بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب عاشورا | طاقچه
تصویر جلد کتاب عاشورا

بریده‌هایی از کتاب عاشورا

امتیاز:
۴.۱از ۴۶ رأی
۴٫۱
(۴۶)
او برای امر به معروف به راه افتاد و به خاطر نهی از منکر قد برافراشت.
اِیْ اِچْ|
اکنون که ناچار مرگ ما را انتخاب می‌کند، بگذارید ما مرگی را انتخاب کنیم که آبستن زندگی باشد.
امیری حسین
دین، شکل ایده‌آل رشد انسان است.
اِیْ اِچْ|
کسانی که مرده‌ها را انتخاب کرده‌اند، مرده‌اند هر چند که نفس بکشند و آن‌ها که زندهٔ حی قیوم را خواسته‌اند، زنده‌اند و حیات دارند، گرچه نفسی نداشته باشند.
اِیْ اِچْ|
مگر نه این که عشق محبوب خدا، عشق خداست؟
هادی
بارها گفته‌ام عبد، آزاده‌ای است که مهار شده و کنترل گردیده. عبد آزاده‌ای است شکل گرفته، نه اسیری در زنجیر. و این شکل ایده‌آل، همان دین است.
امیری حسین
زندگی صحنهٔ پیکارهاست. زندگی میدان مبارزه‌هاست. با این مبارزه‌هاست که انسان بارور می‌شود و شکل می‌گیرد و استعدادهایش را بیرون می‌ریزد. و با این پیکارهاست که انسان آزادی‌اش را می‌یابد و راهش را می‌شناسد و خودش، در راه خودش و برای مقصد خودش گام بر می‌دارد.
میـمْ.سَتّـ'ارے
می‌توان با تلقین‌ها و شعارها افرادی را تحریک کرد و به راه انداخت و به پیشباز مرگ فرستاد، حتی سربازان آلمان نازی با کمربند باروت روی ریل‌های قطارِ دشمن می‌خوابیدند و واگون‌های تسلیحات او را به هوا می‌فرستادند. این‌ها سربازانی بودند که نه به خاطر آزادی و عدالت، بلکه به خاطر تبلیغات نژادپرستی و شعارهای گرم، به جوش آمده بودند و جان خود را به روی دست گرفته بودند.
niki
هر چه جز خدا در دل ما، در اجتماع ما، حاکم باشد، بت است و دشمن است و ما را محدود می‌کند و ما را راکد می‌سازد و ما را برای خودش می‌خواهد.
امیری حسین
و این علی (ع) بود که بیست و پنج سال برای تهیهٔ نفراتش کوشید تا این که از دل دشمنش فرزندها بیرون آورد. از ابوبکر، محمد را و از سعد بن عباده، قیس را.
هادی
عبد، آزاده‌ای است که مهار شده و کنترل گردیده. عبد آزاده‌ای است شکل گرفته، نه اسیری در زنجیر.
هادی
که مهم رسیدن نیست، مهم در راه بودن و درست رفتن است.
h.s.y
که با پای بیگانه نمی‌توان راه رفت و با چراغ آن‌ها نمی‌توان به مقصد رسید؛
مشکات ۱۳۱۴
توحید با پای شرک به مقصد نمی‌رسد، باطل همپای حق نمی‌شود.
serendipity
اکنون که ناچار مرگ ما را انتخاب می‌کند، بگذارید ما مرگی را انتخاب کنیم که آبستن زندگی باشد. ما که ناچار کم می‌شویم، پس بگذار خود را بارور کنیم تا بتوانیم نیازهای گستردهٔ خود را سرشار نماییم.
سرو
که این داستان کوتاه، اما به بزرگی تاریخ، یک بعد ندارد و یک جهت ندارد. و این است که هر کس، آن را به گونه‌ای می‌بیند. این داستان، همچون دشت نیست که نشسته تا آخرش را بینی و کرانه‌هایش را در آغوش نگاهت بنشانی. این داستان، داستان کوه است، آن هم کوهی به عظمت تاریخ.
هادی
و اوست که می‌گوید. آرام و قاطع می‌گوید. آیا صدایش را می‌شنوی؟ «مرگ بر هر کس نوشته شده و همچون گلوبند، گلوی انسان را در برگرفته است.» اکنون که مرگ حتمی است، بگذار مرگی را انتخاب کنیم که آبستن زندگی باشد و سازندگی‌هایی بیاورد و آگاهی‌هایی متولد کند و روح‌هایی را حرکت دهد.
M.M. SAFI
تو در آن بیابان، تنها ماندی، لیکن، امیدوار. آن‌ها، با آن همه طلسم قدرت و نیرو، ناامید، بر روی نیزه و شمشیر، تکیه می‌دادند تو، یک مرد، یک چراغ، آن‌ها، مرده‌ها، مدفون ظلمت و تاریکی، نگهبانِ گور خویش. و تو، پیروزی. ظلمت، در انتظار پرتو مشعل‌هاست. در انتظار شعلهٔ بی‌پرواست.
رنگین کمان
در جهان بینی اسلامی، کار انسان می‌شود حرکت، نه خوردن و خوابیدن و خوش بودن؛ چون انسان برای این‌ها، به این همه استعداد نیاز نداشت و در نتیجه دنیا می‌شود راه، نه آخور و عشرتکده و خوابگاه. و در این بینش سنگ‌های راه باید برداشته شوند و راه حرکت انسان باید هموار گردد. این سنگ‌ها در درون انسان و در بیرون از او جا گرفته‌اند و باید انسان از تمام این‌ها آزاد شود و باید راه او از تمام این‌ها هموار گردد، حتی از آن‌ها که راه او را با رفاه می‌بندند.
زهرا
این‌ها عشق بزرگتری دارند و این است که از دنیا نمی‌گذرند، که با دنیا تجارت می‌کنند.
h.s.y
جهاد، روشنگری و فریادگری و پنهانکاری و درگیری نهایی را در خود دارد. این روشنگری محدود نیست. در میان دوست و دشمن، بزرگ و کوچک، زن و مرد، باید راه بیابد: «لِیهْلِک مَنْ هَلَک عَنْ بَینَةٍ وَ یحْیی مَنْ حَی عَنْ بَینَةٍ. تا آن‌ها که نابود می‌شوند، از روشنی و آگاهی نابود شوند و آن‌ها که حیات می‌گیرند، از آگاهی و روشنی، حیات بگیرند.
هادی
انسان باید بر اساس استعدادهایش شکل بگیرد، نه بر اساس هوس‌هایش. و با این دید کسی می‌تواند به شکل دادن انسان دست بزند که از استعدادهای او و از قلمرو استعدادهایش آگاهی داشته باشد.
هادی
هدفی که بزرگتر است، نیروها و نفرات ساخته شده‌تری می‌خواهد و به پای خویش نیازمندتر است؛ که با پای بیگانه نمی‌توان راه رفت و با چراغ آن‌ها نمی‌توان به مقصد رسید؛ که چراغ آن‌ها راه خودشان را روشن می‌کند
هادی
ترس نتیجهٔ عشق و وابستگی است. آن‌ها که به عشق بزرگتر رسیده‌اند و از عشق‌های کوچک آزاد شده‌اند، فقط ترسشان از اوست. ترسشان از جدایی اوست. از چیز دیگر نمی‌ترسند، که به چیزی دیگر دل نبسته‌اند
هادی
امر به معروف، مبارزه با ستم «حسین (ع) آمد تا کجی‌های یزید را بزداید. او برای امر به معروف به راه افتاد و به خاطر نهی از منکر قد برافراشت. حسین (ع) آمد تا از ستم، جلوگیر باشد. آمد تا کاخ ستم را واژگون کند. او در این راه قیام کرد و سکوت را نخواست».
زهرا یارمحمد
آن جایی که مرگ عالِم شکافی می‌آورد که چیزی آن را پر نمی‌کند، معلوم است که مرگ امام و فقدان رهبر چه گرفتاری‌ها می‌آورد. مرگ عالم، جانشین ندارد؛ «اِذا ماتَ الْعالِمُ ثُلِمَ فِی الاِْسْلامِ ثُلْمَةٌ لایسُدُّها شَیءٌ».
mahsa
آن‌ها که در موقعیت متزلزلی هستند و پایگاهی ندارند، ناچار به هر چیز چنگ می‌زنند و با هرکس قرار می‌گذارند. و این است که اگر عمری در راه تأمین نیازها صرف شود، بهتر از این است که در انتظار قراردادها به آخر برسد و چشم به راه دیگران باشد. آن‌ها که نیازها را تأمین نکرده‌اند، بر فرض اگر گُل بکارند، در باغ بیگانه کاشته‌اند و اگر خرمن‌هایی به دست بیاورند، به انبار بیگانه سرازیر کرده‌اند.
هادی
عبد آزاده‌ای است شکل گرفته، نه اسیری در زنجیر.
M.M. SAFI
زندگی صحنهٔ پیکارهاست. زندگی میدان مبارزه‌هاست. از این پیکارها و مبارزه‌ها، آن پیکار و مبارزه‌ای ارزش می‌گیرد که با انگیزه‌ای پاک آغاز گردد و برای آرمانی عظیم به وجود آید و به خاطر عقیده‌ای ارجمند دنبال گردد. مبارزه و پیکار مقدس، انگیزه و عقیده‌ای مقدس می‌خواهد. زندگی انسان چیزی نیست جز همین عقیده و جهاد در راه آن و کوشش برای گسترش آن.
M.M. SAFI
زندگی صحنهٔ پیکارهاست. زندگی میدان مبارزه‌هاست. با این مبارزه‌هاست که انسان بارور می‌شود و شکل می‌گیرد و استعدادهایش را بیرون می‌ریزد. و با این پیکارهاست که انسان آزادی‌اش را می‌یابد و راهش را می‌شناسد و خودش، در راه خودش و برای مقصد خودش گام بر می‌دارد.
محمدی

حجم

۴۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۴۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان