بریدههایی از کتاب اخلاق جنسی در اسلام و غرب
۴٫۳
(۷۳)
وقت آن است که غرب مانند همه زمانهای دیگر، با همه تقدمی که در علوم و صنایع دارد، فلسفه زندگی را از شرق بیاموزد.
kordelia
بزرگترین تیشهای که به ریشه اخلاق زده شده، به نام آزادی و از راه همین تفسیر غلطی است که از آزادی شده است.
زهرا
ویل دورانت میگوید:
«سر و سامانبخشیدن به روابط جنسی همیشه مهمترین وظیفه اخلاق به شمار میرفته است، زیرا غریزه تولید مثل نه تنها در حین ازدواج بلکه قبل و بعد از آن نیز مشکلاتی فراهم میآورد و درنتیجه شدت و حدّت همین غریزه و نافرمان بودن آن نسبت به قانون و انحرافاتی که از جاده طبیعی پیدا میکند، بینظمی و اغتشاش در سازمانهای اجتماعی تولید میشود.»
راحله
محیطهای به اصطلاح آزاد مانع پیدایش عشقهای سوزان و عمیق است. در این گونه محیطها که زن به حال ابتذال درآمده است فقط زمینه برای پیدایش هوسهای آنی و موقتی و هرجایی و هرزهشدن قلبها فراهم است.
اینچنین محیطها محیط شهوت و هوس است نه محیط عشق به مفهومی که فیلسوفان و جامعهشناسان آن را محترم میشناسند یعنی آن چیزی که با فداکاری و ازخودگذشتگی و سوز و گداز توأم است، هشیارکننده است، قوای نفسانی را در یک نقطه متمرکز میکند، قوه خیال را پر و بال میدهد و معشوق را آنچنانکه میخواهد در ذهن خود رسم میکند نه آنچنانکه هست، خلاّق و آفریننده نبوغها و هنرها و ابتکارها و افکار عالی است.
دلتنگِ ماه
ویل دورانت این صفا و صمیمیت را که پس از خاتمه شهوت نیز دوام پیدا میکند اینطور توصیف میکند:
«عشق به کمال خود نمیرسد مگر آنگاه که با حضور گرم و دلنشین خود تنهایی پیری و نزدیکی مرگ را ملایم و مطبوع سازد. کسانی که عشق را فقط میل و رغبت میدانند فقط به ریشه و ظاهر آن مینگرند. روح عشق حتی هنگامی که اثری از جسم بجا نمانده باشد باقی خواهد بود. در این ایام آخر عمر که دلهای پیر از نو با هم میآمیزند، شکفتگی معنوی جسم گرسنه به کمال خود میرسد.»
AλI
اخلاق جنسی قسمتی از اخلاق به معنی عام است؛ شامل آن عده از عادات و ملکات و روشهای بشری است که با غریزه جنسی بستگی دارد. حیاء زن از مرد، غیرت ناموسی مرد، عفاف و وفاداری زن نسبت به شوهر، ستر عورت، ستر بدن زن از غیرمحارم، منع زنا، منع تمتع نظری و لمسی از غیرهمسر قانونی، منع ازدواج با محارم، منع نزدیکی با زن در ایام عادت، منع نشر صور قبیحه، تقدس یا پلیدی تجرد جزء اخلاق و عادات جنسی به شمار میروند
راحله
انسان باید با غرایز و تمایلات خود مانند یک حکومت عادل و دموکرات با توده مردم رفتار کند.
kordelia
یکی از مختصات و امتیازات انسان از حیوانات این است که دو نوع میل و تمنا در بشر ممکن است پیدا شود: تمناهای صادق، تمناهای کاذب. تمناهای صادق همانهاست که مقتضای طبیعت اصلی است. در وجود هر انسانی طبیعتِ میل به صیانت ذات، به قدرت و تسلط، به امور جنسی، به غذا خوردن و امثال اینها هست. هریک از این میلها هدف و حکمتی دارد. بعلاوه، همه اینها محدودند ولی همه اینها ممکن است زمینه یک تمنای کاذب واقع شوند. اشتهای کاذبی که افراد در مورد خوردنیها پیدا میکنند مشهور و معروف همه است.
در بعضی از میلها و غرایز (که غریزه جنسی از آنهاست) این تمنا غالبا به صورت یک عطش روحی درمیآید، یعنی قناعت و پایانپذیری را در آن راه نیست.
غریزه طبیعی را میتوان اشباع کرد، اما تمنای کاذب خصوصا اگر شکل عطش روحی به خود بگیرد اشباعپذیر نیست.
AλI
نوع دیگر، آن مهر و رقّت و صفا و صمیمیتی است که میان زوجین در طول زمان در اثر معاشرت دائم و اشتراک در سختیها و سستیها و خوشیها و ناخوشیهای زندگی و انطباقیافتن روحیه آنها با یکدیگر پدید میآید. اگر اجتماع، پاک و ناآلوده باشد و تمتعات زوجین همانطوری که اصولعفاف و تقوا ایجاب میکند به یکدیگر اختصاص یابد، حتی در دوران پیری که شهوت خاموش است و قادر نیست زوجین را به یکدیگر پیوند دهد، آن عاطفه صمیمانه سخت آنها را به یکدیگر میپیوندد
abouzar
علاوه بر آزادیها و حقوق دیگران مصالح عالیه خود فرد نیز میتواند آزادی او را محدود کند.
kordelia
هرکه عشق اندر او کمند انداخت
به مراد ویاش بباید ساخت
هرکه عاشق نگشت مرد نشد
نقره فائق نگشت تا نگداخت
kordelia
انسان چه در زمینه پول و اقتصادیات، چه در زمینه سیاست و حکومت و تسلط بر دیگران و چه در زمینه امور جنسی اگر زمینه مساعدی برای پیشروی ببیند در هیچ حدی توقف نمیکند.
محمد علی شفیعی
«به عقیده ویلیام جیمز حیا امر غریزی نیست، بلکه اکتسابی است. زنان دریافتند که دست و دل بازی مایه طعن و تحقیر است و این امر را به دختران خود یاد دادند... زنان بیشرم جز در موارد زودگذر برای مردان جذاب نیستند. خودداری از انبساط، و امساک در بذل و بخشش بهترین سلاح برای شکار مردان است.
~fatemeh♡
اخلاق جنسی قسمتی از اخلاق به معنی عام است؛ شامل آن عده از عادات و ملکات و روشهای بشری است که با غریزه جنسی بستگی دارد. حیاء زن از مرد، غیرت ناموسی مرد، عفاف و وفاداری زن نسبت به شوهر، ستر عورت، ستر بدن زن از غیرمحارم، منع زنا، منع تمتع نظری و لمسی از غیرهمسر قانونی، منع ازدواج با محارم، منع نزدیکی با زن در ایام عادت، منع نشر صور قبیحه، تقدس یا پلیدی تجرد جزء اخلاق و عادات جنسی
کاربر ۴۱۳۷۳۱۰
ویل دورانت میگوید:
«سر و سامانبخشیدن به روابط جنسی همیشه مهمترین وظیفه اخلاق به شمار میرفته است، زیرا غریزه تولید مثل نه تنها در حین ازدواج بلکه قبل و بعد از آن نیز مشکلاتی فراهم میآورد و درنتیجه شدت و حدّت همین غریزه و نافرمان بودن آن نسبت به قانون و انحرافاتی که از جاده طبیعی پیدا میکند، بینظمی و اغتشاش در سازمانهای اجتماعی تولید میشود.»
سیدمحمدمجتبی سیدمحسنی
راسل یک جا اعتراف میکند که:
«عشق چیزی بالاتر از میل به روابط جنسی است.»
کاربر ۳۸۷۷۷۳۵
متجاوز تا به زور و قدرت خود اعتماد نداشته باشد دست به تجاوز نمیزند.
زهرا
اسلام شهوت جنسی را پلید و خبیث نمیشمارد تا چه رسد به عشق که یگانگی و دوگانگی آن با شهوت جنسی مورد بحث و گفتگو است.
kordelia
«امروز لباسهای سنگین فشارآور که مانند موانعی بودند از میان رفتهاند و دختر امروز خود را با جسارت تمام از دست لباسهای محترمانهای که مانع حمل بود رهانیده است. دامنهای کوتاه بر همه جهانیان بجز خیاطان نعمتی است و تنها عیبشان این است که قدرت تخیل مردان را ضعیفتر میکند، و شاید اگر مردان قوه تخیل نداشته باشند زنان نیز زیبا نباشند!»
parisa
مقتضای منطق و تعقل این است که با سنن و خرافاتی مبتنی بر پلیدی علاقه جنسی مبارزه کنیم و در عین حال موجبات طغیان و عصیان و ناراحتی غریزه را به نام «آزادی» و «پرورش آزادانه» فراهم نکنیم.
زهرا
کاوشها و کشفیات روانی در یک قرن اخیر ثابت کرد که سرکوبی غرایز و تمایلات و بالأخص غریزه جنسی مضرّات و ناراحتیهای فراوانی به بار میآورد
بنده خدا
همینقدر میگوییم این توهم پیش نیاید که واقعا علوم به آنجا رسیده که ریشه این مسائل را به دست آورده است.
mohammad
برخلاف تصور بسیاری از فلاسفه غرب آن چیزی که مبنا و اساس حق آزادی و لزوم رعایت و احترام آن میگردد میل و هوا و اراده فرد نیست، بلکه استعدادی است که آفرینش برای سیر مدارج ترقی و تکامل به وی داده است. اراده بشر تا آنجا محترم است که با استعدادهای عالی و مقدسی که در نهاد بشر است هماهنگ باشد و او را در مسیر ترقی و تعالی بکشاند، اما آنجا که بشر را به سوی فنا و نیستی سوق میدهد و استعدادهای نهانی را به هدر میدهد احترامی نمیتواند داشته باشد.
mohammad
بزرگترین تیشهای که به ریشه اخلاق زده شده، به نام آزادی و از راه همین تفسیر غلطی است که از آزادی شده است.
mohammad
قرآن کریم آلودهشدن ضمیر انسان را ممکن میشمارد، و ثانیا پاکیزهکردن ضمیر را از آن آلودگیها در اختیار خود شخص میداند، و ثالثا آن را لازم و واجب میشمارد و سعادت و رستگاری را در گرو آن میداند.
کاربر ۲۲۹۵۵۷۸
انسان آن اندازه که از ناحیه شخص خود در اثر آلودگیها و اختلالات روحی آزار میبیند از ناحیه طبیعت یا انسانهای دیگر آزار نمیبیند
kordelia
در تعبیرات دینی، ما هرگز کلمهای که به معنی «نفس کشتن» باشد پیدا نمیکنیم؛ تعبیراتی که هست ـ که البته از دو سه مورد تجاوز نمیکند ـ به صورت «میراندن نفس» است.
kordelia
غرایز سرکوبشده و ارضاء نشده، پنهان از شعور ظاهر، جریاناتی را طی میکنند که چه از نظر فردی و چه از نظر اجتماعی فوقالعاده برای بشر گران تمام میشود، و برای اینکه تمایلات و غرایز طبیعی بهتر تحت حکومت عقل واقع شوند و آثار تخریبی به بار نیاورند باید تا حد امکان از سرکوبشدن و زخمخوردگی و ارضاءنشدن آنها جلوگیری کرد.
kordelia
این مطلب که نفس انسان در مقامات و مراحل و شرایط خاصی بشر را واقعا به شرارت فرمان میدهد و حالت خطرناکی پیدا میکند مطلبی است که اگر در قدیم اندکی ابهام داشت امروز در اثر پیشرفتهای علمی در زمینههای روانی کاملاً مسلّم شده است. از همه شگفتتر این است که قرآن کریم در توصیف نفس نمیگوید: «داعیةٌ بالسّوء» (دعوتکننده به سوی بدی و شر) ، میگوید «امّارةٌ بالسّوء» (فرماندهنده به بدی و شر) . قرآن کریم در این تعبیر خود این مطلب را میخواهد بفهماند که احساسات نفسانی بشر آنگاه که سر به طغیان برمیآورد بشر را تنها به سوی جنایت و اعمال انحرافی دعوت نمیکند، بلکه مانند یک قدرت جابر مسلط دیکتاتور فرمان میدهد. قرآن با این تعبیر، تسلط و استیلای جابرانه قوای نفسانی را در حال طغیان بر همه استعدادهای عالی انسانی میفهماند، و این رازی است که[ تا ]دورانهای اخیر روانشناسی کشف نشده بود.
zeinab niazmand
مطلب عمده در اینجا رابطه عشق و عفت است. باید ببینیم این استعداد عالی و طبیعی در چه زمینه و شرایطی بهتر شکوفان میگردد؟ آیا آنجا که یک سلسله مقررات اخلاقی به نام عفت و تقوا بر روح مرد و زن حکومت میکند و زن به عنوان چیزی گرانبها دور از دسترس مرد است این استعداد بهتر به فعلیت میرسد یا آنجا که احساس منعی به نام عفت و تقوا در روح آنها حکومت نمیکند و اساسا چنین مقرراتی وجود ندارد و زن در نهایت ابتذال دراختیار مرد است؟
دلتنگِ ماه
حجم
۱۱۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۱۰۵ صفحه
حجم
۱۱۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۱۰۵ صفحه
قیمت:
۹,۰۰۰
۳,۶۰۰۶۰%
تومان