانه و چه بخواهند یا نخواهند، انرژی زیادی روی افکار مختلف صرف می‌کنن... اما نهایت این همه فکر کردن هم اینه که همهٔ ما باید صبر کنیم... باید صبر کنیم، چون فقط زمان می‌تونه بعضی مشکلات رو حل کنه. پاسخ خیلی از پرسش‌ها در آینده نهفته است."
محمد
من در تخیلاتم به همسرم تجاوز کرده بودم؟! این کار... یعنی روابط زناشویی بدون رضایت طرف مقابل که آن را آزار جنسی می‌نامند... از لحاظ قانونی جرم بسیار بزرگی محسوب می‌شود؛ حتی اگر فرد مزبور همسر خودم باشد. به عبارت دیگر، عملکرد من بسیار شرم‌آور و وقیح بوده است؛ چه از نظر اخلاقی و چه از نظر قانونی.
manik
تونل هم‌چنان کوچک‌تر و کوچک‌تر می‌شد و پیش رفتن برایم دشوارتر شده بود. اضطرابی شدید بر من مستولی گشت، دست‌ها و پاهایم بی‌حس شدند... حتی به دشواری نفس می‌کشیدم. صدایی که صاحبش را نمی‌شناختم در گوشم زمزمه کرد: گیر افتادی! این تابوت توست!
کتابخون
من هرگز مایل نبودم از گوشی‌هایی با قابلیت عکسبرداری استفاده کنم؛ شاید این عادت من به نظر شما نیز عجیب باشد، اما تصور من این است که چرا هر وسیله فقط برای یک منظور استفاده نمی‌شود؛ فرض کنید که بخواهید از دوربین عکاسی برای برقراری تماس تلفنی استفاده کنید!
kosar
اکنون همان باران بی‌صدا در قلب من می‌بارد.
کاربر حسن ملائی شاعر
در هر حال، آینده به اندازهٔ رویدادهای گذشته دردآور نخواهد بود.
Somaye Kafi
قلب واقعی تو توی خاطراتت لانه کرده... از محتوای خاطراتت تغذیه می‌کنه تا زنده بمونه.
Amir Ganjkhani
احساس می‌کردم یک گلولهٔ کاموا در فضای باریک پشت قفسهٔ کشوهای ذهنم گیر کرده است و به همین دلیل از بسته شدن قفسه ممانعت می‌کند.
dsh
"بیشتر از اونی که لازمه نمی‌خوام بدونم... در هر حال، آینده به اندازهٔ رویدادهای گذشته دردآور نخواهد بود."
راضیه حفیظی
در بسیاری از موارد تشخیص نداده‌ام که آیا از رفتار دیگران آسیب دیده یا ناراحت شده‌ام یا نه. گاهی اوقات به خودم شک می‌کنم و حتی می‌پرسم که آیا من حقی در این جهان دارم یا خیر. گاهی اوقات درک مسائل برایم دشوار می‌شود! در بسیاری از موارد، نمی‌توان به درستی درک کرد که آیا خود یک موقعیت باعث آسیب شدید روحی می‌گردد یا خیر.
kosar
چشم‌ها همیشه پنجرهٔ قلبت هستن. اما بعضی‌ها برعکس این حالت رو دارن؛ یعنی همهٔ احساساتشون از چهره‌شون مشخص می‌شه، اما توی نگاهشون هیچی نیست، انگار اصلاً روح زندگی و شادابی در چشم‌هاشون وجود نداره."
samane
"چیزای زیادی هست که نمی‌شه توضیح داد؛ و البته یه چیزایی هم هست که هیچ‌وقت نباید توضیح بدی؛ به خصوص اگه موقع توضیح اونا... یه چیزای مهمی‌از قلم بیفته."
samane
"دیوارها اصولاً برای حفاظت مردم در برابر دشمن‌های خارجی، طوفان و سیلاب و از این جور موارد ساخته می‌شن؛ گاهی اوقات هم دیوارها برای محصور کردن انسان‌ها ساخته می‌شن؛ همهٔ انسان‌ها در برابر یه دیوار محکم سر به فلک‌کشیده ناتوان هستن؛ چه از نظر بصری و چه از نظر روانی! بعضی از دیوارها به همین منظور خاص ساخته شدن.
کاربر حسن ملائی شاعر
شاید همانند یک رستوران که به زمان تعطیلی آخر شب نزدیک می‌شود و از پذیرفتن سفارش جدید امتناع می‌کند؛ زمان نیز مایل نیست به پیش رفته و لحظات تازه را تقبل کند.
Amir Ganjkhani
حقیقتآ زمان چه بود؟ آیا زمان دارای یک جریان خطی است؟ آیا این نوع تفسیر زمان، یک نوع خطای انسانی در بیان مفهوم نیست؟
Amir Ganjkhani
"هیچ‌کس نمی‌تواند واقعی را از غیر واقعی تشخیص دهد؛ هر آن‌چه مشاهده می‌کنید محصول اتصال است، این‌جا نور استعاره‌ای برای سایه است و هم‌چنین سایه نیز یک استعاره برای نور است.
محمد
چهرهٔ او وحشت‌زده و هراسان بود؛ تصویر فردی در ذهنم تداعی شد که وادارش کرده‌اند از طبقهٔ شانزدهم ساختمان به روی توری‌ای به اندازهٔ یک سینی بپرد.
Roya
اما چشمانش بر روی چهرهٔ او ثابت نماندند. حالت یک مگس عصبی زمستانی را داشت که برای یافتن محلی برای نشستن تلاش می‌کند، اما هیچ جای مناسبی نمی‌یابد.
Roya
احساس می‌کردم یک گلولهٔ کاموا در فضای باریک پشت قفسهٔ کشوهای ذهنم گیر کرده است و به همین دلیل از بسته شدن قفسه ممانعت می‌کند.
Roya
آنچه مرا به شدت درگیر خود کرد، این بود که چاقوی بزرگ و تیز آشپزخانه‌ای که ماساهیکو برای آماده کردن ماهی با خود آورده بود، ناپدید شده بود. پس از آن‌که ماساهیکو ماهی را آماده کرد، شخصآ آن چاقوی بزرگ را شستم، با دقت خشک کردم و در محلی امن گذاشتم. همراه با ماساهیکو کل آشپزخانه را زیر و رو کردیم، اما نتوانستیم آن را بیابیم؛ مسئلهٔ نگران‌کننده این بود که حتی هیچ‌یک از ما چاقوی بزرگ را پس از آماده کردن ماهی ندیده بودیم.
Roya
آیا اصولاً کاری در جهان وجود دارد که به‌طور مطلق صحیح یا غلط باشد؟ ما در جهانی زندگی می‌کنیم که همهٔ امور نسبی‌اند؛ برای مثال بارش باران سالانه ممکن است سی درصد یا هفتاد درصد باشد؛ اما این اعداد و ارقام هیچ تغییری در اصل مطلب ایجاد نمی‌کنند. از نظر من کلاغ‌ها زندگی راحت‌تری دارند، چون از دیدگاه آن‌ها فقط دو حالت وجود دارد: باران می‌بارد یا باران نمی‌بارد! در جهان کلاغ‌ها درصدها بی‌معنی‌اند.
eli
آن‌ها همیشه با تو هستند. آن‌ها افکار خوب و احساسات واقعی را محاصره کرده و سپس آن‌ها را یکی پس از دیگری حریصانه می‌بلعند تا روز به روز چاق‌تر بشوند. استعارهٔ همزاد این‌گونه است؛ آن‌ها از سالیان و گذشته‌های دور در اعماق روح و روان تو جا خوش کرده‌اند.
eli
"فکر کنم اسکات فیتزجرالد بود که نوشت هرگز به افرادی که ادعا می‌کنن عادی هستن، اعتماد نکنید؛ توی یکی از رمان‌هاش خوندم."
Roya
هر رویدادی اگه خیلی هم بد باشه، باز یه جنبهٔ خوب هم داره؛ حتی بالای سیاه‌ترین و ضخیم‌ترین ابرها هم یه نقطهٔ نورانی مثل نقره برق می‌زنه که همون روزنهٔ امیده.
dsh
به نوازش موهایش ادامه دادم تا او فرصت کافی برای پیشروی در رودخانه زمان داشته باشد.
arman eghbali
با تعجب پرسیدم: "مگه کسی هم هست که برای قطع کردن سر یه انسان دیگه متولد بشه؟"
fereshteh
فردا؛ فرداست... به‌طور کلی ما فقط امروز رو وقت داریم که زندگی کنیم
Narges

حجم

۴۰۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۳۱ صفحه

حجم

۴۰۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۳۱ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
تومان