بریدههایی از کتاب اقیانوس انتهای جاده
۴٫۱
(۶۹)
«میخوام چیز مهمی رو بهت بگم. آدمبزرگا در درون اصلاً شبیه آدمبزرگا نیستن. در ظاهر بزرگ و خودبین هستن و همیشه میدونن دارن چیکار میکنن. در درون درست همونی هستن که همیشه بودهن. مثل وقتی که همسن تو بودن. واقعیت اینه که اصلاً آدمبزرگی وجود نداره. حتی یه نفر توی این دنیای بزرگ.»
saba
نامه نداشتم. با اینهمه هر روز صندوق پست را نگاه میکردم تا ببینم چیزی برای من نیامده باشد.
mini me
«هیچکس در اصل شبیه اون چیزی که درونشه نیست. تو هم نیستی. من هم نیستم. آدما پیچیدهتر از این حرفان. در مورد همه هم صدق میکنه.»
SaraKu
«مشکل موجودات زنده همینه. زیاد نمیمونن. یه روز بچهگربهت میمیره، یه روز گربهٔ پیرت. بعد فقط خاطراتشون میمونه. و خاطرات محو میشن و با هم ترکیب میشن و پخش میشن...»
کاربر ۲۹۲۲۱۴۶
بههرحال کتابها از آدمها مطمئنتر بودند.
عباس
هیولاها به هر شکل و اندازهای درمیآن. بعضیهاشون چیزهایی هستن که آدما ازشون میترسن. بعضیهاشون چیزهایی هستن که مدتها پیش آدما ازشون میترسیدن. بعضیوقتا هیولاها چیزهایی هستن که آدما باید ازشون بترسن، ولی نمیترسن.»
کاربر ۲۹۲۲۱۴۶
آدمبزرگها راهها را دنبال میکنند. بچهها آنها را کشف میکنند. آدمبزرگها دوست دارند صدها و هزاران بار همان راهِ همیشگی را بروند
Shaghayegh
ذهنم را مشغولِ کتابی کردم. وقتی زندگی واقعی خیلی سخت و دشوار میشد اینکار را میکردم
کاربر ۲۹۲۲۱۴۶
دلم برای دوران کودکی تنگ نمیشود، اما دلم برای لذتهای کوچکی که داشتم تنگ میشود، حال آنکه چیزهای بزرگتر تباه میشود.
mini me
بههرحال کتابها از آدمها مطمئنتر بودند.
Shaghayegh
«میخوام چیز مهمی رو بهت بگم. آدمبزرگا در درون اصلاً شبیه آدمبزرگا نیستن. در ظاهر بزرگ و خودبین هستن و همیشه میدونن دارن چیکار میکنن. در درون درست همونی هستن که همیشه بودهن. مثل وقتی که همسن تو بودن. واقعیت اینه که اصلاً آدمبزرگی وجود نداره. حتی یه نفر توی این دنیای بزرگ.»
korra13
بزرگترها را خوب میشناختم و میدانستم اگر به آنها بگویم چه اتفاقی افتاده حرفم را باور نمیکنند. بهنظر میآمد هربار میخواهم واقعیت را به آنها بگویم بهندرت حرفم را باور میکنند.
کاربر ۲۹۲۲۱۴۶
«مشکل موجودات زنده همینه. زیاد نمیمونن. یه روز بچهگربهت میمیره، یه روز گربهٔ پیرت. بعد فقط خاطراتشون میمونه. و خاطرات محو میشن و با هم ترکیب میشن و پخش میشن...»
mahii
ترس از مرگ به انسان قدرت میدهد
کاربر ۲۹۲۲۱۴۶
من ازش متنفر نیستم. همون کاری رو میکنه که طبق ذاتش باید بکنه.
Shaghayegh
«هیچی مثل روز اولش نمیشه. چه یک ثانیه بگذره، چه صد سال. همهچی تغییر میکنه و عوض میشه. آدمها هم مثل اقیانوس عوض میشن.»
Shaghayegh
آدمبزرگا در درون اصلاً شبیه آدمبزرگا نیستن. در ظاهر بزرگ و خودبین هستن و همیشه میدونن دارن چیکار میکنن. در درون درست همونی هستن که همیشه بودهن. مثل وقتی که همسن تو بودن. واقعیت اینه که اصلاً آدمبزرگی وجود نداره. حتی یه نفر توی این دنیای بزرگ.»
کاربر ۲۹۲۲۱۴۶
فکر کردم، مثل خیلی وقتهای دیگر که در آن سن فکر میکردم، کی هستم و دارم به چهرهٔ چه کسی در آینه نگاه میکنم. اگر چهرهای که داشتم میدیدم مال من نبود و میدانستم که نبود، چون هر بلایی هم که بر سرِ صورتم میآمد باز خودم بودم، پس من کی بودم؟ و کی داشت نگاه میکرد؟
Shaghayegh
او بزرگسال هم بود، و وقتی بزرگسالها با بچهها میجنگند، همیشه بزرگسالها پیروز میشوند.
Shaghayegh
هیولاها به هر شکل و اندازهای درمیآن. بعضیهاشون چیزهایی هستن که آدما ازشون میترسن. بعضیهاشون چیزهایی هستن که مدتها پیش آدما ازشون میترسیدن. بعضیوقتا هیولاها چیزهایی هستن که آدما باید ازشون بترسن، ولی نمیترسن.
Shaghayegh
دلم برای دوران کودکی تنگ نمیشود، اما دلم برای لذتهای کوچکی که داشتم تنگ میشود، حال آنکه چیزهای بزرگتر تباه میشود. نمیتوانستم دنیایی را که در آن بودم کنترل کنم، نمیتوانستم از آدمها، مسائل و لحظاتی که آزارم میداد دوری کنم، اما لذت را در چیزهایی میجستم که مایهٔ خوشحالیام میشد.
Shaghayegh
«هیچکس در اصل شبیه اون چیزی که درونشه نیست. تو هم نیستی. من هم نیستم. آدما پیچیدهتر از این حرفان. در مورد همه هم صدق میکنه.»
mahii
«دوران کودکیام را بهوضوح به یاد دارم .... چیزهای بدی را میدانستم.
اما میدانستم که بزرگترها نباید بدانند که چه میدانم. باعث وحشتشان میشد.»
rozhinism
ذهنم را مشغولِ کتابی کردم. وقتی زندگی واقعی خیلی سخت و دشوار میشد اینکار را میکردم.
rozhinism
«هیچکس در اصل شبیه اون چیزی که درونشه نیست. تو هم نیستی. من هم نیستم. آدما پیچیدهتر از این حرفان. در مورد همه هم صدق میکنه.»
rozhinism
هیولاها هم میترسن. برای همین هیولان.
rozhinism
خاطرات کودکی بعضیوقتها زیر اتفاقاتی که بعدها در زندگی میافتد مدفون و پنهان میشود، مثل اسباببازیهای دوران کودکی که تهِ کمدهای انباشتهٔ بزرگسالی چپانده میشود، اما هرگز تا ابد گم نمیشود
کاربر ۲۹۲۲۱۴۶
خیلی چیزها از توی کتابها یاد میگرفتم. بیشتر اطلاعاتی که در مورد رفتار آدمها داشتم در کتابها خوانده بودم، و اینکه چهطور رفتار کنم. کتاب معلم و مشاور من بود.
کاربر ۲۹۲۲۱۴۶
«هیچکس در اصل شبیه اون چیزی که درونشه نیست. تو هم نیستی. من هم نیستم. آدما پیچیدهتر از این حرفان. در مورد همه هم صدق میکنه.»
Shaghayegh
بههرحال کتابها از آدمها مطمئنتر بودند.
Faranak_naseri_
حجم
۱۶۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۶۰ صفحه
حجم
۱۶۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۶۰ صفحه
قیمت:
۶۳,۰۰۰
تومان