بریدههایی از کتاب حیات برتر؛ معاد از منظر قرآن
۴٫۵
(۱۴)
وقتی انسان استعدادهای عظیم خود را یافت، ادامه خودش را هم کشف میکند؛ چون برای این زندگی محدود، به این همه استعداد احتیاج ندارد.
shariaty
عدّهای هم که درباره خدا فقط به این رسیده بودند که خدایی هست و او را باور کرده بودند، درباره معاد هم یک چنین تحلیلی را میپذیرند که معادی هست، ولی این معاد و این ادراک و این شناخت، در آنها احساسی را به وجود نمیآورد؛ چون درباره حقّ هم چنین احساسی را نداشتهاند.
shariaty
بهشت منزل است، نه مقصد.
shariaty
آیا آنها در خودشان فکر نکردند؟ مگر با تفکر در خودمان به چه میرسیم؟ به اینکه خداوند هستی را هدفدار و زمانمند آفریده است
shariaty
انسانهایی که خودشان را شناختند و استعدادهای عظیم خودشان را دیدند، از نوع استعدادهایشان میتوانند کیفیت زندگی بعدشان را حدس بزنند و مراحل بعدشان را ببینند و به حدّی از رؤیت برسند که آن طرف را هم ببینند؛ «کلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ آلْیقِینِ لَتَرَوُنَّ آلْجَحِیمَ».
shariaty
قرآن نمیگوید معاد هست پس انسان برانگیخته میشود، بل میگوید: انسان ادامه دارد پس معادی هست؛ یعنی جریان معاد در قرآن کاملا یک جریان معکوس و غیر آن چیزی است که ما با آن برخورد میکنیم.
shariaty
زاویه خیلی وسیعتری است؛ که «یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ» و «یؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ الْیوْمِ الاْخِرِ» است.
در این آیات، ایمان و عشق و گرایش به معاد مطرح است، که متأسفانه برای ما هیچگاه این بحث به اینگونه مطرح نبوده است.
shariaty
«روشنتر بگویم: اگر ما در دین فقط توحید و معاد را در نظر بگیریم و هیچ یک از اصول و فروع دیگر را هم در نظر نگیریم، همین توحید و معاد در چهار حوزه تأثیر میگذارند و آنها را دگرگون و متحول میکنند: در انگیزه، در اهداف، در روابط و در برنامهریزی».
سعیده زنگنه
انسان الله را شناخت، که این شناسایی پس از شناسایی خود انسان صورت میگیرد؛ یعنی وقتی که انسان خودش را شناخت، از محکومیت خودش به حاکمی پی میبرد
shariaty
ولی در آن روزی که انسان عظمت حق را میبیند، شکوه و قدرت او را میبیند و به او روی میآورد، آنجاست که حقارت و ناچیزی بتهایی را که تا دیروز اسیر آنها بوده میبیند و آنها را با حق مقایسه میکند و به حقارت کار گذشته خود پی میبرد و مییابد که چقدر در برابر حق کم آورده است!
امروز که چشمهایش در پرده و حجاب قرار دارد نمی فهمد، اما در آن روز چشمها تیز میشوند؛ «فَبَصَرُک الْیوْمَ حَدِیدٌ». چشمها کاملا میبینند. او را در آنچه که هست میبینند. و میبینند بتهایی را که تا دیروز با آنهابودند، هیچ ندارند! هیچ...!
shariaty
«قُلُوبُهُمْ فِی الْجِنَانِ وَ أَجْسَادُهُمْ فِی الْعَمَلِ»؛
دلهایشان در بهشت و بدنهایشان در فعالیت و عمل است.
سعیده زنگنه
معاد ادامه دنیاست، نه توجیه دنیا؛ برای اینکه دنیا چیز بدی نیست تا احتیاج به توجیه داشته باشد، بدی و شرّی در آن نیست که بخواهیم توضیحاش بدهیم و توجیهاش کنیم.
دنیا باید با این درد و رنج همراه باشد؛ چرا که دنیا راه و کوره و کلاس است. عشرتکده و آخور و خوابگاه نیست که رنجهایش با حکمت و شعور نسازد.
و تفاوتها و تبعیضها باید در این هستی باشد، ولی نباید ملاک افتخار باشد؛ چون جامعهای که نیازهای متفاوت دارد، باید افرادش گوناگون باشند، ولی نباید این اختلافها ملاک افتخار باشد و نباید هنگام پاداش به بازدهی و یا به سرمایه نگاه کنند؛ که باید نسبتها را در نظر بگیرند و حتّی باید نه عمل که جهت عمل را در نظر بگیرند و اینگونه هم هست و در نظر میگیرند.
بنابراین معاد توجیه بیعدالتی و نقص دنیا نیست؛ چرا که دنیا کامل است و نقصی در آن نیست. معاد ادامه این کامل است. و همانطور که «منی» در مرحله خودش یک خلقت متکامل است، «مضغه» هم در مرحله خودش یک خلقت متکامل است،
رضا فاخری
ما در هر لحظه از عمرمان مدام میمیریم و زنده میشویم. سلولهای امروز بدن من، سلولهای ۳۰ سال پیش نیستند، ولی من همان شخصیت هستم
sss
بارها گفتهام: خدا در قرآن خودش را اثبات نمیکند، که خود را بدیهی معرفی میکند؛ «أَفِی اللهِ شَک»؛ مگر در او شکی است؟! هر کس به او معتقد است. هر کس در یکجایی میایستد و توقف میکند؛ یا در قانونها یا در اتم یا در انرژی، در یکجایی توقف میکند.
shariaty
آخر مگر میشود برای یک مقدار محدود و برای هفتاد سال زندگی، برای این مقدار کشک و این خوردن و خالی کردن، این همه شیر بدوشند؟! میلیونها تُن شیر برای یک مثقال کشک؟! این مسخره است! برای این زندگی محدود من و برای این تلاوت تکرار من، این همه هستی منظم و هماهنگ؟! ابر و باد و مه و خورشید و فلک...؟!
shariaty
او قانونهایی را در هستی گذاشته و به من هم گفته است که با آنها درگیر نشو. راه و روش زندگی را هم برایم توضیح داده تا درگیر نشوم. ولی منی که درگیری با آنها را خودم خواستهام و خودم فساد به بار آوردهام، نمیخواهم بسوزم؟! چرا نسوزم؟! که سوختن یک امر طبیعی است.
عظمت او باعث تنظیم این هستی است و نظم این هستی باعث ضربه خوردن ماست.
shariaty
بنابراین عامل انکار معاد این گمان نیست که ما قدرت نداریم، بلکه این خواست انسان است که میخواهد جلویش باز باشد تا به راحتی به خواستههایش برسد. عیاشی و عشرتطلبی و راحتطلبی انسان و آزادیخواهی اوست که او را به این مرحله میرساند.
shariaty
معاد ادامه دنیاست، نه توجیه دنیا؛ برای اینکه دنیا چیز بدی نیست تا احتیاج به توجیه داشته باشد، بدی و شرّی در آن نیست که بخواهیم توضیحاش بدهیم و توجیهاش کنیم.
دنیا باید با این درد و رنج همراه باشد؛ چرا که دنیا راه و کوره و کلاس است. عشرتکده و آخور و خوابگاه نیست که رنجهایش با حکمت و شعور نسازد.
shariaty
هنگامی که یک پدیده با غایت و هدف آن هماهنگ بود، زیباست.
Hossein Rr2001
با طرح معاد و اعتقاد به آن، نوع نگاه و برنامهریزی و نوع روابط با انسانها از اساس متحول میشود؛ چرا که انسانِ منکر معاد تنها برای هفتاد سالش برنامه میریزد و با این نگاه محدود نظارهگر عالم و آدم میشود؛ «ذلِک مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ». این در حالی است که انسان عارف و عاشق معاد، برای بینهایت تقدیر و برنامهریزی دارد.
Mousavi.morteza
حجم
۱۲۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۱۲۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
قیمت:
۳۵,۰۰۰
تومان