میتوانید هر فکر احمقانهای را که به ذهنتان خطور میکند قبول کنید. میتوانید بگذارید افکارتان شما را کنترل کنند؛ اما میتوانید در هر لحظه متوقف شوید و بر افکارتان نظارت کنید.
این کار مهمی است که باید انجام شود. بیشتر ما خود را با افکارمان یکی میکنیم. فکر میکنیم افکار ما خود ما هستند درحالیکه اینطور نیست.
乙_みG
با چشمانی اشکآلود به مادرم زنگ زدم. مادرم تلاش کرد کنترلم کند: «کیوت این چیزی بود که در رؤیایش به سر میبردی. دلیلی وجود دارد که آنجا هستی. توجه کن و ببین قدمهای بعدی را چگونه باید برداری. به خیابان برو، روزنامهای بخر. آپارتمانی پیدا کن که بتوانی اجاره کنی. این را هدف فعلیات قرار بده. مجبور نیستی همه این کارها را یکباره انجام دهی.»
از مادرم تشکر کردم و به گفته او عمل
乙_みG
عشق راستین آزادانه ابراز میشود و انتظار متقابلی هم وجود ندارد.
乙_みG
البته اگر از من این موضوع را میپرسیدند حتماً جواب میدادم: «نه هرگز، من عاشق پدر و مادرم هستم.» اما وقتی لایههای وجودم را برداشتم فهمیدم با آنها مسائل حلنشده دارم.
乙_みG